در واقع تا قبل از روی کار آمدن ترامپ اظهار نظرهای مسئولین دولتی به دو بخش عمده قابل تقسیم است.
بخش اول که به قبل از به ثمر رسیدن توافق و اوایل مطرح شدن آن باز میگردد شامل اظهار نظرهایی است که عمدتا در پی ایجاد یک فضای آرمانی از برجام و تصویر سازی از این توافق به عنوان ناجی ملت ایران بود.
جملاتی مانند جمله ی معروفی که مشکل آب خوردن مردم هم به این توافق گره میزد در همین فضا قابل ارزیابی است.
اما پس از گذشت زمان و مشخص شدن عدم تاثیر ملموس برجام بر سفرهی طبقهی متوسط و ضعیف جامعه کم کم اظهار نظرها سمت و سوی دیگری یافت و با طرح مواردی مانند این مساله که نباید از برجام انتظار معجزه داشت سعی در کاهش انتظارات مردم از این توافق و عقب نشینی از موضع قبلی عیان تر شد.
اما این تناقضات آشکار پیرامون تاثیر برجام بر وضعیت معیشتی مردم مهم ترین تناقضات مسئولین دولت پیرامون این توافق را تشکیل نمیدهد. حوزه ی مهم تر این تناقضات به اظهار نظرهای دولتی ها پیرامون نقش آمریکا در این توافق باز میگردد که این تناقضات نیز به لحاظ زمانی مانند تناقضات حوزه ی قبل به دو مقطع قبل از مذاکرات و مقطع فعلی قابل تقسیم بندی است.
در واقع قبل از شروع مذاکرات از طرف دولت و شخص رئیس جمهور این گونه استدلال میشد که آمریکا به عنوان کدخدا نقش محوری در این مذاکرات خواهد داشت و دلیل عدم توفیق مذاکرات پیش از این نیز به عدم حضور جدی و سطح بالای آمریکا در این مذاکرات باز میگردد.
اما امروزه همان مسئولین دیروز در واکنش به امکان خروج آمریکا از برجام به یکباره صدوهشتاد درجه تغییر موضع دادهاند و مدعیاند که این توافق بین ایران و شش قدرت جهانی صورت گرفته که آمریکا تنها یکی از آنهاست! مسئولینی که امروز مدعی این امر هستند که خروج آمریکا از برجام لطمهای به این توافق وارد نمیکند چون اروپاییها به آن پایبند خواهند ماند همان مسئولینی هستند که در مناظرات انتخاباتی سال 92 در پاسخ به این نقد که چرا آمریکا را کدخدای جهان میدانید این گونه پاسخ دادند که ما نگفتیم آمریکا کدخدای جهان است بلکه آمریکا را کدخدای اروپاییها میدانیم و منظورمان این بود که به نتیجه رسیدن این توافق منوط به موافقت بزرگتر و کدخدای اروپاییهاست.
حال امروز با گذشت چهار سال از این اظهار نظرات چه اتفاقی افتاده که دولتیها سعی میکنند این گونه القا کنند که این توافق بدون آمریکا هم پابرجا خواهد ماند؟ آیا اروپاییها طی مدت چهارسال انقدر به سیاست خارجی مستقلی دست یافتهاند که دیگر نیازی به اجازهی کدخدایشان نداشته باشند یا جایگاه جهانی آمریکا چنان دچار تنزل شده که از کدخدایی که توافق بدن حضور آن ممکن نیست به یک کشور معمولی طرف قرارداد رسیده است که خروج آن از توافق لطمهای به اعتبار آن نمیزند؟
آیا بهتر نیست مسئولین سیاست خارجی کشور به ویژه مسئولین دخیل در این توافق به جای این اظهار نظرات که تنها یک عقب نشینی محسوب شده و خروج آمریکا از برجام را تسهیل میکند به فکر یک استراتژی بازدارنده برای خروج احتمالی آمریکا باشند.
مسئولین دولت که پیش از این و قبل از به ثمر رسیدن توافق با اظهار نظرهایی مانند خالی بودن خزانه پاس گلهای زیادی برای طرف غربی فرستادند آیا هنوز به این درک نرسیدهاند که این برخورد سهل انگارانه و بیان اظهاراتی مانند ادامهی توافق با پنج قدرت جهانی در صورت خروج آمریکا تنها بازی در زمین آمریکایی هاست و هزینهی خروج آنها از این توافق را کم میکند؟
* گزارش از کاظم عبدالحمیدی