به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، پرویز امینی در کانال تلگرامی خود نوشت: بنا بود در آینده نزدیک و در ادامه سلسله یادداشتهای کوتاه تلگرامی درباره انتخابات دوازدهم به رویکرد چهارساله و فرجام روحانی نیز بپردازم اما فضای گفتاری روزهای اخیر روحانی خصوصا بحثی که شامگاه پنجشنبه یکم تیر در دیدار فعالان اقتصادی داشت، مرا ترغیب کرد این بخش را زودتر بنویسم.
ابتدا عین سخن روحانی در دیدار فعالان اقتصادی که در رسانهها منتشر شده است را میآورم: ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ برای این بود که اقتصاد به مردم واگذار شود و دولت از اقتصاد دست بکشد، اما ما چه کار کردیم؟ بخشی از اقتصاد دست یک دولت بیتفنگ بود که آن را به یک دولت باتفنگ تحویل دادیم. این اقتصاد و خصوصیسازی نیست. از آن دولتی که تفنگ نداشت میترسیدند چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختیار دارد و همه چیزی دارد و کسی جرأت ندارد با آنها رقابت کند (خبرگزاری مهر، شامگاه یک تیر ۹۶)
روحانی مستقیما در این فقره از بحث خود، سپاه را مورد حمله و تهاجم گفتاری خود قرار داده است و بر سبیل تجربه هراس افکنی از رقبا در انتخابات، این بار دست به «سپاه هراسی» زده است و القاء میکند که از سپاه به جای احساس امنیت، به عنوان مجموعهای که سلاح و پول و رسانه را توأمان دارد، باید ترسید. جایگاه روحانی از لحاظ حاکمیتی نیز بر اهمیت این سخن میافزاید. روحانی رئیسجمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی است. مقطع زمانی طرح این بحث از سوی روحانی نیز مهم است که درست بعد از تهاجم موشکی موفق سپاه علیه داعش و نیز شب قبل از راهپیمایی روز قدس است.
در واقع روحانی در جایگاه یک مقام عالی رتبه درون حاکمیت جمهوری اسلامی و در این مقطع حساس زمانی، فلش هراس از سپاه را از «تروریستها» به سوی «مردم» تغییر داده است! و در حال ترساندن مردم از سپاه است و اینجاست که مطلب مهم میشود چرا که خط قرمز «امنیت»، آن هم در چنین شرایطی و بعد از حادثه تروریستی مجلس و مرقد امام نیز، ظرفیت کنترل کنندگی رادیکالیسم روحانی را ندارد.
معنای خیلی روشن این گزاره روحانی این است که رادیکالیسم انتخابی او در انتخابات دوازدهم، موقتی و زودگذر نیست و تنها مصرف انتخاباتی نداشته است. بلکه اساس رویکرد او با حاکمیت در چهارسال آینده را تشکیل خواهد داد و اتفاقا برخی تعدیلها در مواضع تئوریک و عملی، جنبه تاکتیکی خواهد داشت.
رادیکالیسم در روحانی از قبل به علل گوناگون از جمله «اقتدارگرایی و تفرعن شخصیتی» و «هدفگذاری پیروزی به هر شکل» در رقابتهای انتخاباتی وجود داشت اما اینک علل دیگری نیز این رادیکالیسم را پشتیبانی میکند. «احساس قدرت ناشی از پیروزی در انتخابات» یکی از آن علل است که تعدیل در اعلام مواضعش در برابر دیگران را که بارها و بارها و رسمی و غیررسمی از مصادره به مطلوب کردن حمله موشکی به داعش از سوی او را رد کردهاند، ناموجه و بلادلیل میکند تا این حد که همه حساسیتهای حاکمیتی و زمانی را زیر پا میگذارد.
علاوه بر اینها «تجربه پیروزی از مسیر رادیکالیسم» در انتخابات دوازدهم، وی را ترغیب میکند که همین مسیر را به عنوان یک تجربه موفق ادامه دهد.
همچنین روحانی اینک خود را مواجه با بخشی از رأی دهندگان میبیند که همین رادیکالیسم را از وی مطالبه میکنند و دائما از این مواضع او حمایت میکنند که اتفاقا در رسانههای توئیتری و تلگرامی و... حضور پرشمار و گستردهای و به یک معنا پر سر و صدایی دارند و احتمالا روحانی تمایل دارد که همچنان قهرمان آنها باقی بماند.
در کنار اینها، بر اساس تجربه چهارساله دولت اول روحانی و حجم انباشته و متراکم مسائل مردم در حوزه اقتصاد و معیشت میتوان تخمین زد که چناچه میدان ارزیابی جامعه از او عملکرد اقتصادی باشد، او شانس زیادی برای جلب نظر مردم ندارد. همچنانی که تجربه انتخابات دوازدهم این مسئله را برای او روشن کرده است. بنابراین نباید اجازه بدهد دولت در چنین میدانی مورد داوری قرار بگیرد.