به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از فارس؛ هر روز، روز زینب است، بانویی که با قیامش، قیامت به پا کرد. «زینب» چه واژه دلآرام و پرصلابتی! چه بگویم از این بانوی پر مهر و عطوفت که واژه کم خواهم آورد.
آنگاه که صدای گریهاش خانه علی و فاطمه را روشن کرد جبرئیل فرود آمد و تولدش را بر گوش نبیاکرم تبریک گفت و نامش را زمزمه کرد: «زینب».
زینب یعنی زینت پدر اما تاریخ ثابت کرد که این بانو نه تنها زینتبخش پدر نبود بلکه زینت همه خاندان نبوت از حضرت آدم تا خاتم و امامت بود و چه برازنده بود این نام بر قد و قامتش که عبدالله نه یک دل بلکه صدها دل عاشقش شد و دو شرط ازدواج با او را که یک دیدار هر روزه برادر بود و دومی همراهی برادر در سفری که در پیش داشت، برای وصال پذیرفت.
بانو تو در دامن مهر و وفای زهرای اطهر رشد یافتی و شیر عصمت نوشیدی و بر سر سفره پر از خوان و کرم علی نان خوردی و در سایه برادرانی قد کشیدی که غیرتشان همیشه دور تا دور شما بود که مبادا اجنبی و غریبه بزرگ شدن شما را ببیند و و حتی نگاهش بر سایه اندام شما بیافتد...
بانوی صبر و شکیبایی تو بزرگشده خانه امامت بودی و حجب و حیایت را از کوثر پیامبر به ارث بردی، علمت و دانشت را از لبان وحی جدت محمد(ص) آموختی و بلاغت را از امیرالمومنین و ایستادگی در مقابل نفاق را از حسن و شجاعانه جنگیدن و تن به ذلت ندادن را از حسین؛ اما یک صفت را هرگز از کسی به ارث نبردی و مخصوص خود شما بود و آن را خداوند از لحظه تولد بر قامت شما پوشاند و آن هم روح صبر بود، خود صبر بود و صبری که که آخرش به رضایت خداوند متصل میشد.
بانو شما متولد شدید تا به همه جهان ثابت کنید که اسلام خود اسطوره است، تمام مردانش اسطورهاند و زنانش نیز....؛ شما آمدید تا مظلومیت گریههای پدر در چاه، درد مادر بین در و دیوار و جگر پاره پاره برادر را در طشت فریاد زنید و چه بگویم از کربلا ...
بانوی من! شما مقابل چشمان پدر و برادران قد کشیدید و تعلیم دیدید تا تمام لحظات زندگی سالار قافله حسینی از لحظه خروج از مدینه تا رسیدن به مکه و خروج از مکه و خواندن دعای عرفه و هجرت از صحرا به صحرا و از منزل به منزل دیگر را در ذهن و جان ثبت کنید و سکوت کنید و سکوت کنید تا به وقتش.
وآ ن روز که یزید حرامی بر شما شورید و میخواست خشم شما را ببیند و به ظن خودش میخواست شما را به سخره بگیرد بلندقامت و استوار به بلندای تاریخ بشریت ایستادی و زیبا گفتی که من در شهادت برادرم جز زیبایی ندیدم و این جمله را یزید با آن عقل ناقص و زائلش هرگز نفهمید و درک نکرد اما زیر بار استقامت و صبر شما خرد شد...
دلم نمیخواهد شما را بانوی مظلوم خطاب کنم که شما شجاعترین عالم هستید اما به این دنیا آمدید تا فریاد مظلومان را فریاد زنید؛ فریادی که هنوز هم که هنوز است پژواک ان از لابلای تاریخ به گوش اهل دل و حق میرسد و بعد از هزار و 400 سال جوانانی در عصر انفجار اطلاعات و خوشیهای پر از رنگ و لعابدار دنیا و ترفندهای ابلیس و نوچههایش برای نابودی هر آنجه بوی نبوت و امامت میدهد، سربلند کردهاند، لباس رزم پوشیدهاند، تفنگ بر دوش گرفتهاند و به دور از خانه و کاشانه راهی دیار غربت شدند تا فریاد شما را لبیک گویند و شدند مدافع حرم و حریم شما...
مرا ببخش بانو که هرگز نمیتوانم ذرهای از عظمت و بزرگی صبرت را به رشته تحریر درآورم؛ شرمندهتر از آنیم که بهای حسینی شدن ما پاره پاره شدن حسین تو بود و ما هنوزم حسینی نشدیم و سالهاست که فقط شعارش را سر میدهیم...
بانو جان آنگاه که پانزدهم رجب چشم بر هم بستی و ایه انالله را خواندی و مادر و پدرت و برادرانت به استقبالت آمدند خوشحال بودی از این وصال اما تصور میکنم چشم بر چشمان حسین ندوختی چون شرمنده از امانتداری در حق رقیهاش بودی اما حسین مهربانتر از این تصورات و حرفهای زمینی است و مِیداند که تو هرگز در نه در شام و راه بازگشت به مدینه بلکه در کربلا کم نگذاشتی که سنگ تمام گذاشتی و پسرانت را فدای برادرانت و پسران برادرانت کردی و خم به ابرو نیاوردی، مبادا برادر کمی دلش بلرزد، سنگ صبور رباب شدی، پرستار سیدالساجدین و تکیهگاه تمام اسرا؛ همدم و مونس عباس بودی و همه چیز و همه کس حسین.
همیشه و هر زمان و در لحظه وصال با معبود برایمان دعا کن... دعا کن برای سبز شدن شهر و روستای خاکآلود و غرق خون دمشق، برای آوارگی مردمان کوچه و خیابان عراق برای تکه تکه شدن زنان و کودکان بیگناه یمن زیر توپ و تانک سعودی خائن و در آخر برای سرزمینم که پایدار بماند و هرگز خائن و وطن فروش ضربه و حقههایش کاری نشود، دعا کن مردمش ولیشان را تنها نگذارند و کربلایی دیگر برپا نشود، دعا کن همیشه محرم و صفرش داغ باشد که تا وقتی محرمش شور و شعور داشته باشد و نام شما بر شبهای عزایش خوانده شود میایستد تا زمانی که دیگر هیچ اجنبی حتی نگاه چپ به ناموس و خاک ایران نکند....
دعا کن برای پاکدامنی دختران و زنانمان که دیگر دشمن در خیابان در کمینش نیست بلکه در فضای مجازی آنها را حقیقی اغفال میکند و در باغ سبزی که آن سویش لجنزار است نشان میدهد، دعا کن برای غیرت مردانمان که با باد به این سو و آن سو نرود و نگهدار حجاب و خاک و ناموس کشورش باشد و دعا کن برای نسلهای بعدی که در زیر سایه این امام فرزانه قد بکشند و پرچم اسلام مکتب جعفری را به دست برادرزادهات بدهند و دعا کن هر آنچه خوبی است و پاکی بر مردمان سرزمینم بیارد ...