به گزارش خبرنگار صنفی - آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آزمون سراسری، ماراتن علمی و کنکور اسمهایی است که هر فرد تحصیلکرده در ایران به خوبی آن را میشناسد و سالها با این سد دست و پنجه نرم میکند، در سالهای گذشته، این سد مانع حضور عدهای در دانشگاه شد و امروزه افرادی هم از همین سد درآمدهای میلیاردی کسب کرده و میکنند. آن چیزی که این روزها بیشتر بر سر زبانها افتاده، حذف یا ادامه این مساله چندمجهولی است. سالهاست که دیگر دانشآموزان برای اینکه نتیجه ساعتها آزمون تستزنی و خرجکردن پولهایی هرچند کم و زیاد خود را ببینند، به روزنامهها مراجعه نمیکنند و با وارد کردن چند عدد در سایت سازمان سنجش و آموزش کشور خروجی آن هزینهها نمایان میشود.
آغاز کار
تاریخچه این آزمون بزرگ در ایران با آغاز به کار دانشگاهها بوده است ولی تا سال 1342 هر دانشگاه برای جذب دانشجو مستقل عمل میکرد و دانشگاهها با گرفتن امتحانات ورودی خاص خود، دانشجویانی را میپذیرفتند.
از اوایل دهه 1340 که دانشگاههایی ازجمله صنعتی آریامهر، پلیتکنیک، ملی، فردوسی و جندیشاپور ساخته شدند تا اوایل دهه 1350 که تعداد آنها به 14 دانشگاه رسید. حجم متقاضیان ورود به دانشگاه بسیار زیادتر از گذشته شد و این موضوع مسئولان وقت را واداشت تا آموزش عالی را تاسیس کنند و از این طریق پاسخگوی جمعیت زیاد داوطلبان برای ورود به دانشگاه باشند.
تشکیل سازمانی برای انسجامبخشی به مراکز آموزش عالی
با تاسیس وزارت علوم و آموزش عالی در بهمن ۱۳۴۶ و متعاقب آن تشکیل «شورای مرکزی دانشگاهها» در سال ۱۳۴۸، نخستین گام درجهت تمرکز، تجدید سازمان و اعمال یک نظارت مرکزی بر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی برداشته شد که پس از آن وزارت فرهنگ و آموزش عالی در 1357 با ادغام وزارت علوم و آموزش عالی و وزارت فرهنگ و هنر تشکیل شد. به دنبال این ادغام در اردیبهشت ۱۳۵۹ قانون تشکیل شورای عالی فرهنگ و آموزش عالی به تصویب شورای انقلاب رسید و به دنبال آن بهمنظور ایجاد تحولی اساسی در دانشگاهها، ستادی با عنوان ستاد انقلاب فرهنگی با فرمان امام خمینی(ره) تشکیل شد.
آغاز و انحلال اولیه سازمان سنجش
سازمان سنجش آموزش کشور در سال ۱۳۴۷ با عنوان «مرکز آزمونشناسی ایران» با هدف تعیین نحوه گزینش دانشجویان برای ورود به دانشگاهها توسط وزارت علوم و آموزش عالی تاسیس شد که تا سال 1360 به سه حوزه معاونت فنی و پژوهشی، اجرایی و نظارت بر امور دانشگاهها گسترش یافت و به کار خود ادامه داد، البته در سال 1358 و پس از انقلاب فرهنگی، دانشگاهها و بهتبع آن کنکور سه سال تعطیل شد اما در سال ۱۳۶۰ با توجه به طرح ادغام سازمانهای وابسته به وزارتخانه، این سازمان منحل شده و وظایف آن به اداره کل گزینش دانشجو در حوزه معاونت دانشجویی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتقل شد. در سال 1361 دوباره کنکور شکل گرفت و این سازمان دوباره متولد شد، در آن زمان علاوهبر نتایج کنکور، معدل امتحانات نهایی ششم متوسطه و ضوابطی ازجمله نوع مدرک، سهمیه منطقه، جنسیت و نظام وظیفه هم در قبولی داوطلبان تاثیر داشت.
