مناطق غربی کشور همواره از قدیمالایام با معضلی به نام بیکاری دست به گریبان بودهاند. استانهای کرمانشاه، کردستان و ایلام در راس بیکارترین استانهای کشور هستند. این امر بهترین دلیل است تا مردم این مناطق به دلایل اجتماعی و قومیتی که دارند برای گذران زندگی به سختترین کارهای شرافتمندانه تن میدهند. یکی از این کارها کولبری است. کولبری از سال گذشته و با فوت تعدادی از کولبران در مسیر کوهستانی غرب کشور داغ شد. انتشار سخنان رهبر معظم انقلاب درخصوص برخورد با قاچاق و منحصر نکردن این امر در کولبرها وضعیت معیشت این افراد و خانوادههایشان بهعنوان دغدغه اجتماعی مطرح شد. کولبری آنقدر مخاطرهآمیز است که به صورت غیررسمی بین 50 تا 100 نفر در این حوزه اقتصادی جان خود را از دست میدهند.
در همین راستا دولت یازدهم فعالیتهایی را برای امور رفاهی کولبرها آغاز کرد. در همین راستا وزیر کار خبر از اعتباری میلیاردی برای حمایت از کولبرها داده است. تلاش دولت برای ایجاد چتر حمایتی گسترده برای اقشار محروم جامعه یکی از اهداف دولت و غیرقابل چشمپوشی است اما واقعیتهای پنهان اینگونه طرحها به مانند مثال معروف ماهی و ماهیگیری است.
کاری که سابقه شکست خوردن در غرب کشور را دارد و با اختصاص چند لیتر بنزین و سوخت و اجازه مبادله غیرقانونی در مرزهای کشور میخواست مردم این مناطق از کشور را تامین مالی کند که البته با تغییر قیمت سوخت ناکام ماند و متاسفانه جوانان شرق کشور بعضا در باندهای قاچاق موادمخدر جذب میشدند. استعداد فوقالعاده مناطق غرب کشور در امور کشاورزی و دامپروری یکی از ظرفیتهایی است که میتواند برای رفع مشکل بیکاری در این مناطق به کار گرفته شود.
مطمئنا مرزنشینی که حضور در کوه و برف و بوران را تحمل میکند، میتواند با شرایطی بسیار سادهتر ظرفیتهای بومی مانند دامپروری را به نتیجه برساند. از سوی دیگر پتانسیلهایی در این استانها وجود دارد که میتوان با اجرای طرحهای تحقیقاتی به نتیجه رساند. نمونههای فراوان گیاهان دارویی در این مناطق میتواند بهشدت در قالب فعالیتهای کارآفرینی به محل ارتزاق و درآمد مردم منطقه تبدیل شود. از حسنهای اینگونه طرحها این است که میتواند مناطق غربی کشور به جای محل ورود کالای قاچاق به مبادی خروج اقلام تولیدی ایرانی شود. جالب اینکه اکثر گیاهان دارویی این منطقه از کشور بهخصوص در قطب کولبری غرب یعنی پیرانشهر به صورت چندصد کیلویی و با قیمتهای نازل فروخته میشود. اگر این محصولات گیاهی فرآوری شده و کارخانههای صنایع تبدیلی دارویی ایجاد شود، باعث اشتغالزایی و ارزآوری شده و ثروت کلانی از آن به دست میآید.
حال این سوال مطرح میشود کولبری که اساسا کار غیرقانونی و از سر اجبار و پرهزینه برای مردم کرد است؛ نمیتوان با طرحهای حمایتی در زمینههای صنعتی و دامپروری و کشاورزی جایگزین شود؟ کولبری و خطرات و هزینههایی که برای خانوادههای مرزنشین بهویژه در غرب کشور داشته است، آنقدر تلخ است که باید با فعالیتهای جایگزین، راهحلهای عاجل برای آن در نظر گرفت.
گرچه کردهای غیور، مرزبانان این خاک و بوم هستند اما فشارهای اقتصادی میتواند طمع جذب نیروی گروهکهای تروریستی از میان اقشار مردم را فراهم کند؛ چه آن که در نمونهای بارز بیشترین میزان فروش کلیه متعلق به یکی از استانهای غربی است. رفتارهای حمایتی دولتی باید از وادی سوق دادن به فعالیتهای غیرقانونی به سمت کارهایی برود که علاوهبر ممانعت از آسیبهای اقتصادی از آسیبهای درمانی و اجتماعی هم پیشگیری کند. مطمئنا کولبری که یخچال و اجاق را روی دوشش میگذارد، زودتر از کشاورز و دامپرور به دوا و درمان نیاز پیدا میکند و بدون شک خرج بیمهای بیشتری را به سیستم درمانی کشور تحمیل میکند.
جالب اینکه کولبرها با بارهای سنگینی که حمل میکنند به حداقل درآمد میرسند و تشویق مردم به اینکه در راه کولبری حمایت میشوند، جفای مضاعف در طولانی مدت است. هیچ کولبری شغل و این همه رنج را دوست ندارد و از سر فقر و ناچاری دست به این ریسک بزرگ میزند.
جالب آنکه بیمه کولبرها میتواند سوقدهنده حتی کشاورزانی شود که از آنها حمایت صورت نمیگیرد و باید محصولاتش را که در آستانه نابودی قرار میگیرند به نازلترین قیمت بفروشد. این روزها لیسانسهها و فارغالتحصیلان مناطق مرزی منتظر تصمیمهای بهتری از سوی دولت هستند تا با مدرک کارشناسیارشد مجبور به کولبری نشوند.