ایده اصلی کلیپ بهطور خلاصه این است که مطالعاتی در دهه 90، علت نرخ بالای سوانح در پروازهای خطوط هوایی کرهای را وجود یک مانع فرهنگی و ارتباطی که ریشه در جامعه کره جنوبی دارد، دانستهاند. بالا بودن شاخصِ «فاصله قدرت» یعنی «میزان وجود سلسله مراتب و قدرت نابرابر» رایج در فرهنگ یک کشور، «زبان ارتباطی تمجیدگونه» و «عدمصراحت» باعث شده است تا کمکخلبانها در موقعیتهای لازم، اشتباهات کاپیتان را به او گوشزد نکنند و این امر باعث عدمواکنش مناسب در لحظات حساس شود.
خبرنامه دانشجویان ایران: میلاد شمس زارع*// چندی پیش کلیپی از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری با سخنرانی دکتر امیر ناظمیاشنی با عنوان «داری اشتباه میکنی کاپیتان!» منتشر شد که ظاهرا به نقش فرهنگ در حرکت جوامع به سوی موفقیت یا شکست میپردازد. پس از انتشار کلیپ، انتقادهایی به آن وارد شد، خصوصا آقای دکتر شهاب اسفندیاری طی مطلبی منظم به بحث درمورد آن پرداخت و جوابیهای نیز ناظر به مطلب ایشان، از سوی آقای ناظمی منتشر شد. در این نوشتار برآنیم تا پیرامون محتوای کلیپ مذکور و جوابیه آقای ناظمی نکاتی را ذکر کنیم:
1- ایده اصلی کلیپ بهطور خلاصه این است که مطالعاتی در دهه 90، علت نرخ بالای سوانح در پروازهای خطوط هوایی کرهای را وجود یک مانع فرهنگی و ارتباطی که ریشه در جامعه کره جنوبی دارد، دانستهاند. بالا بودن شاخصِ «فاصله قدرت» یعنی «میزان وجود سلسله مراتب و قدرت نابرابر» رایج در فرهنگ یک کشور، «زبان ارتباطی تمجیدگونه» و «عدمصراحت» باعث شده است تا کمکخلبانها در موقعیتهای لازم، اشتباهات کاپیتان را به او گوشزد نکنند و این امر باعث عدمواکنش مناسب در لحظات حساس شود. مثلا کمکخلبان با اینکه متوجه اشتباه کاپیتان میشود، به علت احترام به او، خطای کاپیتان را گوشزد نمیکند. ظاهرا متن اصلی ایده کلیپ، از فصل هفتم کتاب Outliers(1) نوشته «ملکوم گلدول» - که نویسندهای در حوزه موفقیت است- با تیتر «نظریه قومی سقوط هواپیماها» گرفته شده است و خود گلدول نیز از کتاب محققی به نام هلمریش(2) که تحقیقات گستردهای در زمینه مسائل فرهنگی و آموزشی صنعت هواپیمایی انجام داده تا حدودی بهره برده است. در ادامه، آقای ناظمی نتیجهگیری کرده است که این مورد، میتواند در بافتهای دیگر، از مدیریت دانشگاه تا حکمرانی و مسائل کلان جامعه مصداق داشته باشد و نتیجه عدمگفتوگو، چیزی است به نام «سقوط».
