خبرنامه دانشجویان ایران: محمدمحسن غفوریان*// پیوند عمیق تلگرام با زندگی مردم، این روزها بیشتر ملموس است. البته باید اذعان داشت که اگر تلگرام هم نبود، حتماً پیامرسان مشابهی همین نقش را بر عهده میگرفت؛ اما بدون آنکه بخواهیم منکر منافع احتمالی شبکههای مجازی شویم، به نظر میرسد ماهیت تلگرام را میتوان در کلیدواژه «سرگرمی» خلاصه کرد. برای توضیح بیشتر ذکر چند مقدمه ضروری است.
1. «سرگرمی» همواره به عنوان یکی از اصلیترین کارکردهای رسانهها مطرح شده است. این توجه نخستینبار از سوی چارلز رایت در سال 1959 انجام شد و پس از او، تمامی صاحبنظران علوم ارتباطات در کنار سایر نقشهای متصور برای رسانهها، نیمنگاهی نیز به کارکرد تفریحی و سرگرمی آنها داشتند. در ابتدا، سرگرمکننده بودن رسانهها، نهتنها منفی نمینمود بلکه در دنیای پراسترس و زندگی پراضطراب شهری، بهعنوان فرصتی برای تجدید قوا و بازسازی توان ذهن و روح تعبیر میشد.
2. با تولد و رشد رادیو و تلویزیون، نوع و کیفیت ارتباطات و پیامهای ارتباطی دگرگون شد و به تبع آن، نقش سرگرمکنندگی نیز برجستهتر شد. تلویزیون بهعنوان عضوی پرحرف و خوشحرف از خانوادهها، کمکم فضای اجتماعی و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و شروع به بازتولید نوع جدیدی از زندگی کرد که بهزودی حساسیت منتقدان را برانگیخت.
متفکرانی که تا پیش از این چندان متعرض «سرگرمکنندگی» رسانهها نبودند و حتی از مزایای آن یاد میکردند، با وضعیتی مواجه شدند که «فراغت» از حاشیه زندگی مردم عبور کرده و خود را به متن رسانده و رسانه که همیشه پیشقراول حرکت و آگاهیبخشی بود، به عنصری برای تخدیر جامعه تبدیل شده بود.
3. این چنین شد که نخستین اعتراضات به رسانههای «آگاهیزدا» از سوی منتقدان مکتب فرانکفورت مطرح شد؛ آدورنو و هورکهایمر در مقالهای از اصطلاح «صنایع فرهنگی» یاد کردند و آن را بخشی از صنعت رسانهای جدید دانستند که برای تأمین منافع صاحبان صنایع به کار میافتد. صنایع فرهنگی، باعث تولید شکلی از محصولات فرهنگی میشوند که در مخاطبان اثری تخدیرکننده و منفعلکننده ایجاد میکند.
آنها «صنعت فرهنگی» را بهعنوان یکی از مهمترین ویژگیهای عصر سلطه عقلانیت ابزاری توصیف کرده و معتقد بودند کارکرد اصلی صنعت فرهنگی، در عصر سرمایهداری نوین، از میان برداشتن هرگونه امکان مخالفت اساسی با سلطه موجود است. جامعهای که در چنبر صنعت فرهنگی در غلتیده باشد، هرگونه نیروی رهاییبخش را از دست میدهد. حرکت در مسیر بیانتهای ارضای نیازهای کاذب و در نتیجه آن بروز انفعال، بیتحرکی فکری، تضعیفاندیشه انتقادی و قدرت تحلیل از دیگر پیامدهای اجتنابناپذیر سلطه «سرگرمی» از طریق رسانهها بر حیات آدمی است.
4. پیدایش رایانه و رشد امکانات سختافزاری و نرمافزاری و فراهم آمدن زمینه تولید وسیع محتواهای باکیفیت صوتی و تصویری، معنای جدیدی از سرگرمی را نیز پدید آورد، به نحوی که به یکباره انقلابی در صنعت سرگرمی و بازی ایجاد شد. طولی نکشید که «اینترنت» نیز ظهور کرد. ورود اینترنت به دنیای رسانهها، فضای سنتی رسانهها را متحول کرد. «تعاملی و چندسویه شدن» ارتباطات در بستر اینترنت، باعث شد تا مخاطبانی که تا پیش از این، اغلب منفعلانه در برابر امواج بیپایان پیامهای رسانهای قرار داشتند، خود این امکان را یافتند که به فرستندگان پیام تبدیل شوند و ایدهها و سخنان خود را در کوتاهترین زمان ممکن و کاملترین شکل متصور (مکتوب، صوتی و تصویری) با میلیونها انسان دیگر به اشتراک بگذراند. در چنین فضایی، «سرگرمی تعاملی» نیز که تنها محدود به بازیهای رایانهای نبود و همه عرصههای قبلی را نیز (نظیر فیلم، موسیقی، چت، شایعات و ...) شامل میشد، قوت و قدرتی صدچندان یافت و سیطره خود را بر حیات اجتماعی جوامع بیش از پیش گستراند.
5. گام نهایی نیز بهزودی محقق شد «پیدایش تلفنهای همراه هوشمند» کهباید آن را نقطه عطف دیگری در مسیر توسعه فضای رسانهای جدید محسوب کرد. کارکرد اصلی این گوشیها فراهم آوردن امکان «اتصال هر زمان و هر مکانی» به دنیای مجازی است. اگر تا پیش از این افراد برای دسترسی به اینترنت و ورود به دنیای مجازی محدودیتهایی داشتند، ورود این فناوری نوین همه مرزهای قبلی را از میان برداشت و امکان حضور مستمر در چنین فضایی را فراهم کرد. اکنون با جوامعی مواجهیم که اعضای آن هر لحظه و در هر مکان، به زنجیرهای از ارتباطات شبکهای وصلاند که هر لحظه الزامات و اقتضائات فناورانه خود را بر زندگی آنها دیکته میکند.
6. «سرگرمی» امروز دیگر کارکرد فرعی رسانه محسوب نمیشود. سرگرمی، با همه اقتضائات خود، در هر لحظه، از همه سو و با همه توان، ذهن و ضمیر مخاطبان را بر مبنای منطق خود بازسازی کرده است. توسعه عجیب تلگرام در ایران، تنها نشانهای از سیطره این ویژگی از رسانههای جدید در فرهنگ ایرانی است. ایجاد پیامدهایی چون ارتباطات انسانی گسترده اما سطحی، اطلاعات وسیع اما مشکوک، جانشینی سطحینگری بهجای اندیشه، اتلاف سرمایه عمر جوانان، پیدایش و افول موجهای پیاپی و بیثبات فکری و در نهایت بروز شخصیتهای دوگانه و متزلزل تنها بخشی از نتیجه ناگزیر غلبه سرگرمی بر زندگی است.
* دکترای علوم ارتباطات