به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از فرهیختگان آنلاین، نشست «شیخ فضلا... نوری؛ حدیث نامکرر» هفته گذشته در مسجد حضرت خدیجه(س) برگزار شد. در این نشست که به بررسی افکار و اندیشههای شیخ شهید فضلا... نوری اختصاص داشت محمدحسن رجبی، مصطفی تقوی و موسی حقانی به سخنرانی پرداختهاند.
تفاوت انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی
در ابتدای این نشست محمدحسن رجبی با اشاره به همصدایی علما و مردم برای جایگزینی نظام استبدادی در حرکت مشروطه در مورد تفاوت این حرکت با انقلاب اسلامی گفت: «تفاوت حرکت مشروطه و انقلاب اسلامی این بود که در مشروطه وجه سلبی حرکت معلوم بود اما وجه ایجابی معلوم نبود. اما در انقلاب اسلامی هر دو وجه مشخص بود.»
این استاد تاریخ اضافه کرد: «در مشروطه در مرحله تدوین قانون اساسی این سوالها پیش آمد که قانوننویسی چیست و چگونه باید آن را انجام دهیم. قانوننویسی چیزی غیر از قوانین شرع است یا در کنار شرع یا معارض با شرع؟ اینجاست که اختلافنظرها شروع میشود. جریان غالب به دنبال کپی کردن از قانون فرانسه و بلژیک است. عدهای به دنبال اضافه کردن اصل دومی بر قانون برای نظارت مجتهدان و علما بودهاند. اما در نهایت تلاشها بینتیجه ماند و مجلس به توپ بسته شد و دوران استبداد صغیر شروع شد. در این دوران میبینیم شیخ فضلا... نوری دیگر به دنبال اصلاح قانون اساسی نیست؛ بلکه به دنبال نفی و رد آن است.»
در تمنای هویت
در ادامه این نشست مصطفی تقوی تنازع دو جریان اصلی تجددگرا و هویتگرا را مدعیان نهضت مشروطه دانست و با اشاره به تقلید سطحی جریان تجددگرا از غرب، همین موضوع را موجب شکلگیری تجدد در حد یک شعار سیاسی ناکارآمد توصیف کرد. تقوی جریان دیگر را مبتنیبر تمایلات هویتخواهانه دانسته که نتوانسته است بیش از یک جریان ناظر ایفای نقش کند. وی در مورد این تمنای هویتخواهانه گفت: «ما با پدیده مشروطه که ظاهرش مبارزه با استبداد و پیشرفت بود با دنیا برخورد کردیم؛ اما نکته اینجاست که برخورد ما از جنس مواجهه هویتی بود. با حرکتهایی مثل قیام شیخ فضلا... نوری گفتیم ما هستیم و هویت داریم و اسلام بینیاز از دیگر اندیشههاست. کل حرف شیخ فضلا... نوری این بود. اگرچه این حرف دارای اهمیت است اما همه کار این نبود. از طرفی هم برخورد سیاسی کردیم در جهت مبارزه با استعمار و رسیدن به استقلال کشور. این دو حرکت بسیار بجا و درست بود و راه دیگری نبود. در این میان شیخ فضلا... نوری زودتر از دیگران این نیاز را فهمید و صادقانه و مومنانه تا پای جان برای آن ایستاد.»
تروریستهای قفقازی؛ اتباع آخوندزاده
در ادامه این نشست موسی حقانی با بیان اینکه ما شخصیت شیخ فضلا... نوری را در دوگانه موافق یا مخالف مشروطه قرار دادهایم و اندیشههایش را واکاوی نکردهایم، به اتهامات زیادی که به این عالم مبارز وارد شده اشاره کرد و در مورد خاستگاه حرکت اصلاحی اسلامی افزود: «حرکت اصلاحی در دنیای اسلام از سال ۱۳۱۷ قمری به طور جدی آغاز شد. اینطور نیست که یکدفعه با مشروطه مواجه شویم و ندانیم چه کنیم. اما وضع کشورهای اسلامی به قدری وخیم شد که علمای ایران و نجف و کسانی چون شیخ فضلا... نوری و میرزاحسن آشتیانی نیاز به حرکت جدی را احساس کردند.»
او در ادامه آغاز این جریان توسط تجددخواهان را اشتباه دانست و گفت: «این پیشفرض که این جریان توسط تجددخواهان شروع شد و ما ندانستیم چه باید بکنیم غلط است. در مکاتبات میرزاحسن آشتیانی با پسرش این موضوع که وضعیت ایران برایش نگرانکننده است، کاملا مشخص است.»
حقانی با اشاره به نقش ترور ناصرالدین شاه در نابسامانی اوضاع ایران، جریان اسلامی را خواهان اصلاح امور و جریانهای فراماسونر و ملیگرا را به دنبال براندازی دانست و اضافه کرد که انتخاب عینالدوله به عنوان صدراعظم علیرغم همه استبدادهایی که به خرج داده انتخاب درستی بوده و کشور را به مسیر صحیحی هدایت کرده است و در نتیجه کنار رفتن او علما به فکر عدالتخانه افتادهاند.
این استاد تاریخ معتقد است که شیخ شهید تربیت افراد با معارف اسلامی و تشکیل نهادی برای عدالت عمومی را از ضروریات میدانسته است؛ اما چون میدید از طریق مجلس میتوان به این هدف رسید، به شرطی که از علما کسانی برای نظارت باشند، با نهضت مشروطه همراه شد. خود شیخ فضلا... در این مورد میگوید «پای مشروطه بودم تا زمانی که صحیح بود. تا زمانی که مبارزه با استبداد بود. اما وقتی معلوم شد که میخواهند بدعت در احکام خدا بگذارند اعلام برائت کردم.»
حقانی در پایان با جریانشناسی دشمنان اصلی شیخ به فراماسیونها اشاره کرد و گفت: «معتقدم اینها اعتقاد به مشروطه هم نداشتهاند و هدفشان این بوده که با مشروطه آزادیهایی به دست آورند تا بتوانند فرقه خودشان را حاکم کنند. مثلا آخوندزاده میگفت این اهداف باید محقق شود: نابودی اسلام و بازگشت به آیین زرتشت، حاکمیت فراماسونری، تغییر خط و الفبا و ... . البته ابتدا میخواستند با ظاهر دین و الفاظ دینی این هدف را محقق کنند که امثال شیخ فضلا... نوری متوجه شدند. تروریستهای قفقازی نیز اتباع آخوندزاده بودهاند. جملهای را صریحا بیان میکردند که دوران شرع کهنه محمدی به پایان رسیده است. از طرفی مسلمانانی هم بودهاند که اعتقاد به مدرنیته داشتهاند و در مقابل شیخ ایستادهاند.