دهم تیر 96 بود که روابطعمومی دانشگاه تهران در اطلاعیهای از تصویب نهایی نقشه طرح توسعه دانشگاه تهران تحتعنوان «شهر دانش، دانشگاه کارآفرین، سبز و هوشمند» توسط هیاتامنای این دانشگاه خبر داد. براساس این مصوبه دانشگاه باید طرح لازم را درخصوص چگونگی احداث ابنیه بدون نیاز به «کمک مالی دولت» و با تاکید به حفظ مالکیت دانشگاه بر اراضی طرح تهیه کند. تحقق دانشگاه کارآفرین، افزایش شاخصهای آموزشی و پژوهشی، تعامل با شهر با توسعه پارک علم و فناوری، توجه به شاخصهای زیستمحیطی، فعالیت شرکتهای دانشبنیان و تغییر مشاغل اطراف دانشگاه متناسب با فعالیتهای دانشگاهی ازجمله اهداف این طرح به شمار میآید. به گفته رئیس سازمان توسعه و سرمایهگذاری دانشگاه تهران براساس این طرح بین سه تا پنجهزار شرکت دانشبنیان در دانشگاه تهران مستقر میشوند تا دانشگاه کارآفرین محقق شود.
برای مشاهده اندازه اصلی روی تصویر کلیک کنید
با تصویب مجدد این طرح تا امروز سه همایش و میزگرد جدی با حضور اساتید، دانشجویان و مردم محله برگزار شده که همه آنها به یک نتیجه واحد و معقول نرسیده است. اواخر آذرماه نشستی به میزبانی دانشگاه تهران با حضور جمعی از دانشجویان رشته شهرسازی و معماری در پردیس هنرهای زیبا برگزار شد. در این همایش پیروز حناچی، استاد دانشگاه تهران و معاون شهرسازی و معماری شهرداری به ارائه آخرین وضعیت این طرح پرداخت و گفت: «براساس اعلامنظر کمیسیون ماده ۵، درحال حاضر تراکم نسبی دانشگاه تهران در محدوده اصلیاش ١٠٠درصد و تراکم نواحی بیرون دانشگاه حدود ٣٠٠درصد است، اما محوطه U یعنی محدودهای که برای طرح توسعه پیشبینی شده، تراکمی حدود ۴٠٠درصد دارد. این شرایط منطقی نیست و به نظر میرسد اصلیترین چالشی است که این طرح پیشرو دارد. این چالش را باید جواب بدهیم.»
اما اواخر دی سال گذشته بود که تعدادی از انجمنهای دانشجویی نشستی با عنوان «نقد و بررسی طرح توسعه دانشگاه تهران» با حضور اساتید، دانشجویان، علاقهمندان و ساکنان محله وصال البته نه در دانشگاه تهران بلکه در تالار شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار کردند. نکته قابلتامل در این نشست آنجایی بود که به گفته برگزارکنندگان با وجود دعوت از مسئولان دانشگاه تهران و مشاوران طرح، کسی از آنها در جلسه حضور پیدا نکرد. در این نشست پویا علاالدینی، عضو هیاتعلمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، هادی مقدم، عضو هیاتعلمی دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران، شهابالدین کرمانشاهی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران و سیدصادق کاشانی، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری به نقد و بررسی این طرح پرداختند. شهابالدین کرمانشاهی به ضرورت «مطالعات عارضهسنجی ترافیک» به ارزیابی یک طرح در حوزه حملونقل و ترافیک پرداخت و گفت: «در طرح مذکور دسترسی به مطالعات انجام شده در این خصوص میسر نیست، از اینرو امکان ارزیابی طرح و قضاوت آن در این باره وجود ندارد. معضل بزرگ طرح توسعه دانشگاه تهران از نظر اصول اولیه ارتباط کاربری زمین و حملونقل، نادیدهگرفتن تنوع کاربریهاست که این امر زمینهساز چالشهایی مانند شبمردگی و یکنواختی بافت خواهد شد.»
