این ایام در سال ۵۹ و ماههای قبل و بعد از آن ماههایی تاریخی و بزرگ برای دانشگاه ایرانی است؛ چراکه در این ایام دانشگاه مکرر موضوع مباحثات مردم در کوچه و خیابان، تیتر اول بسیاری از روزنامهها و رسانه، دستور جلسات بسیاری از مدیران و مسئولان کشور و محل توجه بسیاری از نخبگان و اندیشمندان است.
خبرنامه دانشجویان ایران: حسن ثابتی// در تقویم رسمی کشور، بسیاری از روزها وجود دارند که به مناسبتهای مختلف نامگذاری شدهاند. تولد یا مرگ فرد بزرگی یا یک واقعه اجتماعی حتی سرکوب، تجمع یا کشتار، برخی از این موارد است. بهعنوان مثال روز کارگر یا روز پزشک یا روز معلم یا روز کارآفرینی. حوادثی که منجر به این نامگذاریها شده در میان بسیاری از مردم و حتی صنف مرتبط چندان مدنظر نیست بلکه موضوع مهم توجه جامعه در آن روز به آن قشر است؛ بهانهای برای تجلیل یا بررسی مسائل و مشکلات. اما سوالی که وجود دارد این است که در تقویم رسمی چه روزهایی برای دانشگاه وجود دارد؟ شاید روز دانشجو، روز معلم، روز وحدت حوزه و دانشگاه روز جهانی علم در خدمت صلح، روز پژوهش و... در نگاه اول به ذهن همه برسد. البته همه این موارد به نوعی به جزئی از دانشگاه مرتبط است اما هیچکدام دانشگاه را بهعنوان یک کل یکپارچه مدنظر ندارد. اما روزهایی هستند که در ظاهر کمتر به موضوع دانشگاه مرتبطند اما شاید خیلی بیشتر از موارد قبلی به دانشگاه نظر دارند. اولین آنها اول مهر و آغاز سال تحصیلی است. البته این روز هم در اذهان جامعه بیشتر یادآور آغاز سال تحصیلی مدارس است. روز مهم دیگری که به تمام معنا به دانشگاه نظر دارد، دوم اردیبهشت یعنی سالروز اعلام انقلاب فرهنگی است.
این ایام در سال ۵۹ و ماههای قبل و بعد از آن ماههایی تاریخی و بزرگ برای دانشگاه ایرانی است؛ چراکه در این ایام دانشگاه مکرر موضوع مباحثات مردم در کوچه و خیابان، تیتر اول بسیاری از روزنامهها و رسانه، دستور جلسات بسیاری از مدیران و مسئولان کشور و محل توجه بسیاری از نخبگان و اندیشمندان است. بهطور خلاصه کلیت و اصل و اساس دانشگاه، محل توجه جدی عموم جامعه قرار میگیرد. شاید اینکه برخی جریانات در مورد اصل دانشگاه تردید کنند از منظر برخی نکتهای منفی برای دانشگاه باشد اما دانشگاهیان و اهل علم میدانند که مساله شدن یک امر زمانی است که موافقان و مخالفان جدی برای آن موجود باشد. به هرحال اینکه چه اتفاقات سیاسی و اجتماعی منجر به این توجه عمومی شد، این توجه چه زاویهدید و کیفیتی و چه نتایجی برای دانشگاه داشت، قطعا سوالاتی قابلبررسی است، اما هیچ مورخی در اصل این توجه عمومی تردید ندارد. چیزی که ما به آن خواهیم پرداخت این سوال است که چرا دوم اردیبهشت متاسفانه دیگر روز دانشگاه نیست؟ چرا در این روز رسانهها و جامعه و صاحبنظران مانند بقیه مناسبتها به بررسی مسائل دانشگاه یا تقدیر و تجلیل از آن نمیپردازند؟ بررسی ساده نشان میدهد تقریبا هیچ برنامه مستمر و جدیای در این روز به این منظور اتفاق نمیافتد. چرا؟
مهمترین علت جداشدن دانشگاه از دوم اردیبهشت، دوقطبی کاذبی بود که در فضای سیاسی- اجتماعی در سالیان دراز پس از بازگشایی دانشگاهها رخ داد. از یک طرف مخالفان انقلاب فرهنگی در هر ایامی که به نوعی به این موضوع مرتبط میشد با حمله به آن و نشان دادن اتفاقات سال ۵۹ ضدیت آن به علم و آزادی و استقلال دانشگاه را به رخ میکشند و از طرفی موافقان هم منفعلانه با توجیه اتفاقاتی مانند اینکه دانشگاهها تبدیل به اتاق جنگ شده بود، نشان میدهند انقلاب اسلامی مخالف علم و آزادی نیست و تعطیلی دانشگاهها اجتنابناپذیر بوده است. این تقابل سیاسی اینقدر ادامه پیدا میکند که اصل پرداختن به دانشگاه و مسائل و دستاوردهای آن تحتالشعاع قرار گرفته و کمکم تبدیل به کلیشه شده است که دوم اردیبهشت یعنی روز موافقان و مخالفان سیاسی انقلاب فرهنگی است. همین موضوع منجر به فاصله تصور جامعه از دوم اردیبهشت شد. فراموش شد انقلاب فرهنگی برای کجا و چرا و چگونه اتفاق افتاد. خلاصه موضع دانشگاه از انقلاب فرهنگی جدا و انقلاب فرهنگی خود تبدیل به موضع مستقل برای دعواهای سیاسی شد.
