در همه کشورهای دنیا بخشی از جامعه وجود دارد که نسبت به مسائل اقتصادی در آن کشور معترض است و این مساله به دلیل گسترش بحرانهای اقتصادی در سطح جهان در حال گسترش است. سرویسهای اطلاعاتی کشورهای دشمن تلاش میکنند بهترین استفاده را از معترضان و شرایط نابسامان در کشورهای هدفشان ببرند. حضور و سوءاستفاده کشورهای ذکرشده از اعتراضات مردم در واقع بهضرر خود معترضان است، زیرا تبدیل کردن اعتراضات با رویکرد اجتماعی و اقتصادی، به مطالبات سیاسی و براندازانه باعث میشود نهتنها به خواستههای خود نرسند، بلکه سرکوب و محدود شوند، این وسط از این آشوب و ناآرامی تنها دولتهای دشمن نفع میبرند.
رسانههای خارجی در بروز و هدایت این ناآرامیها و همچنین از ریل خارج کردن مطالبات مردمی نقش بسیار پررنگی دارند. رسانه بخش مهمی از «بسته تغییر رژیم» توسط کشورهای غربی را شامل میشود. در مورد بحران سوریه شبکههای تلویزیونی انگلیس هر شب گزارش و برنامههایی را پخش میکردند که به مردم بقبولانند آن دسته از تروریستها و آدمکشهایی که در سوریه وجود دارند مردم آن کشور و به دنبال به دست آوردن مطالباتشان هستند؛ ولی حقیقت این بود که بسیاری از این گروههای تروریستی توسط ناتو، عربستان سعودی و دیگر کشورهای مخالف بشار اسد که در این بحران دخیل بودند از لیبی و کشورهای دیگر وارد سوریه شده بودند. همه آنهایی که در سرنگونی و کشتن قذافی نقش داشتند یکباره سر از سوریه درآوردند ولی آن چیزی در «بیبیسی» و دیگر رسانههای انگلیس و حتی مهم دنیا مخابره شد که ذهنها را از واقعیت میدانی منحرف کند و هیچکس از خود سوال نکند که این همه اسلحه و معترض آموزشدیده یکباره از کجا آمده است. تبلیغات و پروپاگاندای رسانههای جمعی فقط برای مدیریت افکار عمومی نیست و تاثیر بسیار زیادی روی سیاستمداران و تصمیمگیران کشورها میگذارد. ذهن مردم و حتی مسئولان بر اساس رسانههای جمعی تنظیم میشود.
شواهد زیادی از همکاری و همراه بودن «بیبیسی» و بسیاری دیگر از سرویسهای امنیتی داخلی و خارجی انگلیس وجود دارد. چندی پیش با یکی از ماموران سابق سرویس امنیت داخلی انگلیس (امآی 5) صحبت میکردم.
اتفاقاتی که اخیرا در ایران افتاد نشان میدهد با وجود اینکه رسانه نقش مهمی در روند تغییر حکومت توسط غربیها در کشورهای مختلف دارد اما همه ماجرا به اقدامات رسانهای محدود نشده است. برخلاف اتفاقاتی که بعد از انتخابات سال 2009 در ایران افتاد و مرکزیت اغتشاشات پایتخت بود، این بار شاهد آن بودیم که شهرهای مرزی بیشتر درمعرض خشونت و درگیری بودند. در حالی که بیشتر توجهات به پایتخت و شاید شهرهای اطراف آن بود، سرویسهای اطلاعاتی خارجی به دلیل دسترسی آسانتر برای انتقال اسلحه و انتقال افراد برای به خشونت کشیدن اعتراضات از طریق شهرهای مرزی تمرکز خود را به این شهرها بردند. البته باید لزوما به معنای ضعف سیستم امنیتی ایران نیست بلکه تا زمانی که مرزهای یک کشور باز باشد کنترل ورود و خروج نیروهای امنیتی در آن به صورت کامل، تقریبا غیرممکن است.
یکی از دلایل اعمال تحریم علیه کشورهایی مانند ایران، روسیه یا کره شمالی برانگیختن اعتراضات اقتصادی توسط مردم است و زمانی که چنین اتفاقی بیفتد بهترین بستر و بهانه برای خارجیها، جهت ورود به اعتراضات است. مردم کشورهای خاورمیانه، آفریقا و دیگر کشورهای در حال توسعه، زندگی و رفاه خود را با آنچه در فیلمهای هالیوودی نشان میدهد مقایسه میکند و تصورشان این است که مردم آمریکا و انگلیس در رفاه کامل به سر میبرند و حال مطالبه آنها این میشود که چرا ما برای زندگی باید زحمت بکشیم و محدودیتهای کشور را تحمل کنیم.
