به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ساخت آثار مناسبتی طی دو دهه اخیر در رسانه ملی ما به اوج خود رسیده است و تقریبا میتوان ادعا کرد برای بیشتر مناسبت های تاریخی از روز مادر و اعیاد گرفته تا شهادت شخصیت های معاصر و تاریخی– مذهبی، وقایع تاریخی و ... حداقل یک سریال یا تله فیلم و فیلم سینمایی ساخته شده است؛ تب ساخت اینگونه آثار چند سالی هست که حتی به سینما نیز راه پیدا کرده و ما شاهد ساخت آثاری از این دست در بدنه سینما هستیم، سینمایی که زعم بسیاری از منتقدین و صاحب نظران ژانر حاکم بر آن ژانر اجتماعی است، هستیم.
هر چند زمان پخش آثار مناسبتی ساخته شده در سینما به دلیل مسایل مربوط به اکران فیلم ها و مشکلاتی که برای برخی آثار در این حوزه ایجاد می شود، تقریبا همزمان با فرا رسیدن آن مناسبت یکی نمی شود وفیلم یا بعد از تمام شدن مناسبت و یا زودتر از آن روی پرده نقره ای جا می گیرد و همین مهم باعث می شود تا ذهن مخاطب کمتر آثار مناسبتی سینما را به خاطر آورد؛ ولی در این میان برخی از مناسبت ها با همه بزرگی و اهمیت شان برای جامعه؛ مورد بی مهری فیلمسازان قرار گرفته است؛ تا جایی که میتوان ادعا کرد حتی یک اثر درخور شان با آن ساخته نشده است.
١٦ آذر و روز دانشجو؛ یکی از همین مناسبتهای مهم کشور است، روزی که روند ورود دانشگاه و دانشجویان را به مسایل مختلف جامعه دستخوش تغییرات اساسی کرده و پایههای شکل گیری جنبش دانشجویی به معنی امروز را ایجاد کرد؛ با این حال هیچ نشانی از آن در آثار سینمایی پیدا نمی کنیم که آنگونه که بایسته و شایسته این روز است، به آن پرداخته باشد.
هر چند که وقتی اسمی از روز دانشجو می آید، ناخودآگاه ذهن ها به سمت برخی آثار و از قضا جنجالی سینما مانند "پایان نامه"، "ماه گرفتگی"، "صد سال به این سالها" و... می رود ، ولی باید به این مهم اشاره کرد که تصویر ارائه شده از دانشگاه و دانشجو در ابن آثار نه تنها تصویر کاملی نیست، بلکه بعضا تصویری سیاه و غیرواقعی بوده است.
علاوه بر نگاه سیاه به مقوله دانشگاه و به تبع آن دانشجو، برخی دیگر از فیلمسازان در آثارشان نگاه اجتماعی به روابط پسر و دختر را در بستر دانشگاه روایت کردهاند؛ "گس"،"طعم شیرین خیال"،"همخانه"، "دل شکسته" و.... جزوآثاری هستند که تنها نگاه عاشقانه و روابط میان دانشجویان با یکدیگر و گاه اساتید را برای مخاطب به تصویر می کشند؛ روابطی که هر چند نمیتوان منکر آن شد؛ ولی تبدیل شدن آن به سوژه اکثر فیلمها هم غیر قابل پذیرش است؛ از سوی دیگر شاید بتوان تنها نشانه اصلی دانشگاهی و دانشجویی بودن اینگونه آثار را روایت داستان فیلم در بستر دانشگاه دانست، تا جایی که اگر لوکیشنهای مربوط به دانشگاه از برخی از این آثار حذف شوند، هیچ خللی به اصل داستان وارد نخواهد شد.
با وجود اینکه وقتی اسمی از دانشگاه و دانشجو برده می شود؛ بیشتر هدف نشان دادن جامعه علمی و نخبگانی کشور و جنب و جوش دانشجویی و فضای بانشاط دانشگاهی است؛ ولی سهم این فضا و به تصویر کشیدن آن در آثار سینمایی ما تقریبا صفر است و حتی تا به امروز فیلمی با موضوع بازنمایی تاریخی روز دانشجو و به نمایش گذاشتن وقایع ١٦ آذر ١٣٣٢ نیز ساخته نشده است و گویی هنوز فیلمسازان ما و سینمای کشور دغدغه پرداخت به مهمترین قشر جامعه را ندارند.
* گزارش از زهرا رمضانی