به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، بدون تردید کسی که امام حسین (ع) را و یا برادر، پدر، مادر و جد او را از نزدیک و یاتنها با یک واسطه میشناخت و به اخلاق و گفتار و اعمال ایشان آگاه بود و از جایگاه و شأن والای ایشان اطلاع داشت، آلوده به وعدههای یزید و عبیدالله نمیشد. اگر چشمان بینورشان را برق سکههای وعده داده شده کور نکرده بود، اگر شکمهای خود را از مال حرام انباشته ننموده بودند، هیچگاه حاضر نمیشدند که حتی فکر شمشیر کشیدن درمقابل سید جوانان اهل بهشت را بنمایند، چه رسد به این که گلوی طفل شیرخوارهاش را در کنار نهر فرات، گوش تا گوش بدرند! اینان اگر اصل و نسب سالم و پاکی داشتند، تحت هیچ اوضاعی حاضر نمیشدند، بر پیکر مطهری که در دامان خاتم پیامبران رشد نموده،اسب بتازند.
پس تعجبی ندارد اگر ابوعمر زاهد میگوید: ما در احوال این ده نفر (که بر پیکر حسین (ع) اسب تاختند) دقت کردیم، دیدیم همه آنان زنازاده بودهاند. اینان اگر ذرهای در دلهای کثیف خود جایی برای وجدان و تشخیص حق از باطل میگذاشتند، در مقابل این همه پند و اندرز امام و یاران ایشان تاب و تحمل از دست میدادند و به طور قطع از سپاه کفر جدا میشدند... امّا افسوس که این قوم نه فقط به وظیفه دینی و شرعی خود عمل ننمود بلکه وظایف انسانی خود را نیز لگدمال کرد.
هر چند این دد منشی، در هیچ جای تاریخ هماوردی ندارد و دیری نخواهد گذشت که متناسب با این خوی کثیف خود، جزای خویش را دریافت خواهند کرد، آن هم در روزی که به فرموده قرآن کریم: (وَ یَوْمَ یَعُضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْه)؛ و روزگاری که ستمکار دستهای خود را از پشیمانی میگزد.»