ایجاد دانشگاههای خصوصی و غیرانتفاعی
در سال 61 دانشگاه آزاد اسلامی شکل گرفت و داوطلبانی که قصد ورود به آن را داشتند، باید در آزمونی جدا ثبتنام میکردند، شاید برای دانشجویان دهه 70 و 80 چندان ملموس نباشد که افرادی برای اینکه بدانند در چه دانشگاهی قبول شدهاند، روزنامهها را بالا پایین کنند تا به اسم خود برسند، اما در دهه 50 و 60 این مدل اطلاعرسانی وجود داشت.
کمی جلوتر در دهه 70 بود که دانشگاههای غیرانتفاعی، پیامنور،علمی-کاربردی به کمک دانشگاه دولتی آمدند و بار ظرفیت بالای دانشجویان مشتاق به تحصیلات عالی را کمی تا قسمتی از دوش دانشگاه دولتی برداشتند، در کنار آن از اواخر دهه 70 کتابهای کمکآموزشی و کلاسهای کنکوری نیز برای دروس تخصصی ازجمله ریاضی، فیزیک، هندسه و... به وجود آمدند، چون ضریب این درسها بالا بود و شانس قبولی در دانشگاه را افزایش میداد.
رشد سریع موسسات کنکور و کتابهای کمکآموزشی
گذشتن از این سد برای رسیدن به دانشگاه آنقدر سخت و استرسزا بود که خانوادهها را به سختی و داوطلب را به زحمت میانداخت، بهطوری که این افراد برای رهایی از آن مجبور به حضور در کلاسهای کنکوری بوده و روشهای تستزنی را فرامیگرفتند؛ تا جایی که کنکور بازاری چند صدمیلیاردی را برای بسیاری از موسسات و ناشران کتابهای کمکآموزشی و کلاسهای تستزنی فراهم ساخت.
بسیاری از این موسسات و ناشران با دادن امتیازهایی به برخی از این چهرههای برجسته کنکور، آنها را به نفع خود مصادره و از ایشان بهرهبرداری تبلیغاتی میکردند، البته تحقیقات نشان میداد که رتبههای ممتاز کنکور حتی درصورت استفاده از دبیران و مشاوران تحصیلی مجرب، تمایلی به علنی کردن آن نداشتند.
تخریب سد کنکورکلید میخورد
ماجرای حذف کنکور به سال 86 بازمیگردد؛ جایی که مجلس هفتم قانون حذف کنکور را به تصویب رساند و طبق قانون باید در سال اول برنامه پنجم توسعه این اتفاق میافتاد که با اصلاح قانون مجلس این امر محقق نشد. علی لاریجانی، رئیس مجلس قریب به یک ماه پیش با انتقاد از روند فعلی کنکور گفته بود: «دانشگاهها باید خود بتوانند شخصیتهای برتر علمی را انتخاب کنند و این روند کنکور است که به دانشگاهها آسیب میزند. البته زمانی ما در مجلس تصویب کردیم که کنکور برداشته شود منتها سازوکار آن در وزارتخانهها سامان پیدا نکرد.» شورایعالی انقلاب فرهنگی هم که علاوهبر وزارت علوم از متولیان آموزش کشور است، بارها درخصوص این موضوع در جلسات آن طرح بحث شده و کمیتهها و شوراهایی هم برای حل این معضل در ذیل خود تعریف کرده، همچنان به راهکار نهایی نرسیده و محمدرضا مخبردزفولی، دبیر این شورا توپ را به زمین وزارت آموزش و پرورش میاندازد و میگوید: «قرار است مسئولان آموزش و پرورش در این خصوص طرحی را ارائه دهند، مبنیبر اینکه ارزیابی دانشآموزان در طول تحصیل مبنای ورود آنها به دانشگاه باشد و سنجش و پذیرش دانشگاهها هم براساس توانمندی آنها صورت گیرد که هنوز این طرح ارائه نشده است.»