2- درمورد اعتبار این روایت ذکر چند نکته ضروری است. آقای ناظمی در جوابیه خود علاوهبر گلدول، بهعنوان پشتوانه علمی نظر خود، به تحقیقات هلمریش بهطور مستقیم و تا حدودی محققی به نام هافستد، اشاره میکند. مطالعاتی که مرجع اصلی ایده کلیپ هستند، از ابعاد و مطالعات فرهنگی مشهور محققی به نام هافستد بهره جستهاند. هافستد در یک پژوهش بلندمدت، 6 بعد از فرهنگ کشورهای مختلف را شناسایی و هر کشور را در مقایسه با نمره کشورهای دیگر در آن بعد رتبهبندی کرده است. او طی این سالها، چندبار تحقیق خود را تکرار و نتایج آن را بهروز کرده است؛ تحقیقاتی که در زمینه ارتباط سقوط هواپیما با فرهنگ ملل انجام شده است نیز از نتایج تحقیقات او بهره بردهاند. اما، هافستد [2, p. 115] در کتاب خود ضمن اشاره به تحقیقاتی که از سال 1994 درباره ارتباط میان «میزان فاصله قدرت در فرهنگ ملل» (براساس نتایج تحقیق قبلی هافستد) و «وقوع حوادث هواپیمایی در آن کشورها» انجام شده است، پرده از یک کمدقتی در این تحقیقات برمیدارد. او با بررسی شاخص «سرانه تولید ناخالص ملی» کشورهای مورد بررسی در آن تحقیقات، ارتباط خیلی بیشتری بین این شاخص و سقوطها میبیند و نتیجه میگیرد علت سقوطها «بیشتر» به خاطر «منابع محدود آن کشورها در فراهم کردن منابع، نوسازی، گزینش و آموزش نیروها» بوده است. در ادامه، هافستد ضمن اشاره به کار هلمریش به پیچیدهبودن موضوع سقوط هواپیماها و لزوم در نظر گرفتن عوامل دیگر تاکید کرده است. هلمریش نیز اشاره کرده است که خلبانان کرهای اکثرا از نظامیان بودهاند و این عامل در تشدید مشکل موثر بوده است.(3) از انتقادات دیگری که به این مطالعات وارد شده است، بهطور خاص درباره سقوطهای معروف پروازهای کره در آن دهه، میتوان به مصاحبه نیویورکتایمز با مربی آمریکایی خلبانان کرهای اشاره کرد که گفته است اکثر این خلبانان بیشازحد به اتوپایلوت وابسته بودهاند و درنتیجه تجربه کافی را کسب نکردهاند.(4)
بنابراین، ادعای آقای ناظمی در کلیپ مذکور که میگوید تنها «یک دلیل ساده» باعث سقوطها بوده و بر آن است مطالعات، پرده از یک راز (در اینجا، راز یعنی علت موردنظر آقای ناظمی) در باب این سقوطها برداشتهاند؛ سهمی از صحت و دقت ندارد و این موضوع که آیا صرفا فرهنگ کشورها (در اینجا فرهنگ کره) در این حوادث مدخلیت داشته یا نه؛ یا اگر داشته، سهم این متغیر چقدر بوده، کاملا بحثانگیز است و از آن مهمتر از منابع آقای ناظمی در کلیپ و جوابیه، چنین مطلبی استخراج نمیشود.
3- آقای ناظمی در مورد نویسنده کتاب outliers، گفته گلدول و خبرنگاران علمی مانند او مهم هستند؛ تا جایی مهم که در سخنرانی یک عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی نیز از گلدول بهعنوان «شخصیت شناختهشده» نام برده شده است. اما کمی تحقیق درباره گلدول، حقایق دیگری را هم آشکار میکند. گلدول علیرغم اشتهار و برخی توفیقات، به علت کاربرد بیشازحد «شواهد داستانگونه»، سادهسازی بیشازحد روابط علت و معلولی، برهانسازیها و دوگانهسازیهای بیپایه، تعمیمهای سطحی، شبهعلم، عوامگرایی با ظاهر علمی، کتابسازی و... اعتبار چندانی در محیطهای آکادمیک ندارد. ضمن اینکه اکثر این انتقادات بهطور خاص درباره همان کتاب Outliers –که از قضا کلیپ مورد بحث با آن همکلام است و به آن ارجاع دارد- از سوی اساتید و محققان برترین دانشگاههای جهان مطرح شده است(5). طرفه آنکه برخی کرهایها(6)، برداشتهای او را در فصل هفت کتاب مذکور «کاملا اشتباه» میدانند؛ زیرا اکثر مکالمات در کابین به انگلیسی و زبان حرفهای و کاملا صریح و مستقیم بوده است و نشانی از ادبیات غیرمستقیم و تمجیدگونه نیست. حتی ظاهرا گلدول تعمدا برخی مکالمات ثبتشده از جعبه سیاه را در کتاب خود نیاورده است تا هرطور شده، ایده خود را اثبات کند (به آدرس درجشده در منابع و بحثهایی که بین این وبلاگنویس کرهای و گلدول صورت گرفته، توجه فرمایید).
4- جناب ناظمی گفته است: «حوزه علم آنقدرها هم بیدروپیکر نیست که بتوان هر حرفی را بدون وجود تحقیقات معتبر بیان کرد.» اولا، ایشان در کلیپ به مطالعات دو زبانشناس اشاره میکند که تنها تصاویری از ایشان نشان داده میشود ولی نام آنها یا نام اثرشان ذکر نمیشود، بنابراین در و پیکر ارجاع به آنها، مشخص نیست. طرفه آنکه در جوابیه آقای ناظمی به انتقادها، هیچ اشارهای به آن زبانشناسها نشده بلکه شگفت آن است که از یک استاد اقتصاد (یعنی آقای دکتر رنانی) «یک ادعای زبانشناختی» را وام میگیرند. اگر مدعیات ایشان ارجاعات و استناداتی دارد، لازم است «در و پیکر» آن را مشخص بفرمایند.
