ماجراهای 18 تیر 78 و تحریک دانشجویان توسط یک جریان خاص سیاسی، کنار رفتن خطوط اصلی و بنیادین مفاهیم ابتدایی شکلگیری انقلاب اسلامی و حمله به این مبانی توسط چهرههای منتسب به این جریان ازجمله مواردی بود که حضرت آیتالله خامنهای با حضور بهموقع و روشنگری توانست آنها را خنثی سازد.
خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا حیاتی// ساعت هفت صبح 14 خرداد سال 68، اعلام خبر رحلت امام(ره) و آغاز نقطه شروع دیگر برای یک انقلاب با عمر کوتاه 11 ساله.
گرچه اعلام خبر فوت امام(ره) در روز چهاردهم خرداد همه دلسوزان انقلاب اسلامی را مصیبتزده کرد، اما آینده این انقلاب مساله اصلی بود که نگرانیهایی را برای همه ارکان نظام سیاسی و اجتماعی در پی داشت.
همین مساله باعث شد جلسه «فوقالعاده» مجلس خبرگان عصر همان روز تشکیل و سرنوشت ادامه حیات انقلاب تعیین تکلیف شود. مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی بهعنوان یکی از اعضای حاضر در آن جلسه در مصاحبهای میگوید: «همان موقع بحث بر سر این بود که ولایتفقیه برعهده یک فرد باشد یا یک شورا. طبق اصول قانون اساسی برای ما مشکل بود که یک فرد را برای این امر مهم انتخاب کنیم یا یک شورا را که رهنمودهای امام(ره) برای ما راهگشا شد. در آن زمان ما حتی اعضای شورای رهبری را هم مشخص کردیم که براساس آن، آیتالله مشکینی، مقام معظم رهبری و آیتالله موسویاردبیلی سه عضو این شورا بودند.
عدهای طرفدار فرد بودند و عدهای شورای رهبری را ترجیح میدادند. در آن زمان مهمترین مخالفت با رهبری یک فرد را خود مقام معظم رهبری داشتند. بنده نیز رهبری فرد را نقد کردم.
درنهایت در مجلس خبرگان رهبری رایگیری کردیم و بر این اساس، 45 نفر به رهبری فرد و بیش از 20 نفر نیز به شورای رهبری رای دادند. بنابراین قرار شد یک فرد بهعنوان ولیفقیه انتخاب شود.» هاشمیرفسنجانی بعدها و در 16 آذر سال 85 با بیان جزئیات بیشتر آن جلسه میگوید: «آیتالله خامنهای پیش از اینکه کاندیدا شوند، اعلام کردند کاندیدا نمیشوم که پس از یکسری صحبتهایی که انجام دادیم، ایشان را متقاعد به کاندیداتوری کردیم. درنهایت با توجه به حائز اکثریت بودن موافقان انتخاب یک فرد بهعنوان رهبر و ولیفقیه نظام جمهوری اسلامی ایران، موضوع انتخاب آیتالله خامنهای به بحث و بررسی نمایندگان مجلس خبرگان گذاشته شد و عاقبت 9/80 درصد حاضران در مجلس خبرگان که شامل 72 درصد کل اعضا بودند، به رهبری آیتالله خامنهای رای دادند.»
نکته مهم در انتخاب ایشان، تاکید و تایید علمای بنام آن برهه زمانی بود. یکی از خاطرات مشهور مرحوم هاشمیرفسنجانی در تایید آیتالله خامنهای از زبان امام(ره) چنین است: «در جلسهای که با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان، خدمت امام(ره) رسیده و نگرانی خود را از خلأ رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز کردیم، امام قدسسره فرمودند: «خلأ رهبری پیش نمیآید، شما آدم دارید.» گفتیم چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنهای فرمودند: «همین آقای خامنهای.» بعدها در جلسهای که تنهایی خدمت امام رسیدم، مطالب خود را با صراحت بیشتر بیان کرده و گفتم آقا با وضعیت به وجود آمده درباره رهبری چه کنیم؟ ما که کسی را نداریم و... حضرت امام قدسسره فرمودند: «با وجود آقای خامنهای چرا اینقدر تردید به خود راه میدهید؟»
آیتالله گلپایگانی، آیتالله بهاءالدینی، آیتالله اراکی، آیتالله یوسف صانعی، آیتالله میرزاهاشم آملی، آیتالله مهدویکنی و دیگر مراجع تقلید، علما و شخصیتهایی بودند که ضمن تایید این انتخاب از آن بهعنوان «هدایتی الهی»، «انتخابی شایسته»، «مایه دلگرمی و امیدواری ملت ایران و یأس دشمنان» یاد کرده و از مقام معظم رهبری با عنوان «شخصیتی ممتاز»، «واجد همه شرایط رهبری» و «صالحترین فرد برای این منصب» نام بردند.»