در اوایل اسفند 96 همایشی به میزبانی اعضای شورای شهر و در جریان سلسلهنشستهای «تهران امید دارد» در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد؛ جلسهای چهارساعته که کمتر کسی پیشبینی میکرد حاشیههای زیادی در پی داشته باشد. در آن جلسه مردم ساکن همجوار دانشگاه به بیان مشکلات خود پرداختند و نگرانی اهالی محله وصالشیرازی به قدری زیاد بود که جلسه چندینبار به تنش کشیده شد و یکی از حاضران هم پشت میکروفن خطاب به اهالی محل گفت: «ملکتان را نفروشید، چون هرسال که بگذرد، قیمت آن بیشتر خواهد شد اما اگر امروز با این قیمتهای پیشنهادی بفروشید، ضرر میکنید.» دستهای پشت پرده خرید و فروش زمین و ملک اهالی محل یکی دیگر از مسائلی بود که در این جلسه مطرح شد. سخنرانی نماینده تشکلهای دانشجویی نیز با واکنشهای متفاوتی از سوی موافقان طرح روبهرو شد.
چیزی جز برجسازی نیست
برای روشنتر شدن مشکلات مردم محله وصال به سراغ تعدادی از آنها رفتیم؛ یکی از روحانیون محله وصال یکی از افرادی است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد، او میگوید: «من با توسعه مخالف نیستم اما اتفاق خوبی طی چندسال اخیر نیفتاده است، جمعیت ما در محله وصال بیش از 13هزار بوده که الان نزدیک به 11هزار شده است، یعنی مردم محله را ترک کردهاند.» او میگوید: «دانشجویان را از کوی دانشگاه جمع کردند و به این محله آوردهاند، در صورتی که دانشجویان نیاز به امکانات خرید و... دارند که الان این شکل نیست. من مخالف شهر دانش نیستم اما چیزی که در مصوبه دیدهام چیزی جز برج 20 طبقه به بالا نیست. همین الان شلوغی و ترافیک اطراف دانشگاه تهران بسیار زیاد است، آن موقع چه اتفاقی خواهد افتاد؟ با این طرح آینده و بافت محله در خطر میافتد. مگر منطقه هرندی نبود میلیاردها خرج کردند تا به شکل سابق در بیاید اما نشد. همین الان در منطقه وصال و اطراف دانشگاه تهران شبمردگی حاکم است. 10 سال دیگر محله فلسطین، وصال، پارک لاله و... عین محله هرندی خواهد شد.»
به سراغ یکیدیگر از اهالی محل میرویم، او خود را فارغالتحصیل دانشگاه تهران معرفی میکند و این طرح را یک موضوع چندبعدی میداند. او به ما گفت: «این یک بدعت است که دانشگاهها زیادهخواهی و به حریم مردم تعارض کنند. مساله ما یک موضوع چندبعدی است، عروس و داماد نمیتوانیم بیاوریم. دلسردی ایجاد شده است.» این اهل محل ادامه میدهد: «اینکه در کنار مردم دانشکده ایجاد میکنید خوب است اما همان بافت فعلی را حفظ کنید. کسی که این طرح را ارائه داده است باید مواخذه شود چون طرح کاربردی نیست. پیشرفت خوب است اما توسعه به معنی گشاد کردن که همیشه خوب نیست. این طرح، ستمگرانه و غیرسودمندانهای است.» او ادامه میدهد: «میگویند میخواهیم شرکتهای دانشبنیان بیاوریم، چه کاری است که بخواهیم این همه شرکتهای دانشبنیان را بیاوریم و در یک نقطه انباشت کنیم، این شرکتها چه آوردهای برای بافت محله میتوانند داشته باشند؟»
خانم شعبانی یکیدیگر از اهالی این محل است، همکلام شدن با او جزئیات بیشتری را از مشکلات این محله در اختیارمان قرار میدهد. او میگوید: «20 سال است داریم در خیابانهای زخمی با صبر، با ابهام و اضطراب زندگی میکنیم. ما در این خیابانهای زخمی دیگر نمیتوانیم زندگی کنیم. 90 درصد اهالی مایل هستند بفروشند و بروند اما ما طی سالهای اخیر با یک مافیای خرید روبهرو بودهایم. الان بزرگترین مشکل ما این است که نمیتوانیم به کارشناسان دانشگاه تهران اعتماد کنیم، چون قیمتهای مختلف میدهند.» او ادامه میدهد: «قیمتها آنقدر متفاوت است که خانه خودمان را باید با متری هفت میلیون تومان بفروشیم و درست در طرف مقابلمان یک خانه با قیمت متری 15میلیون خریداری کنیم. ما راهی جز فروش نداریم چون کارشناسان اصلا کارشناس نیستند.» شعبانی در ادامه درباره دیگر ابعاد زندگی در این محل میگوید: «روبهروی خانه یک خوابگاه 10 طبقه، کنار خانه یک دانشکده و ضلع دیگر اداره دانشگاه است. واقعا با این شرایط چگونه بمانیم. ما خوشحال هستیم ملک را در اختیار فرهنگ دانشگاهی قرار میدهیم اما خرید ناعادلانه کارشناسان دانشگاه تهران کار را برای ما سخت کرده است. ما نمیتوانیم تشکیل پرونده دهیم. کسبهای بوده که به خاطر همین مسائل سرقفلی مغازه خود را نصف قیمت فروخته است، در صورتی که او میخواست برای دخترش جهیزیه تهیه کند و... .»
