حالا سوال اساسی اینجاست: مسؤولیت خسارتهایی که از راه این حفره اطلاعاتی بر ملت تحمیل شده بر عهده چه کسی است؟! مساله آیا فقط با محاکمه و مجازات دریاصفهانی قابل پایان یافتن است؟! رئیسجمهور در چهارمین نشست خبری خود در دولت اولشان در تاریخ 8 شهریور 93 تاکید کردند: «همه مسؤولیت مذاکرات با من است.» اکنون و پس از مشخص شدن این رسوایی بزرگ آیا این درخواست زیادی است که از رئیس محترم جمهور دعوت کنیم در این زمینه به طور شفاف به ملت پاسخ دهند؟ البته نه از نوع پاسخهایی که در رسانه ملی هر از گاهی به ملت ارائه میدهند و همه کارها را روی غلتک و در حال تکمیل شدن میدانند. نه! پاسخگویی و توضیحاتی از جنس دیگر؛ پاسخی که ملت را متوجه کند که لامپ آفتابتابان برجام را چه کسی دزدیده و چرا با وجود آن همه خوشبینی و خوشحالی و وعده و وعید هنوز گرمای آفتابتابان برجام، استخوان تحت فشارهای اقتصادیشان را گرم نکرده است. مسؤولیت میلیاردها دلار پولی که خرج برنامه هستهای ایران شد و در پشت میز مذاکرات به طرفهالعینی به ثمنبخس با چک بیمحلی به نام برجام تاخت زده شد و جز پوستین وارونه دلخوشکنکی از آن باقی نماند، با چه کسی است؟ مسؤولیت خون شهید پرویز منشادی، شهید سیدعلی موسوی، شهید رمضان رستمی، شهید پرویز احمدی، شهید عنایتالله امینی، شهید علیاصغر حسینزادهاحمدی، شهید محمدعلی مهدوی، شهید سیداحمد طیبزاده دزفولی، شهید مسعود علیمحمدی، شهید مجید شهریاری، شهید داریوش رضایینژاد و شهید مصطفی احمدیروشن با چه کسی است؟ آیا خون این شهدای هستهای از ابتدای انقلاب تاکنون با این وضعیت تقریبا هیچ، به هدر نرفته است؟
برجام و همه مسائل اطراف و اکنافش مانند میوهای است که شیرینی و مغز آن توسط برخی نوش جان و تفالهاش هم تف شده است. جالب اینجاست که بسیاری تحلیلگران و روزنامهنگاران در ایران وجود دارند که با غور برعکس در تاریخ انقلاب و با آسمان ریسمانهای بیشماری که میکنند، به دنبال پیدا کردن نفوذیها و عوامل شبکههای زرسالار جهانی در میان مسؤولان مختلف جمهوری اسلامی هستند و فقط کافی است رفتار یک چهره سیاسی را نتوانند تحلیل کند، آنگاه به سرعت سراغ ساختن تحلیلهایی میروند که نه میشود پذیرفتشان و نه میشود ردشان کرد ولی همینها امروز در مواجهه با جاسوس از آب درآمدن یکی از اعضای ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای ایران در مذاکرات منتهی به انعقاد برجام به شکل پرسشبرانگیزی سکوت پیشه کردهاند؟ شاید از تبعات انتقاد و نقد موثر و بیپروا به دولت معتدلان بیم دارند- که البته ترسی بجاست- و شاید در میان پروژههای دیگری که دارند این مساله حداقل تا 4-3 سال آینده فرصت مطرح شدن نیابد. هر چه هست امروز کسانی که مسؤولیت اصلی در برجام را داشتهاند و در راس آنها رئیس محترم جمهور هیچ احساس نمیکنند که باید به کسی توضیح بدهند و از نظر آنان حالا اینگونه شد که شد و ما که نمیخواستیم اینگونه بشود و در تحلیل نهایی این آمریکاست که بدعهد و خبیث است. همین چند ماه پیش بود که رئیسجمهور کرهجنوبی به خاطر اعمال نفوذ دوست صمیمیاش در تصمیماتش بارها از مردم کرهجنوبی عذرخواهی و در نهایت هم استعفا کرد و به خانهاش برگشت اما اینجا خبری از این حرفها نیست و اینجور مسائل اساسا سوسولبازی به حساب میآید و هیچ نیاز نیست به خاطر ضرری که جاسوسی یک عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای برای ملت به بار آورده از آنها عذرخواهی کرد. البته این شامل قسمتهای شیرین ماجرا و تجلیلها و در نوشابه باز کردنها و القاب و مدالهای قهرمانی در عرصه دیپلماسی نمیشود. آن کارها به موقع خود و به اندازه کافی و بل بیش از اندازه کافی انجام شده است و حالا که همه عکسهای یادگاریشان با برجام را گرفتهاند و خبر خیلی خاصی از آن همه باغ سیب و گلابی و آفتابتابان و گشایشهای خارجی در عرصههای مالی و سرمایهگذاری نشده است، مته به خشخاش گذاشتن کار عنودان و منتقدان مستحق قعر جهنم خواهد بود. حالا باید راههای جدیدی را آزمود و مابقی مشکلات و چالشها را با همان سیاق به سرانجام رساند. حالا باید سر وقت موشکهای زبانبسته نیروهای نظامی رفت و مشکلاتشان را رفع و رجوع کرد.