به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از فرهیختگان، طی یک هفته گذشته دو موضوع قابل تأمل و بحثبرانگیز فضای سیاسی و اجتماعی کشور را درگیر کرد. موضوعاتی که هریک متقابلا از فضای سیاسی به شبکههای اجتماعی و بالعکس راه یافتند و سیاسیون و کاربران شبکههای اجتماعی را به خود مشغول کردند.
موضوع نخست که البته از اولین روزهای بعد از انتخابات جای خود را در فضای جامعه باز کرد و البته لااقل تا دو هفته دیگر نیز از تک و تا نخواهد افتاد، مقوله کابینه دولت دوازدهم و ترکیب آن است. مسالهای که جدا از بازخوردهای رسانهای، در شبکههای اجتماعی بهویژه در صفحات شخصی سیاسیون رنگ و بوی دیگری داشت. کنش و واکنشها در این خصوص تا حدی بود که برخی، حتی یاران دیروز و رقبای امروزشان را به سهمخواهی و بیاخلاقی متهم کردند.
بهعنوان نمونه چندیپیش حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیسجمهوری در واکنش به اظهارات محمدرضا عارف در نشست شورای عالی اصلاحطلبان که گفته بود همراهی، هماهنگی و همدلی با جریان اصلاحات رمز موفقیت دولت دوازدهم است و گفتمان اصلاحات در این مسیر بهدنبال سهمخواهی نیست، توییت کرد: «درست است که گفتمان از جنس سهمخواهی نیست اما امان از سهمخواهیهای افراد به اسم جریان.» در مقابل محمدعلی ابطحی، مشاور رئیس دولت اصلاحات نیز به این اظهارات پاسخ داد و نوشت: «کسی سهمخواهی از روحانی نکرده. حتی اگر سهمیهشان را برای انتخاب ایشان خرج کرده باشند. این اطرافیان رئیسجمهور هستند که خود را سرجهاز میدانند.»
در نمونهای دیگر آشنا در واکنش به سهمخواهیها نوشت: «امان از پیمانکارانی که قبل از کارفرما پروژه را افتتاح میکنند، خودسرانه برای کارفرما صورتحساب صادر میکنند و طلبکارانه بر مالک منت میگذارند.» پست آشنا اما بیجواب نماند. کمتر از یکساعت بعد جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران در پاسخ به این پست توییت کرد: «بازهم افاضات ناآشنای دولت! آهای مجیدجان دلبندم! آهسته... دچار توهم شدهای! یا هوا برت داشته است؟! دولت پیمانکار مردم است نه کارفرما!»
مناقشات بر سر کابینه اما محدود به همین موارد نبود و بسیاری از چهرهها را به عکسالعمل واداشت؛ عکسالعملهایی که هریک مبتنیبر سلیقه و ذائقه سیاسی روشنی بوده و برخاسته از یک مطالبه سیاسی مشخص ظهور و بروز یافت.
در چنین فضایی و پس از آنکه گمانهزنیها درخصوص آرایش کابینه حاکی از آن بود که ترکیب کابینه چندان به مذاق اصلاحطلبان خوش نخواهد آمد و یاران لاریجانی در این عرصه دستی بالای دست داشته و موفق شدهاند در رقابت با رقبای اصلاحطلبشان، برخی از کرسیهای مهم کابینه را به خود اختصاص دهند، محمدعلی ابطحی جهت تاکید مجدد بر گفتههای پیشین با انتشار پستی جدید مدعی شد «روحانی در دور دوم فقط عقبه اصلاحطلبی داشت و مخالفان همهکار علیه او کردند. کابینه اگر پاسخ به سهمخواهی مخالفانش باشد، عقبهاش را از دست میدهد.» معنای این اظهارات روشن بود؛ بسیاری از رسانهها و حامیان روحانی این اظهارات را بهپای سهمخواهی اصلاحات نوشته و به بیان دقیقتر آن را نوعی خط و نشان برای رئیسجمهور قلمداد کردند. کامنتهای منتشرشده ذیل این پست نیز گویای همین مطلب بود. کار تا جایی بالا گرفت که تنها یک روز بعد، ابطحی مجبور به حذف پست مذکور شد؛ اما ماجرا باز به همینجا هم ختم نشد و ابطحی که با حذف پست مذکور بهنوعی حرف خود را پس گرفته بود، یک روز بعد این رویه دوربرگردان را تکمیل کرد و در مصاحبه با هفتهنامه «صدا» گفت: «این مانوری که نسبت به سهمخواهی اصلاحطلبان داده میشود مانوری است که در حال مدیریتشدن است. آنان میخواهند انتقام شکست سنگین خود را در انتخابات بگیرند.»
فهم علت این تغییر رویه البته چندان دشوار نیست، به نظر میرسد فشارها کار خود را کرد و توییترباز مطرح اصلاحات را مجبور به عقبگرد کرد.
موضوع خبرساز دوم، ژن خوب آقازاده عارف بود. واکنشها به این موضوع هم کم نبود. از چهرههای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب گرفته تا فعالان رسانهای و شهروندان عادی اظهارات حمیدرضا عارف را به باد انتقاد گرفتند. درست زمانی که انتظار میرفت این حاشیه کمکم از مرکز توجهها به حاشیه رود، اظهارات سیدمصطفی، پسر عبدالواحد موسویلاری، دوباره آن را زنده کرد. فرزند وزیر کشور دولت اصلاحات بعد از واکنشهای منفی جامعه به ادعای مطرحشده از سوی عارف در اظهاراتی متفاوت، با تشبیه جریان آقازادههای رانتخوار به شیرشاه، منتقدان و مردم را به کفتار و گاو وحشی تشبیه کرد! آقازاده موسویلاری با انتشار عکسی از انیمیشن سینمایی «شیرشاه» در صفحه اینستاگرامش نوشت: «مرگ شیرشاه یکی از مشهورترین سکانسهای مرگ در فیلمهای دنیاست؛ اما یک نکته آن برای من خیلی جذاب است اگر درست خاطرم مانده باشد کفتارها چند گاو وحشی را میترسانند و ناگهان تمام گاوها شروع به دویدن میکنند. این در حالی است که اکثر گاوها اصلا نمیدانند موضوع از چه قرار است. یعنی نمیدانند از چه میگریزند و حال به کدام هدف میدوند، فقط همراه با بقیه میدوند و در این میان شاه محبوب خود را هم میکشند. موجهای توییتری که این روزها شکل میگیرد، عجیب آدم را به یاد این سکانس میاندازد!»
این نوع نگاه به رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی که از سخنان پسر عارف ناراحت بودند، موجی از انتقادها را به همراه داشت. در این مورد هم کار به پسگرفتن گفتههای سابق رسید. برخلاف حمیدرضا عارف که موج انتقادها را به خود عقدهگشایی، تهمت و فحاشی خوانده بود، مصطفی موسویلاری با حذف پست اینستاگرام خود در توییتر نوشت: «با توجه به سوءبرداشت برخی دوستان از پست اینستاگرام، ضمن عذرخواهی از همفکران اصلاحطلب پست مذکور را برمیدارم و امیدوارم بنده را عفو کنید!» درواقع اینبار هم واکنش ها کارگر افتاد.
در این خصوص باید گفت در هر دو مورد فقدان بازخوردهای مثبت در افکارعمومی کار را به عقبنشینی و پسگرفتن مواضع پیشین رساند و این یعنی بد نیست هر کنشگر سیاسی پیش از هرگونه اظهار نظری، قدری به جوانب آن اندیشیده و تبعات احتمالی آن را در نظر بگیرد.