درآمدهای میلیاردی مافیای کنکور
طبق اعلام مسئولان رسمی کشور، مافیای کنکور سالانه درآمدی معادل هشتهزار میلیارد تومان دارند و این بازار پرسود باعث شده است موسسات کنکور با نفوذ به بخشهای مختلف مانع حذف کامل کنکور شوند؛ این موسسات تنها در بخش خصوصی فعال نیستند بلکه مدارس کشور را نیز بازار هدف خود قرار دادهاند و به برگزاری آزمون در مدارس اقدام میکنند، همچنین دانشآموزان دوره متوسطه تنها هدف موسسات کنکور نیستند بلکه آنها با عناوین مختلفی همچون قبولی در آزمون مدارس تیزهوشان یا نمونه دولتی، دانشآموزان دبستانی را بسیار زودهنگام درگیر آزمون و تست و استرسهای ناشی از آن کردهاند. هرچند مسئولان آموزشوپرورش بارها اعلام کردهاند کنکور و مافیای آن باعث شده است مهارتهای زندگی و تربیتی در مدارس به حاشیه رانده شود و دانشآموزان صرفا برای قبولی در دانشگاه و رشته مدنظر به فراگیری نکات تستی مشغول شوند اما مشخص نیست که موسسات کنکور چگونه و با چه مجوزی به مدارس وارد میشوند؟
سازمان سنجش مخالف حذف است؟
هفته گذشته نیز در جریان بخش گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو سیما میرحمایت میرزاده، نماینده مجلس شورای اسلامی به صورت قاطع عنوان کرد که سازمان سنجش مخالف حذف کنکور است و یادآور شد: «به نظر میرسد در وزارتخانههای علوم و آموزش و پرورش عزم جدی برای حذف کنکور وجود ندارد، قانونگذار تکلیف را از سال ۸۶ مشخص کرده است، اما بنا به دلایلی قانون اجرا نمیشود، کنکور معضل است و در شرایط کنونی سازمان سنجش که بازوی توانمند نظام سنجش علمی کشور است، تاکنون قدمی مستحکم برای حذف کنکور برنداشته و افراد کارشناس باید راهکار ارائه بدهند که خود سازمان سنجش یکی از این منابع است. درکل معتقدم سازمان سنجش ارادهای برای حذف کنکور ندارد.»
سازمان سنجش اما خود را فقط یک نهاد اجراکننده میداند و تعیینتکلیف درمورد حذف یا دنبال کردن همانرویه سابق کنکور را وظیفه مراجع بالاتر نظیر وزارت علوم، آموزش و پرورش و مجلس میداند.
خدایی، رئیس سازمان سنجش در همان برنامه عنوان کرد: «سازمان سنجش در آزمونهای مدلهای جدید سنجش را نیز به کار برده است و ما به دنبال یک جایگزین مناسب برای کنکور هستیم و با تمام توان کارشناسی به دنبال طراحی مدلی هستیم تا به دانشآموزان ارائه دهیم و بیشتر هم رشتههای پرطرفدار را مورد توجه قرار دهیم، ما همواره به دنبال همکاری با مجلس بودهایم و مجلس به انداره کافی قانون در این زمینه دارد، باید اعتماد متقابل بین سازمانهای درگیر وجود داشته باشد.»
حذف کنکور شاید ۴ سال بعد
مجتبی شریعتینیاسر، معاون آموزشی وزارت علوم در گفتوگو با رسانهها تیر خلاص را زد و گفت: «کمیتهای بهمنظور بررسی روند حذف کنکور در وزارت علوم تشکیل شده تا بتوانیم با همفکری و همراهی سایر بخشهای ذیربط برنامهریزیهای لازم برای حذف آن ترسیم کنیم. در واقع یکی از مهمترین دستگاههایی که در اصل کنکور دخیل است، آموزش و پرورش است و اگر ما بتوانیم به این جمعبندی برسیم که کنکور بهطور کامل حذف شود، فرآیند آن از چهار سال آینده اجرایی خواهد شد، باید هماهنگی با بخش آموزش و پرورش که خوراک اصلی منابع انسانی دانشگاهها و آموزش عالی را تامین میکند، برای حذف کنکور فراهم شود. در واقع آموزش و پرورش باید بتواند برای آینده جهتگیری فکری و یادگیری دانشآموزان را بهگونهای ترسیم کند که آنها به تستزنی، کنکور و آزمون سراسری فکر نکند، بلکه به عمق بیشتر آموزش بیندیشند. بنابراین حذف کنکور حتما کار درستی است و در رابطه با این مساله نیز برنامهریزیهای لازم در وزارت علوم صورت میگیرد.»
اینفوگرافیک مطلب فوق در ادامه آمده است:
منبع: فرهیختگان