به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ نشست «مبانی نظری و فلسفه مجازی» باسخنرانی دکترحسن خجسته دانشیار دانشگاه صدا و سیما، دکتر عبدالله بیچرانلو استادیار دانشگاه تهران و حجتالاسلام دکتر علیرضا قائمینیا، استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و معرفی کتاب «بسترهای اطلاعات دیجیتال و ارتباطات» نوشته «لوک تردینیک» توسط قائمینیا، به همت مرکز مطالعات فضای مجازی این پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، روز گذشته (دوشنبه) برگزار شد.
قائمینیا مهمترین ویژگی عصر حاضر را اطلاعاتی شدن و ظهور فضای مجازی دانست و گفت: به دنبال این تغییرات انسان جدید متولد شده است. انسانی که من آن را انسان مجازی و اطلاعاتی مینامم. در قدیم بحث اطلاعات مطرح بوده است اما اطلاعات در عصر جدید معنایی خاص دارد. در عصر جدید اطلاعات از موادی مانند کاغذ و قلم استقلال پیدا کرده است. به تعبیر نویسنده استقلال فرم از ماده شکل گرفته است.
وی با تاکید بر این نکته که «اطلاعات» (information) با «معرفت» (knowledge) متفاوت است، بیان کرد: معرفت نسبتی با جهان خارج دارد و نسبت به جهان صدق دارد. همان چیزی که دانشمندان در طول تاریخ به دنبال آن بودهاند اما در عصر جدید اطلاعات جایگزین معرفت شده است. شما با انبوهی از اطلاعات مواجهید که ممکن است هیچ نسبتی با جهان خارج نداشته باشد. اطلاعات ممکن است به معرفت بینجامد و ممکن است نینجامد و این یکی از آسیبهای مهم عصر اطلاعات است.
قائمینیا با بیان اینکه حجیت اطلاعات برای بشر جدید مساله نیست، گفت: اطلاعات تأثیر خودش را میگذارد و شما تا بخواهید حجیت و صدق آن را تعیین کنید، اطلاعات گسترش پیدا کرده است. تفکیک فرم از ماده این مشکل را به وجود آورده است. البته مزایای زیادی هم داشته از جمله اینکه انتقال اطلاعات را تسریع کرده است.
وی نگاه منطقی و نگاه فرهنگی به اطلاعات را تفکیک کرد و افزود: دستهای قائل هستند که در فضای مجازی ما به شکل منطقی و رایانشی اطلاعات را دستهبندی و مدیریت میکنیم اما به تدریج متفکران فهمیدند که دستهبندی و تحلیل اطلاعات متأثر از عوامل فرهنگی است. جهانبینی کاربر اطلاعات در اینکه چگونه اطلاعات را مقولهبندی کند اثرگذار است. فضای مجازی جایی نیست که صرفاً اطلاعات در آن انباشته شده است. اینفورمیشن در واقع ریشهاش اینفورم است؛ یعنی خلق فرم. فرم در فلسفه غرب سابقه طولانی دارد. افلاطون فرمها را بر ایدهها و مثالهای عالم مثال اطلاق میکرد. ارسطو فرم را در برابر ماده قرار داد. در نگاه اول در فضای مجازی فرم به معنای افلاطونی نزدیک شده است اما وقتی دقیقتر میشویم، اندیشه ارسطویی در عصر اطلاعات وجود دارد که ماده و صورت از هم جدا شده است.
وی ادامه داد: جامعهشناسان هر یک با انسان جدیدی مواجه بودند. مثلاً دورکیم مساله اصلیاش تحلیل انسانی بود که داشت وارد عصر صنعتی میشد. فلاسفه با انسان مجرد کار دارند اما جامعهشناسان با انسان تاریخی و پسین و اجتماعی سروکار دارند. مارکس با انسان سرمایهدار مواجه میشود. جامعهشناسان بعدی با انسان اطلاعاتی سروکار دارند. نسبت انسان با اطلاعات صرفاً کسب معلومات نیست. به تعبیر برخی فلاسفه انسان مجازی انسانی است که مجازی بودن برای او نحوه در عالَم بودنش و سبک زندگیاش است. این فضا برای ما مفهوم مکان را تغییر میدهد. مفهوم زمان را تغییر میدهد. زمان را هم تغییر میدهد.
