جدای از مردمی که طبق بعضی آمار سرانه مطالعهشان کمتر از دو دقیقه در روز است، نگرانی اصلی از دانشجویانی است که از دل همین مردم به دانشگاهها میآیند؛ بدون شک اثرات مطالعه کم در این قشر به مراتب در آینده کشور فاجعهبارتر خواهد بود.
طبق یکی از نظرسنجیهایی که در یکی از دانشگاههای برتر تهران صورت گرفت، دانشجویان در مجموع گفتند که در سال به غیر از کتابهای درسی فقط یک کتاب مطالعه میکنند! که با سبک و سنگین کردن این موضوع میتوان به وضعیت دانشجویان در سراسر کشور کم و بیش آگاه شد.
دانشجویان به نوعی از مطالعه کتاب و بهطورکلی متنهای طولانی فراریاند و تنها کتابهایی که میخوانند همان کتابهای درسی است، آنهم عمدتا به شکل جزوه، به زور نمره و پاس کردن واحدها، چون احساس نیازی که میکنند برای مدرکی است که روزی شاید واسطه استخدامشان شود؛ هرفرد به دنبال نیاز خود میرود و گویا جامعه و به تبع آن دانشگاه ما هنوز به بلوغی که بتوان در آن نیاز به مطالعه را تعریف کرد، نرسیده است و آن خردهنیازی هم که قبلا به مطالعه بود، با آمدن شبکههای اجتماعی و عادت دادن جوانان به سطحیخوانی و خواندن قطرهچکانی مطالب کمکم از بین میرود. در حالی ذهن دانشجویان ما در حجم انبوه از اطلاعاتی که در عصر ارتباطات هر روز تولید میشوند، پر میشود که آنها ماهیت و تاثیرات این نوع دادهها را به درستی نشناختهاند. دادههای خام تا زمانی که به تحلیل تبدیل نشوند، نمیتوانند برای ما مفید واقع شوند و با وارد کردن حجم زیاد داده بدون دادن زمان برای تحلیل آنها جای تحلیلها را در مغز میگیریم، در حالی که کتاب همراه با داده تحلیل هم میدهد. از سوی دیگر، این رسانهها با استفاده از جذابیتهای بصری و ارتباطی که برای دانشجویان جوان بسیار حائز اهمیت است، نوعی اعتیاد ایجاد میکنند که علاوه بر اتلاف هزینههای مادی برای آن، مقدار زیادی از وقتی را هم که میتوانستند قسمتی از آن را صرف مطالعه کنند، میگیرند.
دانشجویان در حالی از داشتن مشغلههای کاری و درسی و کمبود وقت برای مطالعه گله میکنند که درهمان فرصتهای خالی هم که دارند با گوشی به بازی کردن و حضور در شبکههای اجتماعی میپردازند؛ فرصتهای خالیای که مجموع آن در مواردی به بالاتر از نصف روز هم میرسد. اما در این میان از سهم عمده مسئولین از این عقبگرد فرهنگی نباید به سادگی عبور کنیم. بیشک عدم فرهنگسازی درست و بهموقع برای تکنولوژیهای جدید، عدم حمایت از صنعت کتاب و نشر، سیستم غلط آموزش در دانشگاه که دانشجو را دانش جو بار نمیآورد و در مدرسه دانشآموز را از ابتدا با مطالعه پیوند نمیدهد و بسیاری از مشکلات دیگر از عواقب ضعفهای مسئولان در نهادهای تصمیمگیر است که در نهایت منجر به فاجعهای در سرانه کتابخوانی کشور میشود.