به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بر طبق روال شبهای اخیر، بخش مصاحبه با شهروندان پیش از گفتگوی بخش اول به نمایش درآمد و از تماشاگران حاضر در پردیس چهارسو، نظر آنان در مورد فیلم «کار کثیف و شعلهور» پرسیده شد.
میهمان بخش اول برنامه رضا مقصودی کارگردان فیلم خجالت نکش، از فیلمنامه نویسان موفق و باسابقه کشورمان بود.
نبوی در ابتدای گفتگو ضمن ابراز خشنودی از تجربهی اولین فیلم توسط رضا مقصودی گفت: پس از سالهافیلمنامهنویسی و گلایه از فیلمهای ساختهشده بر اساس آنها، سرانجام فیلم ساختهی خود شما را هم دیدیم. آیا از این تجربه راضی بودید؟
رضا مقصودی ضمن ابراز رضایت از تجربهیفیلمسازی گفت: بله من نزدیک به سی سال فیلمنامه مینوشتم و دائماً از نتیجهی کار ناراضی بودم.درنهایت با خود گفتم که من یا باید فیلمنامه ننویسم و یا فیلمنامههایم را خودم بسازم.من از شخصیت و موقعیتهایقصههای خود لذتمیبرم و وقتی آنها را در سینما میبینم به هم میریزم و بارها گریه کردهام. این طبیعت ما فیلمنامه نوسان است و کاری نمیتوان کرد.
نبوی از مقصودی پرسید که آیا این حس را در مورد فیلم لیلی با من است هم داشته است؟
مقصودی در جواب گفت: در مورد لیلی با من است این احساس کمتر بود و کمال تبریزی چون حرفهای نشده بود به حرفهای من گوش میکرد. من لیلی با من است را در ایام جوانی نوشتم و برای آن در سال هفتادوچهار سیمرغ دریافت کردم.
مقصودی در ادامه گفت: سالها پیش همسرم طرحی را پیشنهاد داد که در فضای روستا بود و در ابتدا من آن را برای سریال طراحی کرده بودم. اما بعد تصور کردم که میشود آن را تبدیل به فیلم سینمایی زیبایی کرد و با اضافه کردن نکاتی به آن مزهی سیاسی داد. در آن ایام به دنبال پیدا کردن راهی برای ورود به عرصهیفیلمسازی بودم.استفاده از فیلم کمدی بهترین راه برای این کار است، چراکه برای تهیهکنندگان جذاب و ترغیبکنندهخواهد بود.
مقصودی افزود: امیر پروین حسینی تهیهکننده این کار از دوستان دیرینهی من است و با اطمینان به من در اولین تجربه حمایتم کرد.از این اتفاق راضی هستم، اما معتقدم مقداری دیر شروع کردم.دیروز بهروز افخمی هم در تماسی با من، این تجربه را تبریک گفت و ضمن رضایت از فیلم برای او هم سؤال بود که چرا زودتر به فیلمسازی روی نیاوردم.
نبوی از مقصودی پرسید: آیا این تجربه را ادامه خواهی داد؟
مقصودی پاسخ داد: من هرگز فیلمنامهنویسی را رها نخواهم کرد، اما به دنبال آن هستم که تجربه فیلمسازی را هم تکرار کنم. من در ساختن این فیلم انبوهی تجربه کسب کردم و انصاف نیست که آنها را کنار بگذارم.
پرسش بعدی نبوی این بود که: اگرچه بیشتر شوخیهای فیلم رنگ اجتماعی دارند، اما آیا از شوخیهای سیاسی که در فیلم انجام دادی نگران نبودی؟
مقصودی در پاسخ به این سؤال گفت: در طنز و کمدی دو موضوع جذاب برای شوخی کردن وجود دارد آن مسائل سیاسی و جنسی هستند که ما در هردویآنها محدود هستیم و باید مسائلی را رعایت کنیم. من سعی کردم شوخیهایم در حدی باشد که از دایره اخلاق خارج نشود.
در میان این گفتگو میان برنامه در مورد کارنامهی رضا مقصودی پخش شد و بهمرورفیلمنامههای او پرداخت.در این بخش بهفیلمنامههایی نظیر: لیلی با من است، شیدا، مهر مادری، زخم زیتون، همیشه پای یک زن در میان است، از رئیسجمهور پاداش نگیرید، اخلاقتو خوب کن و من سالوادور نیستم اشاره شد.
