به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اما حال که در حال نگارش این خطوط هستیم، رخت بر بستن حبیب الله کاسه ساز و وداع تلخ او با پرده سینما و اهالی فرهنگ و هنر موجی از تاثر و تاسف را در میان هواخواهان آثار فاخر و شیفتگان سینمای ملی مقاومت برانگیخته است.
حاج حبیب را میتوان تهیه کننده ای توصیف کرد که از ابتدای زندگی حرفه ای تا به انتهای آن درد "ترکش و خمپاره"، "توپ و تفنگ" و "مجید سوزوکی اخراجیها و محمود مزرعه پدری" را با خود به دوش کشید و لحظه ای دغدغه به تصویر کشیدن ابعاد و زوایای رزم مردان و زنان سرزمینش در سالهای دفاع مقدس را کنار نگذاشت. در واقع با نگاهی عمیق می توان دریافت که حبیب الله کاسه ساز مردی از تبار جنگ و سنبل به تصویر کشیدن "مقاومت" بود. شاید حال که حاج حبیب سینمای ایران بار سفر ابدی خود را بسته،زین پس تنها با بخاطر آوردن مفهوم "مقاومت و پایداری" بتوان یاد و خاطره او را در دلهای تماشاچیان انقلابیِ سینما زنده نگاه داشت. چرا که او با افتخار تلاش برای نهادینه کردن فرهنگ پایمردی را فریاد میزد.
کاسه ساز از بازیگری در "هور در آتش" تا تهیه کنندگی "در چشم باد"، "مزرعه پدری" و "اخراجی ها" ثابت کرد که فجر صادق انقلاب اسلامی را از عمق وجود فهمیده است و برای انتقال این فجر به سینما لحظه ای درنگ نمی کرد.اما خود از تمامی جشنواره هایی که به نام "فجر انقلاب اسلامی" و به کام "انتلکتوئل ها" برگزار میشد گلایه می کرد و در فضایی که بسیاری از بازیگران، تهیه کنندگان و کارگردانان برای سیمرغ های این جشنواره ها و قدم زدن بر رد کارپت های سر و دست می شکستند، ابایی از نقد بیپرده کسانی که عمق نگاهشان صرفا به تصویر کشیدن "خیانت" در سینما بود، نداشت و آزادانه فریاد می زد که: " جشنواره فجر از اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی فاصله زیادی گرفته است."
از جوانان انقلابی میگفت و جوان را صرفا برابر با دغدغه های جنسی و ادا و اطوارهای روشنفکری نمی دانست و معتقد بود برای پرورش جوانان باید ایستاد و آموخت و آموزش داد. کاسه ساز مدعی بود: " جشنواره فیلم فجر باید به سمت و سویی برود که همه مردم و به خصوص نسل جوان با دیدن آثار آن به یاد وقایع و اتفاقاتی که منجر به پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی شد بیفتند و روحیه پایداری در برابر ظلم و استکبار و حماسه سازی و پیروزی در آن ها تقویت شود نه اینکه صرفاً با نمایش آثاری که اغلب سنخیتی با اعتقادات مردم نظام اسلامی ندارند بخواهیم مانند بسیاری از جشنواره هایی که در داخل و خارج از کشور برگزار می شود فقط به جنبه نمایشی و هنری آن توجه کنیم".
شاید کمتر کسی شجاعت این را داشت در فضایی که عکس یادگاری با جایزه جشنواره فیلم برلین، کن، اسکار و دیگر جشنواره هایی از این دست ،تبدیل به سرمنزل مقصود سینما شده بود، بی پروا از هنر انقلابی و جایگاه آن سخن بگوید. او صادقانه می گفت: "متأسفانه امروزه چشم اغلب مسئولان فرهنگی و سینمایی کشور ما به برخی جشنواره های جهانی دوخته شده و فکر می کنند اگر چند فیلم از سینمای ایران در این جشنواره ها حضور داشته باشند برای ما کافی است و ما دیگر نیازی به تولید آثار استراتژیک نداریم."
حاج حبیب در کنار همه اینها روحیه سنگر و خاکریز جبهه های جنگ را در کالبد خود پرورانده بود و عاری از سرخاب سفیداب و دستمال گردن های مرسوم در سینمای امروز از مسجدی به نام سینما حرف میزد و اضافه میکرد: " مسئولان فرهنگی کشور باید آگاه باشند که سینما به مثابه مسجد و مدرسه می تواند در جامعه نقشی فرهنگ ساز را ایفا کند و برای مردم و اجتماع بسیار مفید باشد از این رو مسئولان سینمای کشور نباید ساده انگارانه از کنار این مسئله مهم عبور کنند و با عنایت و توجه ویژه به سینما می بایست سینما را به عنوان امن ترین مکان فرهنگی کشور بدل نمایند. "
تا آنجا که "حاج حبیبها"، "حاج کاظمها"و "حاج فرجها" پرده سینما را همان خاکریز پناه در مقابل دشمنان می بینند و برای جنگ در راه عقیده شان لباس رزم فرهنگ و هنر به تن میکنند، میتوان به زبانه کشیدن شعله های هنر انقلابی امیدوار و چشم انتظار ماند.