اما اصل آمدنشان به کربلا جای شک و تردید ندارد. زیرا - علاوه بر امکان آن - در بسیاری از کتابهای معتبر نقل شده است؛ واینکه برخی علمای بزرگ آن را نقل نکردهاند، تصریح به عدم آمدن نیست، چرا که عدم ذکر اعم از ذکر عدم است؟
اما دربارهی زمان آمدن اختلاف است. برخی بر این باورند که در اربعین نخست بود. برخی دیگر امکان وقوعش را در اربعین نخست انکار کرده و گفتهاند که این مدت کافی نیست و ناچار پس از آن باید انجام شده باشد، ولی در اربعین دوم هم نبوده بلکه در میان دو اربعین بوده است.
اما اینکه در اربعین دوم (یعنی در سال 62) بوده باشد بسیار بعید است، هر چند که برخی آن را ذکر کردهاند، ولی نمیتوان به آن توجه کرد.
اما شماری از گروه نخست (یعنی کسانی که میگویند بازگشت در اربعین نخست بوده است) عبارتند از:
1. ابوریحان بیرونی؛ میگوید: «در بیستم (صفر) سر حسین (ع) نزد پیکرش بازگردانده شد و با آن دفن گردید. زیارت اربعین در این روز است و حرم ایشان پس از بازگشت از شام به زیارت وی شتافتند».
2. شیخ بهایی: «نوزدهم ماه صفر، روز زیارت ابا عبدالله (ع) است. این زیارت از امام صادق (ع) نقل است. در این روز - اربعین - جابر به زیارت آن حضرت (ع) آمد، که با آمدن اهل بیت آن حضرت (ع) از شام به کربلا و به مقصد مدینه همزمان گردید. بر ساکن آن شهر سلام و درود باد».
3. علامهی مجلسی: در رابطهی با علت استجبار زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) در روز اربعین میفرماید: «مشهور میان اصحاب این است که علت آن، بازگشت اهل بیت حسین (ع) در چنین روزی به کربلا است، هنگامی که از شام برمیگشتند. و علی بن الحسین (ع) سرها را به پیکرها ملحق ساخت».
برخی از ظاهر عبارت علامه مجلسی چنین برداشت کردهاند که ایشان شهرت بین اصحاب را دربارهی بازگشت اهل بیت در روز اربعین بازگو نمودهاند. ولی ممکن است گفته شود که متعلق شهرت استحباب زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) در روز اربعین است، نه بازگشت اهل بیت در روز اربعین به کربلا.
4. شهید قاضی طباطبایی: ایشان برای اثبات این مطلب خود را به رنج افکنده و پیرامون این موضوع کتاب بزرگی نوشته است. هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرا از شام به کربلا در نخستین اربعین، بعید نیست.
ایشان دربارهی این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها و مسیرها و زمانهایی که برای آن راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کردهاند. در این نمونهها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده داوزده روز طی میشده و بنابراین، این ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین علیهالسلام روز اول صفر وارد دمشق شده، میتوان اظهار کرد که بیست روز بعد، اسرا میتوانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن نباشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتابهای تاریخ آمده است یا نه. تا آنجا که میدانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمیکند. به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره نکردهاند، بلکه به عکس آن تصریح کرده و نوشتهاند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین علیهالسلام وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است.
شماری از عالمان هستند که هیچ متعرض این مطلب نشدهاند، مانند شیخ مفید، علامه حلی و کفعمی. اینان تنها به ذکر بازگشت اهل بیت(ع) از شام به مدینه بسنده کرده و دربارهی رسیدنشان به کربلا چیزی نگفتهاند.