اکبر نبوی در ادامهی گفتگو در مورد انتخاب لوکیشن فیلم از مقصودی پرسید: پیشنهاد انتخاب لوکیشن فیلم قاعدتاً در بافت قصه شما بوده است، اما آیا در تجربهی اول خود نگران دور شدن از محیط شهر و کار در فضای روستایی نبودید؟
مقصودی پاسخ داد: بسیاری به من گفتند که فیلم روستایی استقبال عامه نخواهد داشت. اما به عقیدهی من فیلم روستایی، شهری و یا هر فیلم دیگر، اگر ساختار فیلمنامهای درستی داشته باشد مورد استقبال قرار خواهد گرفت. من به فیلمنامه اطمینان دارم و روستا جایی است که کمتر به آن پرداختهایم. ما به فضای زیبای روستا توجهنمیکنیم و از کارهای فرهنگی خود دور کردهایم و این خوب نیست. ما میتوانیم در روستا فضاهای احساسی و بامزهی خوبی طراحی کنیم و حرفهای زیادی در آن بزنیم.
در پرسش بعدی نبوی از مقصودی در مورد مسئلهی کنترل جمعیت که در فیلم آماده پرسید او پاسخ داد: من سعی کردم در فیلم با این موضوع شوخی کنم و درصدد نفی آن نبودم. مندر فیلم فرزند آوری را بد ندانستم، بلکه میگویم بچه چیز خوبی است و نباید آن را پس بزنیم. البته این امر حسابوکتاب دارد و باید مسائل فرهنگی و اقتصادی آن را در نظر بگیریم و کسانی که امکان آن رادارند وارد این موضوع بشوند.
نبوی در ادامه گفتگو از مقصودی پرسید: علیرغم بازی خوب شبنم مقدمی و احمد مهران فر، به نظر میآید تا در مورد شخصیت احمد مهران فر تا حدودی غلو وجود دارد، به نظر شما در این مورد چیست؟
مقصودی پاسخ این سؤال را اینگونه.نه داد که: رئالیستیترینکمدیهاهم رگههایی از طنز و فانتزی رادارند. اساساً کمدی با رفتارهای احمد مهران فر شکل میگیرد و ویژگیهای شخصیتی او موجب میشوند که علیرغم خرابکاریهایش، در نزد بیننده شخصیتی دوستداشتنی داشته باشد. احمد مهران فر برای بازی خود زحمت بسیار زیادی کشیده و در کنار مطالعات خود، دائماً از من در مورد چگونگی اجرای این شخصیت پرسش میکرد.
نبوی در آخرین سؤال از میزان آمادگی مقصودی نسبت به نقدهای سنگین پرسید و او در جواب گفت:همانطور که شما میدانید من روزنامهنگار هستم و سالها کار روزنامهنگاری کردم و فضای مطبوعات را خوب میشناسم. نقد بخشی از کار فرهنگی است و برای قرار نگرفتن در هجمهها نباید کاری انجام داد.درنتیجه من ممنون میشوم تا دیگران مشق من را خط بزنند و نکات آن را بگویند. روال درست این است که نقد خوب انجام شود و من از آن یاد بگیرم.
در میان برنامهای که آرش رضوانی آن را اجرا میکند، ابتدا بهمرور دو واژهی نهضت و نظام پرداخته شد. با این توضیح کوتاه در مورد واژهها، بحث شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران و همچنین مقایسهی آن با دیگر نظامهای سیاسی جزو مطالب این بخش بود. در ادامه با استفاده از مطالب مطرحشده، بحث ورود دوگانهی نهضت و نظام به سینما به میان آمد.
در ابتدای بخش دوم گفتگو در برنامهی ققنوس، نبوی در ادامهی صحبت ابتدایی خود در موردنقد گفت: لازمهی زنده ماندن پدیدههای اجتماعی نقد است و با تکریم، تجلیل و امید نمیتوان به پایدار ماندن مطلوبت در جامعه امیدوار بود. سینمای اجتماعی قاعدتاً بهنقد توجه ویژهای دارد و این نگاه باید مصلحانه و بهدوراز تخریب باشد.
میهمان بخش دوم وحید جلیلی یکی از منتقدین جدی حوزهیمسائل فرهنگی و هنری بود.
جلیلی در ابتدا ضمن ابراز رضایت از برگزاری پرشور جشنواره، به این نکته اذعان کرد که تعریف خوبی از برخی از فیلمها شنیده است. جلیلی بحث خود را پیرامون نقد کردن خود نقد سینما آغاز کرد و گفت: اگر امروز میگوییم نقد چیز خوبی است، لازم است خود نقد را هم نقد کنیم. سینما تنها کارگردانی نیست، بلکه مجموعهای از عواملی را نظیرقابلیتهای فنی، هنری و فضای پیرامونی آن را هم دربر میگیرد.ازنظر من مقوله نقد در سینمای ما خود نیازمند نقد است و تا حدی کلیشهای شده است. حتی اخیراً نقد برخی از منتقدان تا جایی افول کرده که از واژهی «دوست داشتم» در نقد یک اثر استفاده میکنند.
