اما ایشان در مواردی که ورود مدیریتی ندارند، امکان ورود مشورتی دارند. کما اینکه نشستهای متعددی که ایشان با هیئت دولت و مجلسیان دارند ناظر به همین شان ایشان است. البته مشورتهای اصلی ایشان مشورتهایی است که به مردم در انتخابهایشان و به مسئولان در تصمیماتشان میدهند مثل مشورتی که به دکتر احمدینژاد برای نیامدن به عرصه انتخابات جهت جلوگیری از دوقطبی مضر دادند و به مردم در زمینه رای ندادن به لیست انگلیسی. البته کارکرد برخی از نهادهای مرتبط با رهبر که احتمالا ابتدائا مشورتی بوده، بعدها حالت مدیریتی به خود گرفته است نظیر گستره نظارت استصوابی شورای نگهبان.
در مواردی نیز حضور ایشان در سطح پدری مهربان برای حل اختلافات میان مسئولان، شماتت برخی و محافظت از برخی دیگر است، برای نمونه برخوردی که نسبت به وقایع 88 نمودند یا گلایهای که از شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند یا شماتتی که در زمینه یکشنبه معروف انجام دادند.
بسیاری از نقدهای منصفانه، خردهگیریها یا غرضورزیهایی که نسبت به ایشان انجام میشود مربوط به همین شئون ایشان است. اما مهمترین سطحی که باید برای بررسی عملکرد ایشان مورد توجه قرار داد سطح گفتمانی است.
مهمترین شان رهبر، شان گفتمانی ایشان است. ای بسا در برخی از موارد قبلی به دلیل نبود نیروی کافی کارآمد و توانمند، یا مشغله فراوان یا ساختار نامناسب بیت یا ضعف جسمی یا ... کارنامه خوبی رقم نخورده باشد، اما این درمقابل نقش اصلی ایشان اهمیت چندانی ندارد.
حال سوالی که مطرح است این است که ایشان چه گفتمانی را پدید آوردهاند و تا چه میزان توانستهاند از این گفتمان حراست نمایند؟