برخی از علما بازگشت در اربعین اول را از اساس نفی کرده و به طور جد آن را بعید شمردهاند؛ که عبارتند از:
1. سید بن طاووس؛ وی در اقبال الاعمال گوید: من در کتاب مصباح خواندم که حرم حسین(ع) همراه سرورمان علی بن الحسین(ع) در روز بیستم صفر به مدینه رسیدند. در غیر مصباح یافتم: «آنان در راه بازگشت از شام در روز بیستم صفر به کربلا نیز رسیدند». این هر دو بعید مینماید، چرا که ابنزیاد طی نامهای به یزید ماجرا را برایش نوشت و برای بردنشان اجازه گرفت؛ و تا رسیدن پاسخ آنها را نفرستاد. این خود نیازمند حدود بیست روز یا بیشتر است. زیرا نقل شده است که وقتی آنها را به شام برد، مدت یک ماه را در جایی که آنان را از سرما و گرما حفظ نمیکرد بودند. صورت قضیه نیز اقتضا میکند که رسیدنشان به کربلا یا مدینه بیش از چهل روز طول کشیده باشد. اما اینکه به آنها اجازه بازگشت به کربلا داده باشند، امکان دارد، ولی در روز بیستم صفر به آنجا نرسیدند. چرا که بنابر نقل، آنها و جابر بن عبدالله انصاری همزمان رسیدند. در حالی که اگر جابر از حجاز برای زیارت آمده باشد، رسیدن خبر به آنجا و آمدن وی، خود بیش از چهل روز طول میکشد. بر فرض اینکه جابر از حجاز، یا کوفه یا جایی دیگر رسیده باشد نیز قضیه به همین صورت است.
دربارهی این روایت باید گفت: در مصباح شیخ طوسی نیامده است که «حرم حسین (ع) در روز بیستم صفر به مدینه رسیدند»، بلکه در این کتاب آمده است: «بازگشت حرم سرورمان ابا عبدالله الحسین(ع) از شام به مدینة الرسول در روز بیستم ماه صفر بود».
پیش از این گفتیم که اگر مقصود مبدأ بازگشت باشد - نه رسیدن و ورود به مدینه - در آن صورت مقصود روز حرکت از شام است و نمیتوان آن را بعید شمرد.
2. علامهی مجلسی؛ وی میگوید: «فائده: دربارهی اینکه علت استحباب زیارت آن حضرت در این روز - اربعین - چیست؟ چیزی نیامده است. طبق مشهور میان اصحاب علت این است که حرم حسین(ع) در چنین روزی در بازگشت از شام، به کربلا رسید و علی بن الحسین(ع) سرها را به پیکرها ملحق ساخت. گفتهاند که در چنین روزی به مدینه رسیدند؛ و این هر دو بسیار بعید است. زیرا زمان، چنان که از اخبار و روایات برمیآید، این امکان را نمیدهد و اینکه این واقعه در سال بعد بوده باشد نیز بعید است».
وی در زاد المعاد نیز این مطلب را بعید دانسته است؛ و آنچه ما در حاشیهی سخن سید ابنطاووس آوردیم، در اینجا نیز جاری است.
3. محدث نوری؛ وی این مطلب را به طور کامل بعید شمرده و دلایلی آورده است که قابل توجه است .
4. محدث قمی؛ او نیز از کسانی است که این مطلب را بعید شمرده و انکار کرده است.
باید دید در کهنترین متون مذهبی ما، از «اربعین» چگونه یاد شده است.
به عبارت دیگر دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟
مهمترین نکته دربارهی اربعین امام حسین علیه السلام، روایت امام عسکری علیهالسلام است. حضرت در روایتی که در منابع مختلف از ایشان نقل شده فرمودهاند: نشانههای مؤمن پنج چیز است:
1- خواندن پنجاه و یک نماز (17 رکعت نماز واجب به اضافه 11 نماز شب به اضافه 23 نوافل)
2- زیارت اربعین
3- انگشتری در دست راست
4- وجود آثار سجده بر پیشانی
5- بلند خواندن بسم الله در نماز.
این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی آمده، به اربعین امام حسین علیهالسلام و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.
* دانشجوی رشتهی علوم قرآن و حدیث