جلیلی اضافه کرد: ما در ایران نقد فیلم داریم اما نقد سینما نداریم. به این معنی که در نقد مجزای فیلمهانگاههای خوب و نافذ و دقیق در مورد مسائل فنی وجود دارد، اما سینما فراتر از فیلم است. وقتی صحبت از نقد سینما میشود، یعنی باید کلیت آن را در نظر گرفت.
در این میان نبوی در تصریح صحبت جلیلی عنوان کرد: با تعبیر شما از نقد سینما، ما در سینما کشور نقدهای بسیار اندکی داریم.
جلیلی در ادامه گفت: به نظرم با برطرف شدن این خلأ، کمک بزرگی به سینمای ایران و حتی در آینده به تکتکفیلمها خواهد شد. در سینمای ما سالانه حدوداً 100 فیلم ساخته میشود و این آمار برای آمریکا نزدیک به 700 است.در آمریکا این 700 فیلم سینمای آمریکا را تشکیل میدهند و تنها یک فیلم نماد سینمای این کشور نیست، بلکه باید دید کلیت آن سینما چه چیزی به جامعه آمریکا میدهد و چه ژانرهایی در سینمای آمریکا داریم. نقد سینمایی هم که در ایران نیاز داریم به همین ترتیب است.
اگر ما در سینمای ایران سالانه 100 فیلم داریم، باید به آن از یک منظر کلان نگاه کنیم، چراکه شایدتکتکآنهافیلمهای خوبی باشند اما ترکیب آنها قابل دفاع نباشد.
نبوی در مورد این موضوع از جلیلی پرسید: آیا شما تصور میکنید که در یک پاناروما تصویر واحد، زیبا و واحدی نبیند یا آنکه تصویر متوسطی شاهد باشد؟
جلیلی در توضیح این موضوع گفت: ممکن است تمام نیازهایی که قابلیت سینما میتواند برطرف کند و همهی امکاناتی که برای خدمت به یک جامعه دارد برآورده نشده باشد. اگر از این منظر به آن نگاه کنیم اتفاقات زیادی رخ میدهد.بهعنوانمثال گاهی فیلم سیاه و تلخی را میبینیم که موافقان و مخالفانی دارد و اگر از دورتر به آن نگاه کنیم، قضاوت ما راجع به همان تک فیلم هم متفاوت خواهد شد. ممکن است این فیلم تلخ یک فیلم در میان چند صد فیلم دیگر باشد. مثلاً در هالیوود درصد فیلمهای تلخ بهکل 700 فیلم تولیدی 5 درصد آنهاست، اما در سینمای ایران و در آمار سال گذشته این رقم در حدود 60 درصد ازفیلمها را شامل میشود.
جلیلی در ادامه گفت: اگر ما سینمای شیرینی داشته باشیم، ممکن است فیلمهای تلخ هم در آن قابلتحمل باشند. مشکل حال حاضر ما این است که وقتی اسم سینمای اجتماعی را میشنویم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد سینمای تلخ است، چرا باید اینگونه باشد؟ بگذارید از یک مصداق سینمایی استفاده کنم. در فیلم هری پاتر شخصیتی با نام دیمنتور(dementor) وجود دارد که در متون انگلیسی به معنا افسرده ساز و روحیه خوار است. امروز جامعهی ایرانی تحت هجوم دیمنتورها است. این افراد جامعه را محاصره کردهاند و میخواهند همین کار را بر سر سینما هم بیاورند تا از سینما یک دیمنتور برای جامعه ایران بسازند تا نشاط و روحیه را از جامعه بگیرد و بهجای آن افسردگی تزریق کند.