دشمنان ایران تمام تلاش خود را میکنند تا ذهنها و قلبهای مردم ایران را تسخیر کنند. یکی از ابزاری که این روزها سرویسهای امنیتی خارجی را بهشدت در رسیدن به اهداف خود کمک میکند شبکههای اجتماعی است. سرویسهای اطلاعاتی از طریق شبکههای اجتماعی هم بهراحتی میتوانند با معارضان و اغتشاشگران ارتباط بگیرند و هم میتوانند عملیات روانی خود را اجرا کنند. هوشمندی ایران برای بستن یا کنترل شبکههای اجتماعی برای حکومت ایران بدون ضرر نیست، مردمی که عادت به استفاده از شبکههای اجتماعی برای ارتباطات خود کردند بدون توجه به خطری که این رسانهها میتوانند برای کشورشان داشته باشند، حکومت را به محدود کردن آزادی آنها متهم میکنند. این آدمها ممکن است حتی از طرفداران حکومت هم باشند.
حمله نظامی یا استفاده از کودتا برای کشورهای غربی دیگر مثل سابق نیست و هزینه زیادی دارد. از طرف دیگر استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی بهتنهایی آنها را به اهداف خود نمیرساند. برای همین سیاست سرنگونی یا تحت فشار قرار دادن حکومتهای هدف، توسط مردمشان به اولویت اول آنها تبدیل شده است.
تحت فشار قرار دادن حکومت توسط مردم یک روش و سیستم است، یک اتفاق نیست. مکانیسم این سیستم به این صورت است که در گام اول برانگیختن اعتراضات برای مطالبات بحق مردمی است. گام بعدی ایجاد یا شناسایی گروههای مردمی است که درخصوص این اعتراضات اقدام عملی کنند و معمولا این اقدامات اعتراضی به صورت صلحآمیز شروع میشود تا قدرت بیشتری بگیرند و بهانهای برای سرکوب و متوقف شدن به دست حاکمیت ندهند. برای شکلگیری و قدرت گرفتن هستههای مرکزی اعتراضات، میلیونها دلار خرج میشود. اعتراضات اولیه، بیشتر در شبکههای اجتماعی و زیر پوست شهر شروع به شکل گرفتن میکند.
زمانی که این اعتراضات تا اندازهای مطلوب رشد کرد از خارج از کشور زمان مشخصی برای کلید زدن برای اعتراضات خیابانی مشخص میشود. زمانی که مردم به خیابانها میآیند عصبانی و بسیار احساسی هستند و این زمانی است که ماموران و عوامل سرویسهای امنیتی به میان مردم میآیند و با شکستن یک شیشه یا سر دادن یک شعار تند اعتراضات را به انحراف میکشند و سپس هدایت میکنند. مرحله بعدی میتواند شامل استفاده از تکتیراندازها و قاچاق اسلحه یا خرید آن در بازار سیاه در آن کشور باشد.
بررسی و مطالعه اتفاقاتی که در اوکراین رخ داده میتواند نقشه راه آمریکا برای سرنگونی یک حکومت توسط مردمش را بهخوبی و بهوضوح نشان دهد. در بحران اوکراین در مقطعی تکتیراندازهایی از گرجستان توسط ناتو به صورت مخفیانه وارد اوکراین شدند که هم معترضان را میکشتند و هم پلیس را. بهطوری که در مقطع زمانی مشخصی نزدیک به 10 نفر از پلیس و به همین تعداد از معترضان توسط تکتیراندازها کشته شدند. همین اقدام باعث شعلهور شدن اعتراضات و همچنین شدت گرفتن سرکوب شد.
روشهای جدید برای سرنگونی این حکومت میتواند به همان اندازه که در سال 1939 آدولف هیتلر تانکهای خود را روانه لهستان، چکسلواکی و اتریش کرد، خطرناک باشد. در حال حاضر محدودیتهای اقتصادی حرف اول را در ایجاد زیرساختهای فشار سیاسی میزند و میتوان گفت که بانکها جای تانکها را گرفتهاند.