ثانیا، آقای ناظمی هیچ توضیحی در مورد چگونگی تعمیمپذیری این مطالعات به موارد و بافتهای دیگر ارائه نکرده است. اگر از انتقاداتی که به پژوهش هافستد وارد شده است مانند ایرادات روششناسی (از لحاظ ابزار گردآوری داده، نمونه آماری و... ) و ایرادات محتوایی مانند جانبدارانه بودن آن مبتنیبر دیدگاه غربی (western bias) گذر کنیم، هیچ مطالعه مهم و تاثیرگذار یا هیچ دلیل متقنی برای تسری دادن و تعمیم نتایج این تحقیق (یعنی تحقیقات مربوط به دلایل فرهنگی سقوط هواپیما) - که همانطور که اشاره شد، خود نیز زیرسوال است- به بافتها و زمینههای دیگر وجود ندارد. حتی مفهوم «مدیریت منابع خدمه (هوایی/دریایی)» نیز به نقل از خود هلمریش(7) و حتی هافستد(8) در همان صنایع هوایی ممکن است در همه فرهنگها (ازجمله آمریکا!) کارایی نداشته باشد. حال سوال این است که چطور و براساس کدام مطالعات و اصولا کدام منطق متدولوژی علمی، ایشان این مفاهیم را به تمام امکنه و ازمنه و حوزههای دیگر مخصوصا «مدیریت دولتی» یا حکمرانی، تعمیم میدهد؟ آیا مطالعات علوم سیاسی و مدیریت دولتی و تحقیقات گسترده در «رشته مدیریت منابع انسانی» و «مدیریت ریسک»، خلأ و کمبودی در این زمینه داشت که به تحقیقات نحیف «مدیریت منابع خدمه هوایی» روی آورده است؟ تشبیه خلقالساعه مدیریت سازمانها و حکومتها و اصولا مدیریت، به کابین هواپیما و کاپیتان و حتی ارائه نسخه بر این اساس، کمی «فاقد دروپیکر» نیست؟!
5- از آنجایی که این کلیپ در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری تهیه شده، ظاهرا درصدد ارائه راهحل استراتژیک برای حل برخی مسائل کشور است؛ اما اولا، ایران در مطالعات هافستد تفاوتهای زیادی با کره جنوبی دارد. به غیر از بعد «فاصله قدرت» که امتیاز ایران 58 از 120 و کره جنوبی 60 است، در بعد فردگرایی ایران 41 و کره 18 است. در بعد «ابهامگریزی» ایران 59 و کره 85 است.(9) کمااینکه هلمریش(10) در تحقیق خود ابعاد «فردگرایی» و «ابهامگریزی» را نیز بررسی کرده است که در کلیپ مذکور و کتاب گلدول، اشارهای به آنها نشده است و هافستد(11) نیز در بررسی خود تاثیر فردگرایی را بالاتر از فاصله قدرت بیان کرده است.
ثانیا، ایران در اکثر ابعاد فرهنگی موردمطالعه هافستد، در وسط طیف قرار دارد و مشخص نیست که مثلا ایران دقیقا فرهنگ فردگرا دارد یا جمعگرا. فاصله قدرت در آن بالاست یا پایین؟ در جوابیه آقای ناظمی به انتقادات، ایشان با استناد به متن یک اقتصاددان، زبان فارسی را زبانی پیچیده و پوشیده و درنتیجه نامناسب برای یک گفتوگوی صریح و شفاف دانسته است. واضح است که این استناد نیز فاقداعتبار است. در جایی دیگر ایشان نسخه ارائهشده خود را برای جلوگیری از تکرار اعتراضات دیماه مطرح کرده و هشدار داده است عدمتذکر به کاپیتانها، میتواند منجر به سقوط شود. حال آنکه پیمایشهای داخلی و خارجی مشخص کرده است عمده مطالبه مردم و علت اعتراضهای دیماه، اقتصادی و معیشتی بوده است. درنتیجه، مساله و سبب اعتراضات، اقتصادی و راهحل آن، مشخص و اقتصادی است. دقیقا مشخص نیست گفتوگو در این میان چه کاربردی دارد یا مقصود آقای ناظمی چهجور گفتوگویی است.
