تاریخ انتشار: سه شنبه 1396/09/21 - 03:08
کد خبر: 252491

نگاهی به نظریه علامه مصباح‌یزدی درباره علم دینی؛

چه نسبتی میان علم و دین برقرار است؟

چه نسبتی میان علم و دین برقرار است؟

در زمینه تعارض علم و دین استاد مصباح ما را متوجه زمینه تاریخی این تعارض می‌کند و قائل است که این تعارض از گذشته مطرح بوده و در قالب‌های گوناگون مانند تعارض فلسفه و دین خود را نشان داده است؛ اما منشأ تعارض امروزی دین و علم به عهد رنسانس بازمی‌گردد.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ انگیزه‌های مختلفی پیش از انقلاب اسلامی برای ورود به مساله علم دینی یا به صورت عام‌تر برای گریز از علم غربی وجود داشت. دغدغه‌هایی همچون بازگشت به عالم سنت، احیا و دفاع از دین در برابر غرب جدید و دغدغه‌ای مدرن‌تر تحت این عنوان که جهان‌بینی غربی توانایی لازم برای تغذیه مبانی نظریه‌ها را ندارد، درنتیجه باید با جهان‌بینی‌های دیگر همچون جهان‌بینی دینی تعویض شود. اینها ازجمله عواملی بود که اندیشمندان را به سوی تولید نظریه‌های علم دینی سوق می‌داد. اما آنچه بعد از انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم، شکل‌گیری دغدغه جدیدی تحت‌عنوان ایجاد نظامات و ساختار اسلامی به‌عنوان نرم‌افزار اداره تمدن دینی است. ایجاد این دغدغه جدید موضوع تحول در علوم را بیش از پیش در کانون توجه قرار می‌داد.

یکی از اندیشمندانی که عمدتا با این دغدغه پای در میدان نظریه‌پردازی در زمینه علم و دین گذاشته، آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی است. او با راه‌اندازی مراکزی همچون پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، موسسه باقرالعلوم و موسسه امام خمینی‌(ره) یکی از جدی‌ترین و فعال‌ترین متفکران حاضر در این عرصه است.

از آنجا که یکی از معتَقدات آیت‌الله مصباح آن است که بیش از نیمی از اختلافات علمی ناشی از مغالطات لفظ است، درنتیجه در ابتدای ورود به هر بحث علمی ابتدا با یک واژه‌شناسی مفصل تمامی معانی مهم ذکرشده برای موضوع را بیان می‌کند و سپس معنای منتخب را ارائه می‌دهد. این موضوع مخصوصا در مباحثی همچون علم دینی که متشکل از دو واژه علم و دین با معانی متعدد است؛ اهمیت بیشتری می‌یابد.

تعریف علم
از منظر آیت‌الله مصباح در مبحث علم و در میان تمام تعاریفی که برای آن شده است، یک وجه مشترک وجود دارد و آن هم آگاهی است. او در ذکر تعاریف علم می‌نویسد:

1- عده‌ای علم را شناختی تعریف کرده‌اند که مطابق با واقعیت‌های بیرونی باشد.

2- عده‌ای دیگر با افزودن واژه کلی به انتهای شناخت، علم را شناخت کلی که با واقعیت مطابق باشد، دانسته‌اند و با این تعریف علومی مانند تاریخ که از اتفاقاتی تک‌عضوی و تک‌مصداقی حرف می‌زند، دیگر از دایره علوم خارج شده است.

3- دسته‌ای علم را نه‌تنها شامل شناخت‌های درست بلکه هرگونه تلاش برای یافتن آن واقعیت را حتی اگر منجر به شناخت صحیح نشود، علم دانسته‌اند. برای نمونه اگرچه بسیاری از تحقیقات اندیشمندان قرون گذشته درحال حاضر رد شده‌اند اما با این حال تحت عنوان علم دسته‌بندی می‌شوند. با این تعریف دو اندیشمند که در خواص هستی جست‌وجو می‌کنند، اگر به دو نظر مخالف برسند با اینکه یکی از آنها درست است اما ما باید هردوی آنها را علم بدانیم.

4- تعریف چهارم، علم را نه به صورت تک‌گزاره‌ای بلکه به صورت رشته تحقیقات پیوسته یا به عبارت بهتر به صورت رشته‌های علمی می‌نگرد، بنابراین علم را نه تک‌گزاره‌ها بلکه مجموعه‌گزاره‌هایی دانسته‌اند که حول محور یک موضوع با روش خاصی کشف می‌شوند.

5- پنجمین تعریف موجود از علم به عالم مدرن برمی‌گردد که اصطلاحا به آن ساینس اطلاق می‌شود. ساینس درواقع گونه‌ای از معرفت است که در آن به یافته‌هایی علم اطلاق می‌شود که با روش تجربی قابل‌اثبات باشند.