اما آیتالله خامنهای در حالی به رهبری رسیدند که کشور در همان روزها با چالشهای اساسیای روبهرو بود، چالشهایی که پس از گذشت 28 سال از زمامت ایشان هنوز هم به شکلهای مختلف سیاسی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی دیده میشود که بررسی موردی و سیری در بازههای زمانی اهمیت این مساله را دوچندان میکند.
عدم پذیرش صلح توسط عراق و بینتیجه ماندن مذاکرات ژنو و احتمال شروع مجدد جنگ، تبعات عزل منتظری از قائممقامی رهبری، خرابیهای جنگ و لزوم بازسازی آن، صلح اعراب با اسرائیل و تبلیغات زهرآگین رسانههای خارجی در ناامید کردن مردم بعد از فوت امام(ره) ازجمله مواردی بود که رهبر معظم انقلاب در همان ابتدا با آن دست و پنچه نرم میکردند. آن سالهای «پراسترس» و «پرنگرانی» گذشت و طی سالهای 68 تا 76 رهبری انقلاب با توجه به مشی دولت هاشمیرفسنجانی و گفتمان سازندگی و کمرنگبودن فضای چالشی سیاسی و بینالمللی به تثبیت زوایای تازه انقلاب اسلامی ایران بین تودههای مختلف مردم پرداختند؛ اما با روی کار آمدن دولت هفتم و گفتمان توسعه سیاسی که با میدانداری چهرههای لیبرال و شبهروشنفکر همراه بود، دور تازهای از «رهبریت» آیتالله خامنهای که همان خارج نشدن انقلاب از «ریل» اصلی خودش بود، آغاز میشود.
ماجراهای 18 تیر 78 و تحریک دانشجویان توسط یک جریان خاص سیاسی، کنار رفتن خطوط اصلی و بنیادین مفاهیم ابتدایی شکلگیری انقلاب اسلامی و حمله به این مبانی توسط چهرههای منتسب به این جریان ازجمله مواردی بود که حضرت آیتالله خامنهای با حضور بهموقع و روشنگری توانست آنها را خنثی سازد.
گرچه طی سالهای 78 تا 88 به نظر میرسید با روشن شدن چهره جریان «تجدیدنظرطلب» آنها به محاق بروند اما این جریان فعالیتهای خود را در خارج از کشور ادامه میدهد و با اجرای سیاست «قهری» و «تنبیه» مردم سعی در تحت فشار قرار دادن رهبری داشتند که توصیهها و هشدارهای بهموقع حضرت آیتالله خامنهای و روشنگری ایشان به مردم باعث «در حاشیه» رفتن این جریان حتی در آن سوی آبها شد.
اما مدیریت در مقابل فتنه سال 88 را میتوان اوج «نبوغ» ایشان بهعنوان رهبر یک جامعه دانست؛ «هدایت راهبردی و تبیین درست مساله» دو کلیدواژه مهمی بود که ایشان توانستند در سال 88 کشور را بدون «کمترین» تلفات گذر دهند، هدایتی که کاندولیزا رایس، وزیر اسبق امور خارجه آمریکا درباره آن مینوسید: «رهبر ایران میتواند نقشههایی را که بهترین ذهنها، با صرف بیشترین بودجهها، در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را برعهده گرفتهاند، با یک سخنرانی یکساعته خنثی کند.»
و درنهایت همه این فراز و نشیبها بود که مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی دهم دی سال 95 و در آخرین سخنرانی خود بار دیگر با تاکید بر رهبریت آیتالله خامنهای میگوید وقتی امام(ره) تصمیم گرفتند که ایشان (آیتالله منتظری) در این مقام نباشند، ما پنج نفر در همین منزل ایشان، شام خدمتشان رسیدیم. ایشان به ما گفتند که «دیگر باید این کار را بکنیم»؛ ما گفتیم که «ما این همه آمادگی پیدا کردیم که بعد از خدایناکرده اگر شما یک روز نباشید، ملجأ داشته باشیم و دستمان خالی نباشد، خوب، چهکار بکنیم؟» امام فرمودند که [کسی را] دارید شما؛ گفتیم که «آخر چهکسی؟ ما خودمان همه را میشناسیم و مساله رهبری آسان نیست.» ایشان نگاه کردند به جمع و فرمودند: «همین آقای خامنهای.»