رسانه، همانطور که از اسمش پیداست، ابزاری برای رساندن است؛ رساندن پیام از فرستنده به مخاطب یا گیرنده. به مرور که ابزارهای ارتباطی جدیدی ابداع شدند و رسانههای چاپی و الکترونیکی پا به عرصه گذاشتند، رسانههای جمعی ایجاد شدند که پیامها را در زمانی کوتاه به مخاطبان زیادی میرسانند. هر رسانه، نشانههای خاصی دارد که دریافت و شناخت آنها نیازمند یادگیری و افزایش سطح سواد رسانهای است. سواد رسانهای نوعی درک است که مخاطب با کسب مهارت، آن را به دست میآورد و به او میگوید کدام برنامهها و مطالب رسانهای مفید هستند و کدامها مضر؛ از کدامها استفاده کند و از کدامها دوری! همچنین، میتوان سواد رسانهای را توانایی استفاده درست از تکنولوژی و ابزارهای آن دانست. یادگیری خواندن و نوشتن به ما میآموزد که چطور جملات گوناگون را بخوانیم و معانی گوناگونی از آنها برداشت کنیم. سواد رسانهای هم مهارتی قابل یادگیری و قابلآموزش است که به فرد یاد میدهد رسانهها و پیامهایشان را درک، تفسیر و تحلیل کند؛ اغراقها و موارد غیرواقعی (یا دروغ!) را تشخیص دهد و در واقع، تمام تولیدات رسانهای را بیچون و چرا نپذیرد! به علاوه، به فرد کمک میکند تا بداند چگونه مطالب موردنظر خود را در قالب پیامهای رسانهای اثرگذار ایجاد و منتشر کند.
زمانی توصیه میکردیم «حرف باد هواست و شایعه بسیار! تا وقتی که چیزی را با چشم خودتان ندیدهاید، باور نکنید.» اما امروز میگوییم «چیزی که با چشم خودتان میبینید هم لزوما واقعیت ندارد، یعنی حتی به چشم خودتان هم اعتماد نکنید!» شایعات هم پیشرفت کردهاند و از حالت متنی خارج شدهاند. دقت کنید که جلوههای ویژه، کلکهای تصویری، سوءاستفاده از خطای دید و بیدقتی مخاطب، حرکات تردستانه و... ، مختص فیلمهای سینمایی نیست. بسیاری از رسانهها، از همین ترفندها، برای فریب مخاطبان و تحریف وقایع و حقایق بهره میگیرند و به افکار و برداشتهای ذهنی افراد، مطابق منافع و صلاحدید خود، سمتوسو میدهند. سواد رسانهای باید به مردم یاد بدهد آنچه رسانهها نمیگویند، بشنوند؛ آنچه را نشان نمیدهند، ببینند؛ و آنچه را پنهان میکنند، کشف کنند. اگر سواد رسانهای مردم بالا باشد، اسیر دروغهای رسانهها نمیشوند و عکسهای فتوشاپی، صوتهای تقطیعشده و حتی فیلمهای ساختگی را که در فضای مجازی دست به دست میشوند، باور نمیکنند.
در شرایطی که رسانهها، واقعیتها را میسازند و مهمترین ابزار شستوشوی مغزی مردم به شمار میروند، ایجاد مهارت سواد رسانهای در مردم، از نان شب واجبتر است، چون غفلت از این امر، ممکن است فجایع عمیق و حوادث خانمانبراندازی را (حتی در حوزه امنیت ملی) رقم بزند؛ مانند جنگ سوریه که جرقه آن از یک اعتراض صنفی ساده (یا به روایتی شعارنویسی چند دانشآموز بر در و دیوار)، زده شد و وقتی خوراک تبلیغاتی کافی برای دستگاههای رسانهای دشمن سوریه فراهم شد، واقعیات را وارونه کردند و در فضای مجازی (که در دسترس طیف وسیعی از مردم است) منتشر کردند؛ و به همین سادگی، کشور به هرج و مرج کشیده شد و به خاک و خون نشست. باید دقت داشت که سوءاستفاده از تجمعات مردمی، انحراف مطالبات و وارونهنمایی اعتراضات مردمی، همواره بخشی از بازی رسانهای صاحبان قدرت است. آنها برای تامین منافع و رسیدن به اهداف خود، محتوای خبری (شامل متن، فیلم، صوت، عکس و... ) را در شبکههای اجتماعی، تلویزیونی، رادیویی، خبری و... خود منتشر میکنند و سر و شکل منطقی و معقول برایش تدارک میبینند. به عبارتی میتوان گفت غولهای رسانهای، بخش عظیمی از بازی قدرت را در قالب جنگ روانی و در فضای خبری (خصوصا فضای مجازی) علیه دشمن خود، پیاده میکنند و در این زمین، حریف خود را شکست میدهند؛ در این میان، تنها سواد رسانهای بالا است که میتواند جلوی فریب مخاطب را بگیرد. مردمی که آموزشهای لازم برای ارتقای سواد رسانهای را ندیده باشند، در بلبشوی جنگهای خبری و فضاسازیهای رسانهای بازی میخورند و در چنگال باورهای القایی غولهای رسانهای گرفتار میشوند. زودباوری و تاثیرپذیری سریع، از ویژگیهای بارز جوامع و مردمی است که سواد رسانهای پایینی دارند.
روزگاری برای آموزش سواد خواندن و نوشتن به مردمی که سنشان از مدرسه گذشته بود، «نهضت سوادآموزی» تشکیل شد. امروز، جای خالی یک متولی که وظیفه آموزش مهارتهای «سواد رسانهای» به مردم (که در محاصره رسانههای خبری و غرق در فضای مجازی هستند) را داشته باشد، بهشدت احساس میشود. در بعضی کشورها، تنها بخش دولتی، آموزش سواد رسانهای را برعهده گرفته است و در بعضی کشورها متولیان خصوصی و دولتی، هر دو به این مساله ورود کردهاند. اما در ایران هنوز ارگان خاصی این وظیفه را برعهده نگرفته است. در کشور ما صحبتهایی در مورد آموزش سواد رسانهای مطرح شد، اما هرگز عملی نشد و جز در بعضی مراکز خاص و به صورت محدود، دوره آموزشی در این زمینه برگزار نمیشود. البته کتابی در این زمینه، با نام «تفکر و سواد رسانهای»، وارد دوره آموزشی (پایه دهم) شده است که با توجه به کاهش سن ورود بچهها به فضای مجازی به نظر میرسد باید در سالهای ابتداییتر تحصیل دانشآموزان، گنجانده میشد. در کل، از آنجا که سواد رسانهای مقولهای عمومی است و آموزش آن از سنین پایین برای هر کدام از افراد جامعه ضروری است، به نظر میرسد بهترین متولی آن، آموزش و پرورش و در گام بعدی رسانه ملی باشد.