خبرنامه دانشجویان ایران: محمد زعیمزاده// درباره کارایی و اثربخشی برجام، طیفی از دیدگاهها وجود دارد، از نگاهی که برجام را حلال همه مشکلات حتی آب خوردن میداند تا نگاهی که برای برجام اثر بخشی تقریبا هیچ قائل است، جالب است که سر و ته طیف هم از مسئولان اجرایی کشور هستند.
بهرغم همه این اختلافنظرها آنچه قطعی و مسجل است این است که برجام بیش از آنکه در عرصه عمل رافع تحریمها باشد تا حدودی ایجادکننده یک فضا بوده که برخی فعالان اقتصادی امیدوار به فعالیت جدیتر در آن بستر شده بودند.
درباره سخنان جمعه شب دونالد ترامپ حرفهای بسیاری زده شده و میتوان از ابعاد مختلفی به آن پرداخت اما شاید یکی از قطعیترین تحلیلها در مورد هدفگذاری ترامپ از آن نطق کوتاه که تنه به تنه «نطق محور شرارت» جرج بوش میزد، هدف گرفتن همان فضا باشد.
ترامپ و تیم عملیات رسانهای کاخ سفید از چند روز قبل از نطق سعی کردند دقیقا به همین فضا حمله کنند- مسالهای که متاسفانه خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه توسط جریانی در داخل هم دنبال شد- صورت ماجرا روشن است، خدشه وارد کردن به این فضا هم یک راه دارد و آن چیزی نیست جز تبدیل برجام از یک مساله قطعی و تثبیتشده به یک مساله معلق و غیرقطعی.
اینکه برجام چقدر قطعی بود و امری مستحکم بحث دیگری است و باید در وقتی دیگر به آن پرداخت اما به شکل قطعی میتوان گفت تصور ترامپ و هیات حاکمه آمریکا این بود که معلق شدن و سست شدن پایههای برجام بعد از نطق ترامپ حتما بیشتر از قبل آن خواهد بود؛ پیامی که حداقل در اولین شنبه پس از نطق نشانههای آن در میدان فردوسی پدیدار نشد.
با همین استدلال و همین منطق باید حواله کردن فرجام برجام به کنگره آمریکا از سوی ترامپ را هم از زاویه تشدید تعلیق برجام دید. شروع این بازی که کنگره با برجام چه میکند، چند عضو کنگره جمهوریخواهند و چند عضو دموکرات، آیا همه جمهوریخواهان با ترامپ درخصوص برجام همموضع هستند یا مانند ماجرای مککین و «اوباماکر» به شکل دیگری رفتار میکنند و آب به آسیاب دموکراتها میریزند؟ و... بازی خوشفرجامی نیست، پایانی روشن دارد و نتیجهاش همان به اما و اگر حواله شدن برجام است. تازه این زخم سر باز میکند که مدتی است عدهای همهچیز اقتصاد را به برجام گره زدهاند و ناخودآگاه در این نافرجامی اقتصاد را هم شریک کردهاند تا اوضاع اقتصادی به سر خط پیشابرجام برگردد و انگار نه انگار.
نکته کانونی دیگر این است که هیات حاکمه آمریکا در نطق ترامپ نشان داد خیلی شفاف و صریح هم برای آینده دور و هم برای آتیه نزدیک روی شکافهای اجتماعی و گسلهای اقتصادی جامعه ایرانی حساب کرده است. ساخت دوقطبی معیشت، امنیت با حمله نظری و عملی به سپاه پاسداران در همین راستا تحلیل میشود، اینکه به مردم ایران از طرق مختلف و البته توسط برخی نیروهای داخلی اینطور القا شود که باید بین شکم و امنیت یکی را انتخاب کنند، این مسیر سناریوی محتمل جریان حامی منافع غرب در ایران خواهد بود. در این میان شخص رئیسجمهور هم در سخنان چهارشنبه هفته گذشته در هیات دولت و هم در نطق جمعه شب، گامهای موثری برای بیاثر کردن این سناریو برداشت. از طرف دیگر منتقدان دولت هم عموما به جای پیش بردن سناریوی هجومی نسبت به فرجام برجام و بازخوانی مسائل گذشته در تنظیم و تصویب توافق هستهای خودانتقادی را به زمانی دیگر سپردند و با دولت همسو شدند و همگرایی قابل توجهی را پدید آوردند. ناگفته نماند آفت این همگرایی و همنظری که میتواند اتحادشکن باشد دو مساله است:
اول طرح این مساله از سوی جماعتی که سعی میکنند همین حالا حساب ترامپ را از هیات حاکمه ایالات متحده سوا کرده و تلاش کنند با فراموش کردن این مساله که نقض برجام از سوی ایالات متحده در دوره اوباما آغاز شده، دوران پیشاترامپ را بهشت برینی تصویر کنند که از کف رفته و باید برای آن شیون کرد و منتظر ظهور مرد مودبی دیگر در کاخ سفید بود.
مساله دوم هم میدانداری جماعتی است که فریاد «دیدید ما گفتیم» سر دادهاند و وسط ماجرای منافع ملی و عمومی به دنبال پیگیری برخی منویات سیاسی خویش هستند.