شیخطادی همکاری اش با حاتمیکیا را در طراحی صحنه و لباس تا فیلم روبان قرمز ادامه میدهد. بعد از نزدیک ده سال همکاری با حالمیکیا، تصمیم میگیرد تا اندوخته خودش را به مرحله اجرا بگذارد. در سال 78 اولین فیلم سینمایی بلند خود را مینویسد و کارگردانی میکند. همانطور که قابل پیشبینی است فیلمی با موضوع دفاع مقدس که حال و هوای متفاوتی دارد و چشم انتظاری خانوادههای شهدا را به تصویر میکشد. "دفتری از آسمان" اولین فیلم شیخطادی است که با استقبال خوبی مواجه میشود. اما مسیر فیلمسازی شیخطادی نشان میدهد، او به دنبال چیزی فراتر از دغدغهی روزمره فیلمسازانِ دیگر سینمای ایران در سر دارد و به دنبال سینمایی پیشرو با دیدی جهانی به آن است. آثار سینماییاش از فیلم "سینه سرخ" به بعد به مثابه سینمای استراتژیکی است که جمهوری اسلامی از لحاظ دولتی به غیر از دوره محدود مدیریت مجید شاه حسینی در فارابی، برای آن تلاش خاصی نکردهاست.
شیخطادی در ابتدا تلاش میکند تا با پرداختن به یک موضوع انسانی اشتراکات و نزدیکیهای بین دو دین اسلام و مسیحیت را به نمایش بگذارد و به بحث گفتگوی بین ادیان میپردازد. "سینه سرخ" با یک فضای دراماتیک و استفاده از عناصری هنری به خوبی با مخاطبی در سطح عمومی جهان میتواند ارتباط برقرار کند. با وجود اینکه این اثر در داخل کشور مورد بایکوت نانوشتهای قرار میگیرد و تا چهار سال پس از ساخت آن هم به صورت کاملا محدود اجازه اکران پیدا نمیکند، اما حکایت پخش بینالمللی آن متفاوت است و خیلی بهتر صورت میگیرد. به گفته عوامل فیلم، بازتابهای بینالمللی در بیش از 15 کشور، نشان داد که "سینه سرخ" کار موفقی بوده است. تقریبا جایی نبود که بازخورد عالی نداشته باشد. نکته جالب در مورد این فیلم آن است که در اکثر کشورهای خارجی بحثهای خوبی حول فیلم شکل گرفته و سوال از چیستی اسلام را در بین مخاطبانِ غیر مسلمان به وجود میآورد.
در فیلم بعدی شیخطادی به سراغ قضیه فلسطین میرود و ظلم رواشده به آنها را بیان میکند. "شکارچی شنبه" متفاوتترین فیلمی است که تاکنون در مورد ماجرای فلسطین و غاصبان آن به نمایش درآمدهاست. شیخطادی در این فیلم چهرهی رژیم صهیونیستی را از درون برای مخاطب عیان میکند و به تصویر میکشد. این فیلم با جنجالهای خبری فراوانی در بین صهیونیستها و رسانههای آنها روبهرو شد و با اعمال فشار آنها البته اجازه نمایش و پخش چندانی در خارج از کشور پیدا نکرد.
شیخطادی در اثر بعدیاش یعنی "روزهای زندگی" دوباره به سراغ سینمای دفاع مقدس بازگشت و البته این بار نگاه استراتژیک خود را به کار بست و به نمایش یک زندگی در دل جنگ پرداخت. پیوند مقاومت و جنگ با زندگی روزمره یک زوج پزشک در واقع نمایش یک زیست جهادی بود که شیخ طادی با آموختههای خود توانست بهترین فیلم جشنواره فجر سیام را رقم بزند. این فیلم آنقدر دراماتیک و تاثیرگذار بود که حتی استاد توانمندی مثل داوود میرباقری خالق مختارنامه و سریالهای مذهبی فاخر، از تماشایش سرذوق میآید و خودش میگوید در صحنههایی از فیلم به گریه میافتد. نکته جالب اینجاست که شیخ طادی این فیلم را با بودجهای 300 میلیونی میسازد. بالاخره شیخطادی کارش در روزهای زندگی دیده میشود و عنوان بهترین کارگردانی جشنواره سیام فجر را به خود اختصاص میدهد.
نگاهی به مسیر طی شده این کارگردان نشان میدهد که در این سالها همواره ثبات قدم خود را حفظ کرده و ناملایمات و نامهربانیهایی که در طول این سالها با او و فیلمهایش شده تاثیری بر روند شیخطادی نداشتهاست.
او در آخرین اثر خود به سراغ ماجرای داعش و عقبهی فکریِ آن و حامیانش رفتهاست. "امپراطور جهنم" عنوان فیلمی است که شیخطادی با خلاقیت بالای خود این بار ماهیت گروهکهای تروریستی تکفیری و پشتوانهی عبری، عربی و آمریکایی آن را افشا کرده است. این فیلم هنوز به نمایش درنیامده اثرات خودش را در منطقه و بخصوص رسانههای سعودی گذاشت و در رسانههای عربی بازخوردهای بسیاری داشت و روزنامهها و خبرگزاریهای متعدد به ساخت آن واکنش نشان دادند که از جمله میتوان به العربیه، وطن، الیوم، پایگاه خبری عربی ۲۱، اخبار ۲۴ سعودی و ... اشاره کرد. شنیدهها حاکی از بازی متفاوت استاد علی نصیریان به عنوان یک مفتی سعودی در این فیلم دارد که به گفته کارگردان مخاطب را متحیر خود میکند.
پرداختن به مسئله داعش و گروه های تروریستی از موضوعاتی بود که لزوم آن در سینما بسیار حس میشد و ورود استراتژیست سینمای ایران یعنی پرویز شیخ طادی به این موضوع و حضورش در جشنواره سیوششم فجر، جذابیت و غنای بیشتری به این رویداد فرهنگی و هنری میبخشد.
* گزارش از آصف سعادتی