قائمینیا گریزی به شرایط امروز ایران زد و گفت: انسان مجازی امروزه در ایران پیدا شده است. حتی در خود آمریکا و کشورهای غربی هم پیدا نشده است که در پیدایش عصر اطلاعات مرکزیت دارند. دلیلش هم این است که در کشورهای غربی به دلیل فردگراییای که وجود دارد، فضای مجازی خودش را نشان نداده است. آنها به اندازه ما از تلگرام و واتسآپ استفاده نمیکنند. ویژگی خاص کشور ما باعث شده است که ایران شاهد ظهور انسان مجازی باشد. انسانی که دین و فرهنگ و زمان و مکان به گونهای دیگر برایش تعریف شود.
وی با تاکید بر اینکه باید انسان مجازی را بفهمیم و فیلترینگ صرفاً نمیتواند راه چاره باشد، گفت: عدهای معتقدند انقلابهای عربی کاملاً در عصر مجازی صورت گرفت. وضعیت خاص کشورهای جهان سوم این اقتضا را دارد.
قائمینیا در نقد کتاب نیز گفت: نویسنده کتاب بیشتر مایل است که نگاه منطقی و رایانشی را تقویت کند درحالیکه نظریاتی که اخیراً مطرح شده است، بهویژه نگاههای پستمدرن فرهنگ را خیلی بیشتر در مدیریت اطلاعات دخیل میدانند.
وی نقد دیگری را هم به کتاب وارد کرد و گفت: بسیاری با توجه به نظریه گفتمان گفتند که عصر اطلاعات چهره سرمایهداری دارد و جریان اطلاعات از بالا به پایین است و نظام سرمایهداری از آن تغذیه میکند. اکر شما از نظر گفتمانشناسی نگاه کنید، مراکز قدرت، نظام سلطه خودشان را در فضاهای مجازی تقویت میکنند. نگاه کتاب این است که جریان اطلاعات دوسویه است اما نظریات گفتمان میگوید جریان اطلاعات در دو سو یکسان نیست.
قائمینیا در پاسخ به این سؤال که «ضرورت فیلترینگ و آگاهی نسبت به فضای مجازی چگونه با هم جمع میشود؟» گفت: آگاهی ما نسبت به فضای مجازی کیفیت فیلترینگ را هم تعیین میکند. شما یا باید فضای مجازی را نفی کنید که نمیتوانید یا کلاً بپذیرید اما این پذیرفتن به این معنا نیست که شما همه اجزای فضای مجازی را بهطور یکسان بپذیرید. به فیلترینگ باید شکل فرهنگی بدهیم نه اینکه بهطور مکانیکی قوهای چیزهایی را حذف کند. فیلترینگ ضرورت دارد اما این ضرورت برخاسته از آگاهی است.
یکی از حضار سوالی را با این مضمون پرسید: آیتالله جوادی آملی معتقدند اصلاً فضای مجازی وجود ندارد و این فضا در واقع حقیقی است. وقتی اقتصاد در این فضا شکل میگیرد و حتی انقلابها در این فضا شکل میگیرد، دیگر این فضا مجازی نیست. آیا مسوولان ما روی این امر توافق دارند؟
قائمینیا پاسخ داد: اگر شما مساله فضای مجازی را به اساتید فلسفه اسلامی بگویید که من گفتهام، میگویند فضای مجازی یک وجود اعتباری است؛ اما وقتی واقعیت را میبینیم باید بگوییم ما انسان مجازی هستیم؛ یعنی فضای مجازی برای ما حقیقت شده است و فضای غیرمجازی برای ما اعتباری شده است.