آیت‌الله مصباح پس از ذکر مجموعه تعاریف مشهور درباره علم، تعریف منتخب خود را این‌گونه ارائه می‌کند که: «علم مجموعه مسائلی است که گرد یک موضوع کلی جمع شده‌اند و هرگونه تلاش برای کشف این مسائل، علم محسوب می‌شود.» نکته قابل‌توجه در این مبحث آن است که ایشان برای علمی خواندن یک موضوع هیچ محدودیتی در روش قرار نمی‌دهند.

تعریف دین
تعاریف درباره علم را می‌توان به دو دسته حداقلی و حداکثری تقسیم کرد. در میان تعاریف حداقلی که عمدتا دارای بار ارزشی منفی هستند دین را تنها یک احساس فروکاسته شده، یک اعتقاد به امر قدسی و هرچیز ورای عالم ماده و نظامی عملی که بر پایه باورهای بی‌چون و چرا شکل گرفته تعریف کرده‌اند و عده‌ای دیگر آن را جهان‌بینی دانسته‌اند. در قرآن هم گاهی دین به فرهنگ‌های باطل مانند بت‌پرستی اطلاق می‌شود و گاهی هم تنها به فرهنگ حق گفته می‌شود.

در تعریف حداکثری گروهی دین را به درختی تشبیه می‌کنند که ریشه آن باورها، تنه آن ارزش‌ها و شاخه‌های آن احکام عملی هستند.

استاد مصباح‌یزدی دین را با توجه به دو مولفه هدف و منبع تعریف کرده به‌گونه‌ای که دین را مجموعه آموزه‌هایی می‌داند که از جانب خداوند متعال برای سعادت بشر آمده و بسته به موضوعات مختلف آن از روش‌های عقلی و نقلی در راستای حل موضوعاتش می‌توان استفاده کرد.

تقریر علم دینی
اکنون پس از آگاهی از تعریف دو واژه علم و دین می‌توان با ترکیب آنان با یکدیگر به تقریر علم دینی مطلوب یا ممکن از دیدگاه آیت‌الله مصباح پرداخت:

با توجه به آنکه موضوع دین هدایت و موضوع علم فهم واقع است، نباید علی‌الظاهر اختلافی میان آنان رخ دهد.

از منظر ایشان دین به‌عنوان عهده‌دار سعادت بشر هیچ وظیفه‌ای برای بیان حقایق ندارد، مگر آن دسته از حقایقی که در صورت گفته نشدن، بشر هیچ راه دستیابی به آن نداشته باشد. از طرفی علم به‌عنوان کشف حقایق تا زمانی که تنها به کشف موضوع خود بپردازد، متصف به وصف دینی و غیردینی نمی‌شود بلکه علم در برابر جهل قرار می‌گیرد. نکته مهمی که در اینجا وجود دارد آن که علوم همیشه در مقام شناخت نیستند بلکه شناخت مقدمه‌ای برای دادن راهکار و برنامه است. از طرفی هر برنامه‌ریزی و نظام‌سازی مبتنی‌بر نوعی نظام ارزشی است که بر آن حاکم است و آن را جهت‌دهی می‌کند.

پس اگر در این مرتبه علم براساس نظام ارزشی دین برنامه‌ریزی شود، ما دارای علوم دینی هستیم و اگر بر مبنای نظام ارزشی الحادی برنامه‌ریزی شود علم غیردینی، بلکه ضددینی به وجود می‌آید. برای مثال تا وقتی علمی مانند اقتصاد، به کشف روابط اقتصادی و تاثیر رفتارهای انسان بر اقتصاد می‌پردازد، رابطه‌ای با دین ندارد اما زمانی که می‌خواهد به نظام‌سازی اقتصادی دست بزند و نسخه بپیچد از آن‌جایی که با نظام ارزشی گره می‌خورد وصف دینی و غیردینی می‌گیرد و به این ترتیب تمام علوم دیگر. به نظر استاد مصباح‌یزدی آنچه علم را دینی می‌کند هدفی است که در حوزه نظام‌سازی و برخاسته از ارزش‌های ایدئولوژیک برای آن علم متصور می‌شویم.

تعارض علم و دین
اکنون ممکن است این سوال به ذهن خطور کند که تحلیل‌های گفته شده علی‌رغم صحت ظاهری در عرصه عمل متضاد درآمده و ما شاهد وجود اختلافات کثیر نه‌تنها در عرصه نظام‌سازی و ارائه راهکار، که با توجه به مطالب پیش‌گفته قابل‌توجیه است، بلکه در عرصه کشفیات و فهم واقع میان دین و علم هستیم. پس راه‌حل و علاج این مشکلات در چه چیزی نهفته است و به نظر آیت‌ا... مصباح در این حالت باید چه‌ کاری انجام داد و کدام روایت را پذیرفت؟

در زمینه تعارض علم و دین استاد مصباح ما را متوجه زمینه تاریخی این تعارض می‌کند و قائل است که این تعارض از گذشته مطرح بوده و در قالب‌های گوناگون مانند تعارض فلسفه و دین خود را نشان داده است؛ اما منشأ تعارض امروزی دین و علم به عهد رنسانس بازمی‌گردد. مسیحیت علم‌ستیز که گناه اولیه انسان را که موجب خروجش از بهشت می‌داند، احکام ضدعقلی فراوانی صادر می‌کند و از طرف دیگر رواج فلسفه‌های ماتریالیستی در تقابل با الهیات مسیحی موجب تشدید این تعارض می‌شود. طوری که امروزه تعارض علم و دین به‌عنوان امری مسلم مورد قبول واقع‌شده است. موضوعی که به نظر آیت‌الله مصباح با توجه به تفاوت‌های اساسی اسلام و مسیحیت نمی‌توان مبنای نظری خوبی برای توضیح رابطه اسلام و علم باشد.

