تبلیغات هدفمند با این هدف در حال شکل گیری است که اولاً نشان دهد اقدامات ایران نه تنها نتیجه بخش نبوده بلکه تشنج آفرین است و در مرحله بعد بتواند با القای ترک برداشتن جبهه طرفدار ایران در منطقه، انزوا را ترویج کند. این رویکرد دارای دو محور است:
خبرنامه دانشجویان ایران: سعید درویشی// سفر ترامپ به عربستان سعودی و قرارداد تسلیحاتی 110 میلیارد دلاری که در نوع خود بی سابقه است را باید در یک بسته کلان و راهبردی بررسی کرد. این بسته را می توان طرحی امنیتی برای مهار ایران در منطقه دانست. ابعاد این بسته را می توان چنین برشمرد:
نظامی- امنیتی:
اتحاد نیروهای معارض کرد و نیروهای ائتلاف جنوب در صحرای شام که سبب قطع ارتباط زمینی ایران و جبهه مقاومت خواهد شد. این امر به نوبه خود سه پیامد راهبردی دارد:
1- تشکیل حکومت آمریکایی در جنوب سوریه و قطع ارتباط راهبردی ایران و مقاومت
2- تأمین امینت راهبردی رژیم صهیونیستی در شرایط بحرانی منطقه
3- ایجاد یک پایگاه نظامی علیه ایران و جبهه مقاومت برای دسترسی آسان در جنگ های احتمالی
سیاسی:
مهم ترین دستاورد سفر ترامپ را باید تشکیل یک جبهه عربی- آمریکایی علیه کشورمان دانست. تفاوت عمده این جبهه با موارد قبلی در این است که در دوره اوباما حمایتی منتج به عمل در کار نبود ولی در دوره ترامپ این حمایت خاص از عربستان هم توان اجرایی دارد و هم اینکه عربستان رسماً به عنوان پدر خوانده جبهه ضد ایرانی با اختیار تام معرفی شد.
از سوی دیگر محور تمام سخنان را باید تشویق دولت ایران برای ورود به فضای سازنده منطقه ای دانست؛ به عبارتی دیگر مذاکره صلح با عربستان و تغییر راهبردها در منطقه. از سوی دیگر شاهد هستیم افرادی چون مقتدی صدر هم همگام با این محور در حال تخریب ایران است.
این محور اما نیازمند یک بستر عینی است تا جامعه ایران همچون برجام هسته ای به سمت برجام منطقه ای سوق داده شود:
1- نا امنی داخلی که عینیت ساز هزینه ساز بودن اقدامات ایران در منطقه است
2- اقدامات دیپلماتیک علیه ایران در مجامع بین المللی که بهانه انزوا به خاطر حضور در عراق و سوریه را ایجاد می کند
3- استفاده از ابزار حج برای به پای میز معامله کشاندن ایران(در حقیقت برای تشویق ایران به عقب نشینی)
تبلیغاتی:
تبلیغات هدفمند با این هدف در حال شکل گیری است که اولاً نشان دهد اقدامات ایران نه تنها نتیجه بخش نبوده بلکه تشنج آفرین است و در مرحله بعد بتواند با القای ترک برداشتن جبهه طرفدار ایران در منطقه، انزوا را ترویج کند. این رویکرد دارای دو محور است:
اول وا داشتن طرفداران ایران به واکنش علیه ایران مانند بیانیه پر سر و صدای مقتدی صدر که "جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای قدرتمند در منطقه است. دولت ایران را به دوری از سیاست ها و درگیری های مذهبی که به جزء درد و رنج چیز دیگری برای منطقه ندارد، دعوت می کنم. وضعیت فعلی غیرقابل تحمل است".
دوم باید این تبلیغات در داخل کشور شروع شود تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. بنظر میرسد باید سخنان یکی از متهمان امنیتی در مصاحبه با خبر آنلاین را سرآغازی برای این گام دانست: " ... این واقعیت ها، مسیر جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با تروریسم، خشونت و افراطی گری و همزمان تلاش برای دستیابی به راه حلی مرضی الطرفین در منطقه پیرامون موضوعات مورد اختلاف را تسهیل خواهد کرد. ایرانیان با تایید دوباره حسن روحانی بر برجام و در کنه پیام به شیوه گفتگو برای حل و فصل اختلافات هم مهر تایید زدند و این می تواند بدان معنا باشد که ایرانیان، مکانیزم گفتگو را برای رفع سایر اختلافات بر نزاع و تنش ترجیح می دهند. این در واقع اعلام آمادگی دموکراتیک ملت ایران به منظور برداشتن گام های جدید در سیاست خارجی ماست."
به نظر می رسد با جمع بندی موارد بالا بسته فوق رو چنین توصیف کرد؛ بسته ای ترکیبی از تشویق و تهدید عینیت سافته برای بستر سازی در افکار عمومی ایرانیان برای اجرای برجام منطقه ای در دولت دوم روحانی.