کارتهای دعوت بنفش خوشفرمی که در پاکتهای سفید نسبتا بزرگ طراحی شده بودند و نام هر میهمان پشت این پاکتها بهطور برجستهای طلاکوب شده بود و پای همه دعوتنامهها امضای سرپرست نهاد ریاستجمهوری که احتمالا مهر و امضای کپیشده بود، دیده میشد.
خبرنامه دانشجویان ایران: ضیافت افطاری رئیسجمهوری با دانشجویان سنت حسنهای است که افتان و خیزان در دورههای مختلف برگزار شده است. شاید اینکه رهبری نظام هرساله با دانشجویان در ماه رمضان جلسهای چندساعته دارد، باعث شده است توقع دانشجویان به درستی بالا رود تا با سایر مسئولان همچون رئیسجمهوری جلسه داشته باشند.
کیفیت جلسه با رئیسجمهوری در سالهای مختلف هم متفاوت بوده است؛ گاهی این جلسه برگزار شده،البته روسایجمهور ترجیح دادهاند رمضان را بدون شنیدن سخنان دانشجویان سپری کنند. حتی در سال 91 یک اتحادیه دانشجویی در اعتراض به آنچه دعوت غیررسمی، خارج از عرف و غیرشفاف برخی اعضای دفتر رئیسجمهوری عنوان شده بود، این جلسه را تحریم کردند. روز یکشنبه هم ضیافت افطاری رئیسجمهوری با دانشجویان برگزار شد. پیش از سخنان رئیسجمهوری سه نفر از جوانان به نمایندگی از جوانان و دانشجویان حاضر در این مراسم به بیان دیدگاهها و نقطهنظرات خود پیرامون موضوعات مختلف پرداختند. حسن روحانی، رئیسجمهوری از اهداف دولت دوازدهم گفت که برای بهرهگیری بهتر از اندیشه نسل جوان قصد دارد دوهزار جوان نخبه را در بدنه مدیریتی دولت جذب کند. وی گریزی هم به انتخابات زد و گفت: «مردم از میان دو تفکر، یکی را انتخاب کردند که مسیر آینده کشور است.»
این جلسه البته بیحاشیه هم نماند و برخی اتحادیههای دانشجویی از آنچه یکسویه و گزینشی بودن این دیدار میخواندند، انتقاد کردند تا جایی که دبیر یکی از اتحادیههای دانشجویی در شبکه اجتماعیاش نوشت: «با وجود دعوت اولیه اما گفتند کارت برایتان صادر نشده است.» شاید همین انتقادها بود که باعث شد سیدضیا هاشمی، معاون فرهنگی وزارت علوم با یکی از رسانهها گفتوگو کند. او گفت: «مسئولیت برگزاری این برنامه با ما نبوده و ما هم بهعنوان یک میهمان به این برنامه دعوت شدیم.» هاشمی درخصوص عدم دعوت از تشکلهای دانشجویی هم گفت: «مسئولیت این برنامه با نهاد ریاستجمهوری بوده و ما در جزئیات برگزاری آن نبودیم.»
اسکندری دانشجوی دانشگاه تریبت مدرس یکی از دانشجویانی است که در این جلسه حضور داشت و حاشیه ی خود را از این جلسه اینگونه می نوسید:
«مدت زیادی از انتخابات و شور و شوقی که جوانان و دانشجویان برای گرمکردن تنور انتخابات به خرج دادند نمیگذرد، که رئیسجمهوری دیداری برای شنیدن سخنان آنها ترتیب داد.
کارتهای دعوت بنفش خوشفرمی که در پاکتهای سفید نسبتا بزرگ طراحی شده بودند و نام هر میهمان پشت این پاکتها بهطور برجستهای طلاکوب شده بود و پای همه دعوتنامهها امضای سرپرست نهاد ریاستجمهوری که احتمالا مهر و امضای کپیشده بود، دیده میشد.
دانشجویانی که با ظاهرهای متفاوت در این برنامه حاضر شده بودند، بلااستثنا باید از گیت امنیتیها عبور میکردند چه آنها که ریش میگذارند و آنها که چادریاند، چه کسانی که تیپهای هنری و موهای فر داشتند و دخترانی که شال را پشت گوشهایشان متوقف کرده بودند و رنگ موهایشان مشخص بود؛ امنیتیها که زخمخورده اتفاقات تروریستی هفته پیش بودند، بابت تفتیش بدنی-بخوانید انجام وظیفه- بچهها از آنها عذرخواهی میکردند و همان جمله همیشگی که «ببخشید، ماموریم و معذور» را تکرار میکردند؛ اما هیچکس دیگر اعتراض نداشت که مگر شما به دانشجویان اعتماد ندارید یا چرا باید از ما بترسید... بلکه همه به محدودیتهای موجود واقف بودند.
تالار سرسرای سالن اجلاس سران با نور زرد کمفروغ خود، ساعتهای پایانی روز و موعد افطار را یادآور میشد. میهمانان همه حضور داشتند و کسی پشت در نمانده بود حتی قسمتهای فوقانی سالن نیز پر بود از دانشجویانی که آمده بودند بگویند و بشنوند. هرکدام از دانشجوها حرفهایی میزدند که گوشههایی از این حرفها به مذاق جمعی از دانشجویان خوش میآمد و بهطور دستهجمعی با تشویق همراه میشد. رئیسجمهور نیز شنوای حرفهای دانشجویان بود و همه را با لبخند و برخی را با خنده پذیرایی میکرد. اینک نوبت رئیسجمهور بود که پشت تریبون بیاید و بگوید که به وعدههایش پایبند است و به دنبال جوانگرایی است. سخنرانی که تمام شد اذان را گفته بودند و برنامه افطار شروع شد. در انتهای سالن پذیرایی میز نسبتا بزرگ بیضیشکلی بود که رئیسجمهوری در کنار چند نفر مشغول افطار شد و بقیه هم سر میزهایشان مشغول شدند.»