راهحل این مشکل «احیای دوم اردیبهشت» است. ممکن است برخی اینگونه برداشت کنند که ما با گفتوگو درباره انقلاب فرهنگی مخالفیم و قصد پاککردن صورتمساله را داریم. اما اتفاقا ما طرفدار بحث جدی در این خصوص هستیم؛ اما نه جنگ زرگری بین دوگانههای کاذب و غیرعلمی. چراکه واقعیت انقلاب فرهنگی ممزوج با دانشگاه است و جدا کردن آن- که توسط موافقان و مخالفان هر دو اتفاق افتاده است- تحریف تاریخ است و دوم اینکه توجه جامعه به دانشگاه امروز از ضروریترین امور است. به هر حال دوم اردیبهشت روز گفتوگو درباره دانشگاه و مسائل و دستاوردهای آن است. این گفتوگو زمانی در فضای عمومی جامعه احیا خواهد شد که منظرهای جدی و علمی به آن پرداخته شود. ازجمله نکاتی که این گفتوگوی علمی میطلبد: عدمخلط بین هدف و نتیجه انقلاب فرهنگی در دانشگاههاست. یعنی برخی وقتی مخالفت میکنند گویی درباره وقایع رخداده مثل اخراج اساتید، تعطیلی دانشگاه، گزینش سرفصلها و... صحبت میکنند و اما موافقان درباره اهداف و انگیزهها و مقاصد آن مثل اسلامی کردن دانشگاه، استقلال دانشگاه پیوند جامعه و دانشگاه و... . بین هدف و نتیجه تفاوت است. اگر بحث از اهداف و انگیزههاست باید به پیام امام، خطبهها، سخنرانیها و تبیینهای آن زمان پرداخت و این بحث نظری میخواهد که این اهداف مطلوب بوده یا چه ابعادی داشته است. اما اگر بحث از عملکرد و نتایج انقلاب فرهنگی است، به مطالعات تاریخی نیاز است. اگر انقلاب فرهنگی دانشگاهها برای ما مهم است اگر انقلاب فرهنگی دانشگاهها برای ما مهم است، چه در جهت موافق یا مخالف، باید مشخص کنیم بحث سیاسی کلیشهای داریم یا بحث فلسفی و نظری یا بحث تاریخی.
درباره نتیجه و عملکرد نهایی انقلاب فرهنگی دانشگاهها نیز باید به وقایع تاریخی اوایل انقلاب نگاه جامعی داشت. در کنار تعطیلی دانشگاهها، اخراج برخی اساتید، تجدیدنظر در سرفصلها و دروس و زد و خوردها و درگیریها، باید به موج بازگشت دانشجویان ایرانی خارج از کشور، نهضت ترجمه رخداده در مرکز نشر دانشگاهی در ایام تعطیلی دانشگاه، فضای بازخوانی و تفکر درباره هویت رشتهها و سرفصلهای آموزشی و نقد آنها، فکر تاسیس نهادهای آموزش عالی با رویکرد جدید مثل دانشگاه تربیت مدرس، امام صادق(ع)، مشارکت دانشجویان و دانشگاهیان در اداره دانشگاهها و انتخاب روسای دانشگاهها، آغاز به کار سازمانهای علمی مانند جهاددانشگاهی و انتشارات سمت، نزدیکی اندیشمندان غیردانشگاهی به دانشگاهها مثل روشنفکران و حوزویان و امثال آن هم توجه کرد و درباره آن مطالعه داشت.
به هر صورت باید هر سال در دوم اردیبهشت رسانهها و مجموعههای دانشجویی با فراهم کردن زمینه گفتوگو میان جریانات فکری دانشگاهپژوهی بحثهای جدی در این خصوص را پیگیری کنند و همچنین پژوهشگران و اساتید با مطالعه دقیق و عمیق روی جنبههای بیانشده در احیای دوم اردیبهشت مشارکت کنند.