جلیلی افزود: نقد سینما باید این مسئله را روشن کند که ما از سینما چه چیزی میخواهیم.آیا ما سینمای دیمنتور میخواهیم یا سینمایی میخواهیم که به جامعه امید تزریق کند؟
نبوی در مورد موارد مطرحشده توسط جلیلی گفت: من با بنیاد حرفهای شما موافقم هستم اما تبصرهای هم بر آنها دارم و باید ببینیم این سینما را منصفانه میبینیم و نقد میکنیمیا خیر.آن تبصره این است که وقتی شما پایصحبتهای عناصر مختلف از جناحهای گوناگون کشور، مسئولان متعدد در قوای مختلف، نمایندگان مجلس و رسانههای مکتوب و مجازیاعم از مسئولین حاضر و یا گذشته مینشینید، خواهید دید که همه ما در حال بمباردمان جامعه با تلخی هستیم. با فرض بر اینکه تمام موارد مطرحشده واقعیات هستند،در این میان چرا ما فقط سینما را مقصر میدانیم؟
جلیلی در پاسخ به این سؤال گفت: یکی از کارکردهای نقد سینما آن است که اولاً به کلیت فیلمهایساختهشده نگاه میکند، ثانیاً در مورد فیلمهایی صحبت میکند که ساخته نشدهاند. اگر ما به جامعهی امروز کشور نگاه کنیم، چه مقدار زیبایی، خوبی، دلبستگیهای عاطفی عمیق، جذاب و دلنشین داریم؟ این موارد کجا هستند؟ چرا این موارد در آیینهی رسانه و سینمای ما بازتابیدهنمیشود؟ در حال حاضر خانوادهی ایران تحت حمله دیمنتورها است.ما شاهد آن هستیم که سیاه نمایی توسط جامعه شناسان، هنرمندان، روانشناسان و در دانشگاهها در حال رخ دادن است و بهگونهای رفتار میشود که گویی این جامعه با داشتههای فرهنگی و تاریخی خود در کنار نقاط ضعفش، هیچ نکتهی مثبتی ندارد.
نبوی در مقابل این صحبت از یکی از کارکردهای سینما یعنیآیینگییادکرد و معتقد بود تمام جامعه در حال بروز این رفتار هستند.
جلیلی ضمن مخالفت ضمنی با این مطلب افزود: با توجه به سابقهی ژورنالیستی من و شما و واقف بودن به مسئلهی ارزش خبری، میدانیم که استثنائات ارزش خبری بالایی دارند و اگر کسی در این جامعه از داشتههای خود رضایت داشت و زندگی دلنشینی هم داشته باشد، ارزش خبری بالاتری پیدا خواهد کرد و باید او را در آیینهیرسانه و سینما نشان داد.
جلیلی در ادامه تصریح کرد: یکی از مشکلات ما این است که در دورهای تنها به جنبههای هنری سینما پرداختیم و بعدازآن صحبت از جنبهی صنعتی سینما کردیم. اما سینما تنها هنر و یا صنعت نیست و خاصیت آیینه وار بود هم دارد، اما نمیگذارند که این وجه سوم شکل بگیرد.در حال حاضر ما پیشرفتهای عظیمی در کشور داریم و در حوزههای مختلفی نظیر نانو، سلولهای بنیادی، انرژی هسته و موارد دیگر در سطح جهان صاحب جایگاه هستیم، اما به دلیل فضای پیرامونی و دیمنتورهایی که سینما را اشغال کردهانددر جامعه بازتابیده نمیشود. اما معتقدم که امسال شاهد کم شدن تأثیر این دیمنتورها هستیم.
جلیلی افزود: اخیراً فیلمهایی را شاهد هستیم که از ایرانی بودن خود شرمنده نیستند و از داشتههای سیاسی، اجتماعی و نظامی ایران میگویند و امیدوارم این مسئله گسترش پیدا کند و ما به شکوفایی سینمای ایران برسیم. نقد سینما باید در مورد فیلمهایی که ساخته نمیشوند صحبت کند. ارزش سینما در این است که جو سنگین حاکم بر موضوعات را بشکند.
نبوی در واکنش به سخنان جلیلی گفت: با فرض بر درست بودن موضوعاتی که مطرح کردید، به بخش خصوص اختیار این را بدهیم که هر آنچه دوست دارد را بسازد. در اینجا نهادهای انقلابی و دینی که وظیفهدارند چگونه تعریف خواهند شد؟
جلیلی در پاسخ گفت: ایکاش این بحث به میان نمیآمد، چراکه ما مدیران بسیاری در بخش دولتی داریم که به فکر بخش خصوصی هستند و به تأمین منافع خود در تریبونهای آنان فکر میکنند. این افراد برای تأمینمنافع خود در حال امتیاز دادن به دیمنتورها هستند. اینجاست که باید فضای نظارت اجتماعی فعال شود و منتقد به صحنه بیاید و نقد سینما را فعال کند. اگر ما نقد سینما داشته باشیم، دیگری یک مدیر نمیتواند از امکانات دولتی برای مسائل شخصی و خصوص استفاده کند.