در بیانیهای که اخیرا جمعی از تشکلهای دانشجویی درباره طرح «توسعه دانشگاه تهران» منتشر کردهاند، موارد مهمی به چشم میخورد.
۱- از نقاط ابهام این طرح پیشبینی استقرار ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ شرکت دانشبنیان (که بهعنوان شرکتهای خصوصی ثبت میشوند) در این محدوده است. با استقرار این تعداد از شرکتهای خصوصی، این طرح دیگر بهعنوان طرح توسعه دانشگاه تهران شناخته نمیشود بلکه میتوان از آن بهعنوان «طرح استفاده مجدد از اراضی اطراف دانشگاه تهران» نام برد. همچنین مشخص نیست برآورد این تعداد از شرکتهای دانشبنیان براساس چه مطالعاتی صورت گرفته است و آیا چنین تقاضایی وجود دارد؟ ضمنا آیا ارزیابی و پایشی از روند فعالیت پارکهای علموفناوری در نقاط مختلف کشور صورت گرفته است و آیا این پارکها توانستهاند انتظارات اولیه برای رونق فضای کسبوکار دانشبنیان در کشور را فراهم آورند؟
2- پردیس مرکزی دانشگاه تهران در فهرست پیشنهادی کشور ایران بهمنظور ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد و تاکنون اقدامات اولیهای توسط سازمان میراث فرهنگی در این زمینه صورت گرفتهاست. این موضوع و ملاحظات مربوط به آن، یکی از نقاط ابهام طرح پیشنهادی است، زیرا با توجه به تراکم ساختمانی در نظر گرفته شده، احتمال اخلال در فرآیند ثبت جهانی پردیس مرکزی دانشگاه تهران وجود خواهد داشت. در اینباره در دفعاتی موضوع با متولیان امر مطرح شد لیکن پاسخ صریح و مشخصی به آن داده نشده است.
3- متولیان طرح جدید توسعه دانشگاه تهران، بخشی از توجیهپذیری آن را ضرورت درآمدزایی مستقل دانشگاهها عنوان کردهاند. بحث اقتصاد و درآمد به اندازهای در این طرح موردتاکید و اهمیت قرار گرفته که سرمایههای موجود اجتماعی، فرهنگی و تاریخی در این محدوده و لزوم حفظ این سرمایهها را تحتالشعاع خود قرار داده است. متاسفانه در این طرح کسب درآمد از طریق بازار زمین و ساختمان مدنظر است! آیا ضرورت خودکفایی مالی دانشگاه تهران، مجوز اعمال هرگونه سازوکار و روشی برای درآمدزایی را صادر میکند؟ دانشگاه تهران باید این مهم را مشخص کند که میخواهد بهعنوان یک نهاد آموزشی فرهنگی به فعالیت خود ادامه دهد یا به بنگاهی اقتصادی آن هم در سطح بازار عام املاک و مستغلات تبدیل شود.
4- در کمال تاسف مرجع این تحمیل نه دولت یا شهرداری بلکه دانشگاه تهران است. طرحی که تمام شهروندان ساکن در محدوده را وادار کرده خواستههای از پیش تعیینشده آن را بپذیرند.
جای بسی شگفتی است طرحهای مشابهی که تاکنون مبتنیبر تملک کامل اراضی، اخراج اجباری ساکنان و تخریب کامل اجرایی شده در حیطه آموزشی و در کلاسهای درس دانشگاه، با عناوینی چون طرحهای بولدوزری، از بالا به پایین، تحمیلی، تکنوکراتیک و ... معرفی میشوند اما در حیطه عمل، دانشگاه همان رویکرد تقبیحشده را پیش میگیرد. به نظر میرسد باید پیش از ادامه طرح با دقت به این پرسش مهم بیندیشیم که آیا این پروژه در صورت اجرای کامل به مثالی برای عالمان بیعمل تبدیل نخواهد شد؟