همان داستان قدیمی؛ دو پسر که احتمالا روزی با عاشق پیشگی خودشان را به دختران نزدیک کرده اند و وقتی بهره شان را برده اند، رفته اند سراغ کار و بار خودشان و دختران مانده اند و خاطراتی که رهایشان نمی کرده!
اما مگر پسران چه گناهی داشته اند؟ مگر گرایش به دختران گناه است؟ اگر گناه است چرا خدا آن را در وجودشان قرار داده؟ ازدواج میکردند؟ چه کسی دختر نوجوانش را به آن ها می دهد؟
دختران چه گناهی داشته اند؟ مگر نیاز عاطفی شان به جنس مخالف به اختیار خودشان است؟
از نظر من گناه اصلی به گردن جامعه ای است که هیچ فکری به حال این نیاز نکرده. گناه اصلی به گردن احمق هایی است که نیاز جنسی نوجوانان ما را جدی نمی گیرند و با کودک پنداری آن ها این صورت مسئله مهم را پاک میکنند: با نیاز جنسی و عاطفی افراد از بلوغ تا ازدواج چه باید کرد؟
گناه اصلی به دوش همه کسانی است که برای این سوال جوابی ندارند، گناه اصلی به دوش پدرها و مادرهاست، به دوش دولت هاست، به دوش مجلس هاست، به دوش احمق هاست.
خبر دروغ بود، خودتان را ناراحت نکنید، بیایید دوباره فکر کنیم همه چیز تقصیر نهنگ هاست!