یک روز آمده بود منزل مدیر مسوول فیضیه از آن روزها گفت و کارت خبرنگاری اش را از جیبش درآورد و نشان داد و از این که جریان فکری مدعیان اصلاحات به تاریخ پیوسته و جریان انقلابی روی کار آمده خوشحال بود.
اما طولی نکشید که یک روز قم آمد و بسیار غمگین به نظر می رسید با هم به حرم مطهر حضرت معصومه ع رفتیم بعد از زیارت، یکی دوساعت دور صحن مطهر قدم زدیم او به شدت از نفوذ جریان انحرافی و تاثیر روی برادرش ناراحت بود او از ما می خواست بیایید کمک کنید برادرم را از ما گرفتند.
ایشان خیلی تلاش کرد ولی فایده ای نبخشید سرانجام از برادش جدا شد و در این مدت از غصه بیمار شد و سرانجام پس از مدتی درد و رنج دیشب به دیار باقی شتافت. خوش به حالش که اسیر دنیا نشد و حب برادر و ریاست نتوانست او را از ولایت جدا کند او توانست با بصیرتی که کسب کرده بود در راه ولایت ثابت قدم بماند.