توصیه این است که مردم و قانونگذاران با ابقای همه رئیسجمهورها باید به صورت تئوریزه شده به این باور برسند که تا «رئیسجمهور، رئیسجمهوره، رئیسجمهوره!» و اختیاراتش نباید از بین برود، الی یوم القیامه.
خبرنامه دانشجویان ایران: چندی پیش مسوولی گفته بود اگر حقوق من مسوول (بلانسبت البته) بالا نباشد، یکبار دیدید به دزدی روی آوردم! راننده اتوبوسی هم گفته بود اگر حرف، حرف ما نباشد، یکبار دیدید به جای ترمز، گاز را فشار دادم. پا است دیگر، یکهو هرز میرود! بدیهی است اگر اختیارات رئیسجمهور و ایضا برادرش و همه وابستگان سببی و نسبی اش در حد خدا نباشد به کدخدا روی میآورند!
لذا با بررسی دو دوره اخیر ریاستجمهوری، اختیارات لازم و جدید هر رئیسجمهور را متذکر می شویم:
- رئیسجمهور باید هرزمان دلش خواست مجلس را منحل کند. مجلس با طرح سوالهای وقتگیر، توضیح خواستنهای بیجا، تصویبهای زمانبر(بالای 20 دقیقه) مانع انجام امور میشود. چه کاری است؟! خود مردم هستند دیگر، تا زنده اند که وکیل و وصی نمیخواهند. یک انتخاباتی برگزار میشود دور هم یک رأیی میزنیم!
- رئیسجمهور باید هر زمان دلش خواست، برود خانه استراحت کند. با هیچکس هم میل سخنش نبود، نبود. رئیسجمهور یک روز، دو روز، اصلا ده روز نباید برای خودش باشد؟! اسیری که نیامده است! مسلما مشکلی هم پیش نمیآید، مگر وقت انتخابات که رئیسجمهور نداشتیم به کسی سخت گذشت؟! سفرهای پهن بود دور هم نفت میزدیم.
- از آنجا که رئیسجمهور رئیس قوه مجریه است لذا باید در قوههای دیگر هم مجری باشد. مثلاً اداره امور قضایی را به دست بگیرد. چطور رشیدپور یکنفری در همه زمینهها همه اجراهای کشور را داشته باشد؟!
- رئیسجمهور باید هرکه دلش خواست را هرجایی دلش خواست به هرکاری دلش خواست بگمارد یا کله پا نماید یا از این پست به آن پست کند. خواه برادرتان(به ارزش 35 میلیارد) باشد یا پدر عروستان یا حتی چشم بد دور برادرزنتان! اینگونه بخشی از جلسات در منازل شخصی برگزار شده و هزینههای جلسات دولتی کاهش مییابد.
- در کل، تودیع هیچ رئیسجمهوری شایسته کشور نیست. چرا باید کسی که روزی منتخب مردم بوده کنارگذاشته شود؟! این توهین صریح به رای مردم است. اصلاً چه معنی دارد کسی بیاید و کارهای نیمهتمام کسی دیگر را ناتمام بگذارد؟! (به عبارتی: مگه خودش چشه؟!) از قدیم هم گفتهاند: کار را که کرد؟ هرکه ولش کرد! (یعنی در موارد متعدد همان بهتر که ولش کرد!)
- بنابراین همانطور که دو زن (برو بالاتر!) میتوانند در یک اقلیم بگنجند و خیلی هم خوب است، چطور دو رئیسجمهور دکتر(انشاءالله البته!) نتوانند؟ ساختمان پاستور که به آن بزرگی است، یک گوشه اش را بدهند هووی مذکور کارش را نکند! باور کنید فقط صدسال اول سخت است، اختلاس اول که بیاید، به هم عادت میکنند.
- در نهایت توصیه این است که مردم و قانونگذاران با ابقای همه رئیسجمهورها باید به صورت تئوریزه شده به این باور برسند که تا «رئیسجمهور، رئیسجمهوره، رئیسجمهوره!» و اختیاراتش نباید از بین برود، الی یوم القیامه.
* نوشته فاطمه سادات رضوی علوی