چمران غیر نوستالژیک و چمران حی و زنده امروز مساله ماست، امروز مساله دانشگاههای ما نداشتن همین روحیه چمرانهاست، امروز کمرونق بودن کرسیهای آزاداندیشی ما علتش همین نبودن چمرانهاست.
خبرنامه دانشجویان ایران: محمد زعیمزاده// آخرین روز ماه پرحادثه خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران، مبارز آزاده و جهادگر و دانشمند بلندمرتبه در جبهه دفاع حق علیه باطل در هویزه قهرمان است. یک مواجهه معمول و متداول با این مناسبات و بهطور کلی ایام شهادت بزرگان اینچینی مانند چمران، آوینی، صیادشیرازی، تهرانیمقدم و امثالهم برگزاری جلسات بزرگداشت و خاطرهگویی و به شکل کلی پیش گرفتن رویه مواجهه نوستالژیک و تاریخی است، معمولا در این ایام جلساتی برگزار میشود و خاطراتی نیز نقل میشود، حس خوب موقت پدید میآید و از فردا هم روز از نو و روزی از نو. میتوانیم درخصوص چمران هم همین رویه را در پیش بگیریم، میتوانیم در 31 خرداد دور هم جمع شویم، چند نفر از همراهان چمران خاطراتی از این شهید بزرگوار بگویند، جملات زیبای ایشان را با هم مرور کنیم و تمام. همینجا بگویم که این کار هم خوب است و حتما ثمراتی هم دارد وکمترینش احیای یاد این شهداست که در جای خود بسیار ارزشمند است، اما خب حتما روش دوم مواجهه با پدیدههایی مانند شهید چمران هم وجود دارد.
اما نوع دوم مواجهه، مواجهه با چمران بهعنوان یک پدیده زنده است. تفاوت برخورد تاریخی یا نوستالژیک با مواجهه و برخورد زنده در این است که عنصر زنده امروز هم به کار ما میآید، زنده است و ما میتوانیم مساله خود را به او ارجاع دهیم و از او پاسخ بخواهیم. تاکید بزرگان انقلاب بر اینکه مکتب امام(ره) مکتبی زنده است یعنی نوع مواجهه ما با امام باید مواجهه با یک پدیده زنده باشد، یعنی آنکه مجموعه سیره و رفتار و گفتار حضرت روحالله یک مکتب زنده است و ما هر زمان چالشی داشته باشیم میتوانیم به او مراجعه کنیم. ما باید با چمران هم بهعنوان یک سرمایه زنده و یک عنصر زنده برخورد کنیم.
اما امروز مواجهه ما با پدیده زندهای چون چمران چگونه باید باشد؟
تعبیر برجسته رهبر انقلاب در مورد شهید چمران این است که: «این شهید یک دانشمند بود؛ و سطح ایمان عاشقانه این دانشمند آنچنان بود که نام و نان، مقام و عنوان و آینده دنیایى به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موسى صدر در لبنان و مشغول فعالیتهاى جهادى شد؛ آن هم در برههاى که لبنان یکى از تلخترین و خطرناکترین دورانهاى حیات خودش را میگذرانید و... .»
این همزمانی و توامانی عقلانیت و ایمان، علم و دین، جهادگری و در صحنه بودن و تحصیلات عالیه دانشگاهی در وجود شهید چمران بیشک مهمترین ویژگی این شهید است. دوگانههایی که بعضا برای خیلیها قابل حل و قابل جمع زدن نیست، پارادوکسیکال است و گمراه و منحرف کننده، اما برای چمران نه!
چمران ضدآمریکایی 16 آذر 32، چمران محصل در آمریکا، چمران جهادگر در لبنان، چمران پاوه و چمران هویزه همه یک چمران است، چمرانی که از منظر برخی جمع اضداد است، جمع چیزهایی که جمع نشدنی است ولی همه در چمران جمع شده است، چمران نماد نفی علم برای علم و پرچمدار علم برای کاربرد و حل مشکلات جامعه و مردم است، مسالهای که نیاز اصلی امروز دانشگاههای ماست، مسالهای که در نسل بعد از چمران هم پرچمدار داشت، پرچمداری چون حسن تهرانیمقدم که او هم علم را برای علم نخواست، آن را از گوشه کتابخانهها و آزمایشگاهها خارج کرد و تبدیل به خط مقدم اقتدار کرد، چمران نماد روحیه جهادی است، چمران بهرغم زیستن در غرب شیفته و واله هژمونی غرب که نشده بود هیچ همه ظرفیت خود را به کار برد تا این هژمونی را بشکند گاهی با تربیت نیرو در لبنان و گاهی با هدایت جنگهای نا متقارن برای زمینگیر کردن ارتش تا بن دندان مسلح بعثی و همه اینها جز با روحیه جهادی و تقابل با مرام و مسلک اشرافیگری از یک سو و ضدیت با خودباختگی از سوی دیگر جمع نمیشود.
چمران غیر نوستالژیک و چمران حی و زنده امروز مساله ماست، امروز مساله دانشگاههای ما نداشتن همین روحیه چمرانهاست، امروز کمرونق بودن کرسیهای آزاداندیشی ما علتش همین نبودن چمرانهاست. امروز علت جهتگیری علم و پژوهش در کشور به نفع پروسه غلط علم برای علم همین نبودن چمرانهاست، امروز مساله وضعیت نهچندان خوب تحول در حوزه علوم انسانی به خاطر نبودن روحیه چمرانهاست و بازگشت به روحیه چمرانها یعنی بازگشت به اصالت دینی ایرانی استادان دانشگاه.