از منظر استاد مصباح در قسمت‌هایی از دین که اخباری از واقع داریم به علت وجود سرزمین مشترک میان علم و دین ممکن است شاهد بروز اختلافات در این زمینه باشیم. ایشان برای حل این مساله ابتدا گزاره‌های اخباری دین را به سه دسته تقسیم می‌کند: اول اخبار زیربنایی و مبنایی که پایه و اساس دین است، یعنی خبر از وجود خداوند، معاد و نبوت می‌دهند که یقین حتمی به آنها لازمه دین‌دار بودن است.

دسته دیگر اخباری فرعی مانند معاد جسمانی و کیفیت سوال شب اول و قبر و... که اهمیت مسائل قبلی را ندارند و دسته دیگر اخباری که خودشان هیچ موضوعیتی ندارند بلکه برای جلب‌توجه انسان به حقیقتی والاتر به آنها اشاره شده است، مانند حکایت از احوالات زنبورعسل و... که هدف آن جلب‌توجه انسان به حکمت و علم خداوند است. این تقسیم‌بندی نه‌تنها در دین بلکه مرسوم و رایج عقلای نوع انسان نیز هست. برای مثال اگر اندیشمندی قصد سخنرانی داشته باشد، کلام خود را به سه بخش تقسیم می‌کند، نخست موضوع اصلی سخنرانی، سپس مسائل فرعی آن و در مرحله بعد مثال‌ها و حاشیه‌هایی که برای فهم بیشتر دو لایه اول لازم باشد را اضافه می‌کند.

خداوند متعال هم که به تعبیر اصولی خود از عقلا، بلکه سلطان عقلا است طبیعتا چنین موضوعی را در کلام اجرا می‌کند. البته این به معنی بی‌فایده بودن بخشی از کلام نیست بلکه به معنای تعیین نقشه راه و هدفی است که از مجموعه کلام نشان داده می‌شود. فایده این تقسیم‌بندی در آن است که میان اهداف مهم و کم‌اهمیت‌تر خلط نمی‌شود. با توجه به این تقسیم‌بندی به نظر استاد مصباح چنانچه اختلافی میان گزاره‌های علم با اخبار دسته اول باشد سریعا نظر دین را ارجح می‌دانیم اما اگر این اختلاف در سطوح دیگر اخبار بود، آن دسته از اخبار را انتخاب می‌کنیم که برای ما از یقین یا ظن قوی‌تری برخوردار باشند؛ چراکه کیفیت فهم ما از گزاره‌های دسته دوم و سوم خود نسبی است، درنتیجه اگر شدت یقینی بودن گزاره‌های علمی بیشتر بود آن دسته از گزاره‌های دینی را توجیه می‌کنیم.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
فیلم/ وضعیت جوی استادیوم هزاع بن زاید امارات
باشگاه پرسپولیس از اوسمار برای فصل آینده برنامه خواست
جزئیات تسهیلات پرداختی بانک‌ها به مردم در سال ۱۴۰۲+جدول
پاسخ ایران بهترین تنبیه متجاوز بود
تکذیب مرگ یک دختر در وزرا + جزئیات
تمامی پدافندهای اسرائیل و آمریکا در رویارویی با حمله ایران شکست خوردند
احضار هافبک استقلال به کمیته انضباطی و اخلاق
خسارت پاسخ نظامی ایران سنگین بود
هاشمی‌نسب ۵۰ میلیون تومان جریمه شد
لبنان رکنی مهم برای جریان مقاومت است
اتاق بازرگانی تهران با تعطیلی پنجشنبه‌ها مخالفت کرد
باقری به روسیه سفر می‌کند
انواع کاغذ دیواری جدید برای پذیرایی
کار سختی که ایران کرد
جریمه ۳۰۰ میلیون تومانی ۳ باشگاه لیگ برتری
قرمزها آبی‌ها را صدرنشین کردند؛ همه برای یکی!
تصاویر هولناک از جاری شدن سیل در نیکشهر
برق کولرهای گازی شما را نگیرد!
تقویت فعالیت سامانه بارشی در جنوب کشور
پیش‌بینی بانک‌های غربی از قیمت نفت پس از حمله ایران به اسرائیل
حجم باورنکردنی ویرانی در شهر غزه را در این تصاویر هوایی ببینید
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top