6- در پایان، پیشنهادی برای سازندگان کلیپ مذکور داریم. با توجه به اینکه ایشان به دلیل همکاری با «مرکز بررسیهای استراتژیک کاپیتان» هم دسترسی کافی به کابین دارد و هم یافتههایشان (علمی یا غیرعلمی، هرچه باشد) در قالب کلیپ از طرف «مرکز بررسیهای استراتژیک» منتشر میشود، فرضیه خود را در همان مرکز به اجرا گذارند و مورد پایش قرار دهند و نتایجش را منتشر کنند تا در صورت اثربخشبودن، هم باب جدیدی را در مطالعات مدیریت دولتی فتح کنند و هم عوایدش را در عمل، متوجه مسافران این هواپیما کنند.
پانوشتها:
1- Gladwell, Malcolm, Outliers: the story of success.
از ویراستهای این کتاب ترجمههای متعددی به فارسی موجود است:
گلدول، مالکوم، استثناییها: داستان موفقیت، مترجم: م. ع. سروری، تهران: جمهوری، ۱۳۸۹.
گلدول، مالکوم، تافتههای جدابافته: داستان موفقیت، مترجم: میترا معتضد، تهران: البرز، ۱۳۸۹.
گلدول، مالکوم، نخبگان چگونه نخبه میشوند!، مترجم: فرناز عسکری، فائزه عسکری، تهران: سبزان، ۱۳۸۹.
گلدول، مالکوم، قصه آدمهای استثنایی: توفیق از نگاهی دیگر، مترجم: شهرزاد بیاتموحد، کرج: در دانش بهمن، ۱۳۹۳.
گلدول، مالکوم، از ما بهتران: داستان موفقیت، مترجم: حامد رحمانیان، تهران: نوین توسعه، ۱۳۹۵.
گلدول، مالکوم، داستان موفقیت، مترجم: سپیده علیکاشانی، محمد ناصح، تهران: آنیسا، ۱۳۹۶.
گلدول، مالکوم، داستان موفقیت نخبگان، مترجم: نوشین طیبی، تهران: نیلوفر، ۱۳۹۶.
گلدول، مالکوم، غیرمعمولیها: داستان موفقیت، مترجم: محمدرضا فرهادیپور، تهران: کتاب آمه، ۱۳۹۶.
2- Helmreich, R. L. , & Merritt, A. C. (1998). Culture at work in aviation and medicine: National, organizational and professional influences. Aldershot,England: Ashgate.
3- Helmreich, R. L. , Merritt, A. C. , & Wilhelm, J. A. (1999). The evolution of crew resource management training in commercial aviation. The international journal of aviation psychology, 9(1), 19-32.
4- http://nytimes. com/2013/07/16/business/global/asiana-to-bolster-pilot-training. html?_r=0, 2008.
5- این مطلب پوشیده و پنهان نیست و حتی در ویکیپدیای انگلیسی ذیل نام گلدول، شماری از این مناقشات، مذکور و قابلپیگیری است.
6- askakorean. blogspot. com/2013/07/culturalism-gladwell-and-airplane. html.
7- Helmreich, R. L. , Merritt, A. C. , & Wilhelm, J. A. (1999). The evolution of crew resource management training in commercial aviation. The international journal of aviation psychology, 9(1), 19-32.
8- Hofstede, Geert (1991). Cultures and organizations: Software of the mind. Maidenhead, UK: McGraw-Hill.
9- http://hofstede-insights. com/country-comparison/iran,south-korea/
10- Helmreich, R. L. , Merritt, A. C. , & Wilhelm, J. A. (1999). The evolution of crew resource management training in commercial aviation. The international journal of aviation psychology, 9(1), 19-32.
11- Hofstede, G. (2001). Culture's consequences: Comparing values, behaviors, institutions and organizations across nations. Sage publications.
منابع:
1- askakorean. blogspot. com/2013/07/culturalism-gladwell-and-airplane. html
2- Helmreich, R. L. , & Merritt, A. C. (1998). Culture at work in aviation and medicine: National, organizational and professional influences. Aldershot,England: Ashgate.
3- Helmreich, R. L. , Merritt, A. C. , & Wilhelm, J. A. (1999). The evolution of crew resource management training in commercial aviation. The international journal of aviation psychology, 9(1), 19-32.
4- Hofstede, G. (2001). Culture's consequences: Comparing values, behaviors, institutions and organizations across nations. Sage publications.
5- Hofstede, Geert (1991). Cultures and organizations: Software of the mind. Maidenhead, UK: McGraw-Hill.
6- hofstede-insights. com/country-comparison/iran,south-korea/
7- nytimes. com/2013/07/16/business/global/asiana-to-bolster-pilot-training. html?_r=0
* دانشجوی دکتری مدیریت دولتی