جریانشناسی گفتهشده در سطور بالا اگرچه شامل همه واکنشها به تحریم جدید آمریکا نیست، از آن جهت دارای اهمیت است که در لابهلای این اظهارنظرها خبری از منافع ملت دیده نمیشود. عدم موفقیت دولت در تاکتیک خود برای کاهش تحریمها و اثرگذاری مثبت در معیشت مردم، نباید به میدانی برای انتقام سیاسی تبدیل شود؛ هرچند دولت بهجای عمل به نقدهای دلسوزانه، بهطور مصمم مسیر شروعشده را تا انتها پیمود و اعتمادزایی داوطلبانه برای طرف مقابل کرد اما جریان «دیدید گفتیم»هایی که امروز عدهای در رسانهها به راه انداختهاند، هیچ نشانی را از همراهی با مردم و تلاش برای خارجشدن از وضع موجود نمیدهد. کمک به دولت برای کاهش تنشهای این مصوبه در حوزههای داخلی و ترمیم شکافهای ایجادشده هم در کوتاهمدت مهر تاییدی است به نقدهای قبلی این جریان و هم نشان میدهد قرار نیست به سبک یک جریان خاص از اشتباهات جریان سیاسی مقابل بهعنوان دستاویز همیشگی استفاده کنند. مردم این جوانمردی را میبینند به شرطی که از لابهلای نقدها بوی ذوقزدگی بیرون نیاید؛ چراکه نشاندهنده این مهم است که برای حل مشکلات مردم این قلمها بر کاغذها نرفته است.
از طرفی کوچک شمردن تصمیم اخیر نمایندگان آمریکایی بر وضع تحریمهای جدید علیه ایران توسط جریان حامی برجام و پافشاری بر اینکه این مصوبه تناقضی با برجام ندارد، بیشتر از آنکه باعث حفظ سبد حامیان مردمی برجام شود، سبب ایجاد شک و شبهه در جامعه میشود. حامیان سیاسی برجام باید بدانند اکثریتی که به دولت فعلی اعتماد کردند، رایشان برمبنای ارتقای سطح رفاهی و حفظ امنیت یا به تعبیر خودشان برداشتهشدن سایه جنگ از کشور بود نه یک رای سیاسی و گفتمانی! عملیاتهای رسانهای و روانی علیه منتقدان و رادیکالکردن فضا و تاکید بر اینکه «همه چی آرومه» آنجایی توسط مخاطب قابل قبول است که حامیان گفتمان شما بدنهای سیاسی و ایدئولوژیک باشند اما وقتی دقیقا فضا برعکس است تا جایی که دو شخص اصلی دولت در موضوع مذاکرات یعنی محمدجواد ظریف و حسن روحانی نیز واکنش صریح به این اقدام ضدایرانی نشان میدهند، تفسیرهای بیش از حد مثبت از این ماجرا، بیشتر از آنکه اقبال عمومی را توجیه کند تاییدکننده ادعاهای منتقدان است. اذعان به اشتباه و صداقت نسبت به عدم اعتماد به آمریکا میتواند تا حدودی مردم را نسبت به ادامه راه امیدوار و همراه کند.
ذوقزدگی و توجیهسازی درباره تحریمهای جدید بیشتر از آنکه دردی از مردم دوا کند، کارکردهای سیاسی دارد؛ کارکردهایی که در این مورد خاص بیشتر ضد تبلیغ برای جریانهای متبوعشان است و مهمتر اینکه سیاسیون باید به یاد داشته باشند تمام این بحثها برای حل مشکلات مردم است. وقتی مردم لابهلای برجام و مصوبات جدید و قدیم و تحریمهای اولیه و ثانویه گم شوند آنوقت باید بهجای دعوا بر سر قابل اعتماد بودن یا نبودن آمریکا، فکری به حال اعتماد مردم خودمان کنیم.