خبرنامه دانشجویان ایران: محمد جعفری// «مجلس در رأس امور نیست»؛ این جمله را تاکنون خیلیها بر زبان راندهاند، از جمله مسعود پزشکیان، نایبرئیس اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی. نظری که هرچند شاید قدری بدبینانه به نظر برسد، اما خب به هر حال این هم نگاهی است برای خود؛ نگاهی که از قضا انگار خیلی هم با واقعیت فاصله ندارد. پزشکیان در اینباره میگوید: «هرچند در تئوری میخواهیم اینگونه باشد، اما میبینیم که در عمل نمیشود. گاهی میگوییم در رأس اموریم، ولی به نظر من میبینیم که نیستیم.» (13 آبان 96 در دانشگاه صنعتی تبریز)
تحولات ماههای اخیر قرائن زیادی را برای اثبات فرضیه ابتدایی این گزارش در دل خود دارد. استیضاحهایی که به سرانجام نرسید و سوالهایی که پرسیده نشد، تنها گوشههایی از این قرائن است. هر چه باشد، مواردی از این دست اهرمهای نظارتیای است که قانون در اختیار قوه مقننه قرار داده؛ اهرمهایی که اگر درست به کار گرفته شوند، نظارت بر دستگاهها به نحو احسن اعمال خواهد شد.
در همین ارتباط حالا یک سوال بهطور جدی برای افکار عمومی مطرح است و آن اینکه آیا اگر تلاشهای نمایندگان در اسفندماه برای اعمال نظارت بر دولت به نتیجه رسیده بود، امروز باز هم حال و روز بازار ارز اینگونه بود؟ پاسخ این سوال آنجا حیاتیتر میشود که از قضا یکی از محورهای طرحی که نمایندگان را به صرافت سوال از رئیسجمهور انداخته بود، به نوسانات بازار ارز مربوط میشد؛ مسالهای که به واسطه خارج بودن رئیس بانک مرکزی از نظارت نمایندگان، باعث شده بود اهالی بهارستان سراغ رئیس دولت را بگیرند.
نخستین تلاش نمایندگان برای به نتیجه رساندن طرح سوال از رئیسجمهور – که با محوریت وضعیت موسسات مالی و اعتباری به جریان افتاده بود- همانطور که پیشبینی میشد، ناکام ماند و آنطور که در خبرها آمد، به واسطه لابی سنگین معاونان پارلمانی دولت و کاهش تعداد امضا و از حد نصاب افتادنشان از یک سو و اطاله روند رسیدگی به آن بیش از مهلت قانونی مقرر از دیگر سو، به نتیجه نرسید.
طرح سوال دوم البته آنطور که محمدعلی ابطحی، نماینده مردم خمینیشهر میگوید، همچنان به قوت خود باقی است، اما به گفته او، فرجام استیضاح وزرای راه، کار و کشاورزی نشان داد ارادهای برای سوال از رئیسجمهور در مجلس وجود ندارد. هرچند اخبار بهارستان نشان میدهد تعدادی از نمایندگان از این قاعده مستثنا هستند، اما خب سنبه آنها انگار آنقدرها که باید، پرزور نیست و همین باعث شده تا بهحال نتوانند برای اعمال اقدامات نظارتی خود، از سد هیاترئیسه عبور کنند.
به هر ترتیب دیروز ولیا... سیف و مسعود کرباسیان راهی بهارستان شدند تا از سیاستهای جدید دولت بگویند و نمایندگان را در جریان توضیحات خود پیرامون وضع پدیدآمده قرار دهند. در این میان لاریجانی در مواجهه با توضیحات ارائهشده، در تذکری تند خطاب به رئیس بانک مرکزی گفت: «آقای سیف این ایراد به عملکرد شما وارد است که چرا این تصمیمات قبلا گرفته نشده است؟ چرا باید شرایط اینگونه میشد تا تصمیم اینچنینی گرفته شود؟»
همچنین زمانی که پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس پشت تریبون قرار گرفت و از سخنان ترکان، مشاور رئیسجمهور انتقاد کرد، لاریجانی در تایید سخنان او گفت: «این چه وضعی است که مشاور رئیسجمهور میآید میگوید قیمت دلار باید بالاتر برود، بعد رئیس دولت میگوید این سیاست دولت نیست، خب کنترل کنید. یک صدا از دولت شنیده شود.»
اما چه میشود کرد. وقتی خشت کج مماشات و بده و بستان نهاده شد، دیگر توپ و تشر رئیس مجلس به دولت و برخورد فیزیکی نمایندگان با رئیس بانک مرکزی هم دردی را دوا نمیکند و هیچیک نمیتوانند اثرگذار باشند. آنجا که نظارت جدی گرفته نمیشود و همه چیز در سایه بده و بستانهای سیاسی هضم میشود، باید به فکر این روزها هم بود. دست به قلم شدن و نوشتن طرح دوفوریتی و نشست و بحث و بسته سیاستگذاری و قس علیهذا برای ساماندهی نوسانات ارزی هم بعد از چنین نوسان شدیدی بیش از هرچیز به نوشدارو بعد از مرگ سهراب میماند.
حمیدرضا حاجیبابایی، نماینده مردم همدان در اینباره میگوید: «بدنه اجرایی کشور به مجلس نگاه میکند که چند کیلو وزن دارد؛ هر مقدار وزن داشته باشد، همان میزان بدنه اجرایی خودش را پاسخگو میداند.» حاجیبابایی با طرح این سوال که آیا در واقعیت و آنچه اتفاق میافتد، نماینده میتواند در رأس امور باشد یا خیر؟ به هفتهنامه نماینده میگوید: «این تاثیرگذاری کم شده و هیاترئیسه و مخصوصا رئیس مجلس در این ماجرا خیلی موثرند، بهویژه که در آییننامه داخلی مجلس هیاترئیسه حاکم نیست، رئیس حاکم است.»
با این وضع البته مسیر نظارت مردم هم بر دولت مسدود میشود. هرچه باشد، نمایندگان بر کرسیهای بهارستان تکیه زدهاند تا وکیل مردم باشند و به نمایندگی از آنها مانع رفتن دولت یا هر دستگاه دیگری به جاده خاکی شوند و از تبعات خسارتبار انحرافات احتمالی جلوگیری کنند؛ چیزی که امروز نشانههای آن بهگونهای که باید، دیده نمیشود.