جلیلی در ادامه گفت: ازنظر من در حال حاضر ما آمادگی یک رنسانس سینمایی راداریم. سینمای ما بهواسطهی انقلاب از سینمای سخیف و کثیف پیش از انقلاب که هیچ افتخار داخلی و خارجی برایمان نداشت، بهوسیله تعیین چهارچوبهایی نظیر پرداختن به ارزشهای هنر بجای پرداختن به سکس و افزودنیهاغیرمجاز،به سینمای امروز تبدیلشده و حالا نوبت سینماست که به این انقلاب خدمت کند.ما دستاوردهایی متعددی در عرصهی بازیگری، فیلمبرداری، گریم و کارگردانی داریم که محصول انقلاب هستند و جایگاهی در بین پانزده کشور صاحب سینما داریم، حالآنکههیچکدام از این موارد پیش از انقلاب وجود نداشت.
نبوی در ادامهیصحبتهای جلیلی گفت: فارغ از فیلمهای تلخ و سیاه نمایی که متأسفانه به جشنوارههای خارجی رفتهاند،ما در این بخش توفیقات متعددی داشتهایم و نزدیک به سه هزار جایزه در جشنوارههای جهانی کسب کردهایم.
جلیلی ضمن تائید این موضوع تفکیک فیلمهای ارسالی را هم مهم دانست و گفت: ما نمیتوانیم سینمایی جهانی داریم، این سینما جشنوارهای است. ما باید ابتدا ببینیم برای نیازها و پیشرفتهایجامعهی خودمان به چه چیزهایی نیاز داریم. هرچه که سینمای ما بومیتر باشد و فرهنگ و انسان ایرنای در آن بیشتر بازتابیده شود، در جهان هم دلنشینتر و ممتازتر خواهد شد.
جلیلی در ادامه گفت: با توجه به ظهور سینماگران جوان و پیشرفتهای ما در اصلهای اخیر، گمان میکنم ما درهرصورت به پیشرفت امروز در سینمامیرسیدیم و اتفاقاً نقدها و آدرس دادنهای غلط جلوی این حرکت را گرفتند.افراطهای در پرداختن به جنبههای هنری و غافل شدن از جنبههای دیگر سینما نظیر سرگرمی و صنعتی و یا بالعکس آن، موجب شد تا سالها از یکسری از ظرفیتهای سینما محروم شویم.
نبوی ضمن تائید این موضوع خاطرنشان کرد: اما اینها برخاسته از یک فرهنگ است.ما یک فرهنگ عمومی داریم که آسیبشناسی آن به چندین برنامه نیاز دارد و متأسفانههمهی ما خودمان را جزایر مستقل از هم تعریف میکنیم و همهی ما فاقد نگاه ملی هستیم. در این مبالغه نمیکنیم اما مسئولان کشور هم فاقد نگاه ملی هستند. این در مورد تکتک ما و من نوعی هم صادق است و ما تنها نگاهمان معطوف به یک فیلم خاص از دل یک زنجیره هستیم.
جلیلی ضمن موافقت با این موضوعادامه داد:اگر ما نقد سینما داشته باشیم، دیگر یک فیلم را بر اساس سینمایی قضاوت نمیکنیم.بهجای نقد فیلم سینما باید در نسبتش با جامعه، فرهنگ، سیاست و نیازهای جامعه سنجیده شود. اگر این اتفاق رخ دهد، معتقدم ما قابلیتهایفوقالعادهای داریم و در صورت جهتگیری صحیح میتواند به بسترهای اصلی تحول در کشور به سمت آرمانهای بلند انقلاب نظیر: عدالت، پیشرفت، اخلاق و مبارزه با ظلم تبدیل خواهد شد.
نبوی با صحه گذاشتن بر ارزش نقد سینما از جلیلی پرسید: به نظر شما باید از کجا شروع کنیم؟
جلیلی پاسخ داد: یکی از روشهای آن این است که ما به فیلمهاییک سال سینما نگاه کنیم و میزان تنوع آن را ارزیابی کنیم. حتی اگر عدهای به فیلمهای تلخ علاقه داشته باشند، دلیل بر آن نیست که تمام سفرهی این سینما تلخ باشد. ما با یک تقسیمبندی غیرمنطقی در مورد ژانرها در سینمای ایران مواجه هستیم. بهعنوانمثالدر یک سال 10 فیلم در مورد قصاص ساخته میشود و آن را روندی طبیعی میدانند. اما اینطور نیست و اینهامتأثر از سیگنالهای اتحادیه اروپا برای فشار آوردن به ایران در مورد قصاص است. ما نباید تا این حد سرمان را زیر برف بکنیم.
نبوی در همین ارتباط و در پایان گفتگو گفت: بهعنوانمثال پایان خوش تقریباً جزو سیاستهای سینمای آمریکاست و این جزو همان اطوارهای شبه روشنفکری است که ما تا حدی دچار آن هستیم.