به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران چند روز پیش یعنی جمعه 21 اردیبهشت از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بازدید کردند، ایشان در خلال این بازدید، در سخنان کوتاهی، کتاب و کتابخوانی را یکی از ضرورتهای زندگی آحاد مردم بویژه جوانان دانستند و خاطرنشان کردند: نقش کتاب یک نقش بیبدیل است، البته بهترین کتابها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد.
اما یکی از نکات قابل توجه صمیمت و نزدیکی ایشان با دنیای کتاب و علاقه ایشان به مطالعه کتاب بود که تعجب بسیاری از ناشران را به جهت وسعت آشنایی ایشان با این حوزه برانگیخته بود، ایشان در این بازدید چندین کتاب را تورق و در مورد برخی کتابها ابراز علاقه کردند و آنها را به دیگران جهت مطالعه توصیه کردند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1- آتش و خشم
آتش و خشم اثر مایکل ولف است که توسط محمدرضا اربابی ترجمه شده و در انتشارات سده منتشر در ۳۰۰ صفحهای، با ماهیت افشا جزئیات جدیدی درباره هرج و مرج موجود در دفتر کار کاخ سفید منتشر شده است.
مایکل ولف در این کتاب پشت پرده ۹ ماه ریاست جمهوری دونالد ترامپ، چگونگی انتصاب دونالد ترامپ به سمت رئیس جمهور آمریکا، نظر واقعی کارمندان در مورد ترامپ، اینکه چرا ترامپ ادعا کرد اوباما استراق سمع کرده است؟ چرا جیمز کومی رئیس اف بی آی اخراج شد؟، چرا استیو بانون رئیس راهبردی و جرد کوشنر داماد ترامپ نمی توانند حضور یکدیگر در یک اتاق را تحمل کنند؟ و ... را روایت میکند.
مخاطب کتاب در خلال مطالعه آن، به این موضوع میرسد که ترامپ در کاخ سفید مثل یک بچه رفتار میکند و در عمل توانایی رهبری یک کشور را ندارد. این جملات نتیجهای هستند که از سخنان استیو بنن مشاور پیشین ترامپ در کتاب گرفته میشود.
2- خانواده تیبو
رمان خانواده تیبو رمان بلندی است که توسط روژه مارتن دوگار نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات نوشته شده و بعدها ابوالحسن نجفی آن را ترجمه کرده و انتشارات نیلوفر آن را در چهار جلد به چاپ رسانده است. این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی میپردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده ثروتمند و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو را توصیف میکند.
نویسنده در این رمان خانواده تیبو را در دو جبهه مورد نقد و بررسی قرار میدهد، ابتدا زندگی شخصی خانواده تیبو، از بزرگ خاندان یعنی اسکار تیبو و سپس فرزند اول او یعنی آنتوان و به طور گسترده زندگی شخصی قهرمان داستان یعنی ژاک تیبو را بیان میکند و سپس وقایع اروپای قبل از جنگ اول جهانی و اروپای درگیر جنگ را به صورت شگفتانگیزی نقل میکند. تسلط نویسنده به وقایع رخدادهای اروپا و شناختن افراد دولتی و حزبی و حتی ژورنالیستی به روشنی پیداست.
3- تهرانیها
کتاب تهرانی اثر امیرحسین خورشیدفر است که توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است، رمانی بسیار پرماجرا با بیش از 550 صفحه که مقدمات آن از سال 90 آغاز شده و نگارش آن چهارسال زمان برد.
نویسنده این کتاب در خصوص این اثر خود گفته است: این کتاب شباهتی به سبک آثاری که در این سالها منتشر شده و با زبان ساده و عینی زندگی طبقه متوسط را بازنمایی میکنند یا شهر را همراه با تصویرهای زیرپوستی آن یا لایف استایل را نشان میدهند، ندارد، به نظرم در این اثر علیرغم آنکه سعی شده بار پیچیدگی روی دوش خواننده نباشد اما تجربه جدیدی در میان آثار فارسی است داستان بین ۱۳۴۰ تا امروز در تهران، آبادان، مونیخ و جنوا روی میدهد.
4- چشمهایش
چشمهایش اثر بزرگ علوی است که برای اولین بار در سال ۱۳۳۱ توسط انتشارات نگاه منتشر شده شده است و تا کنون بیش از 18 بار مجددا چاپ شده است، نویسنده این کتاب از همان سطر ابتدای رمان سعی دارد مخاطب را با فضای سیاسی زمان خود آشنا کند، رمان چشمهایش از ابتدا توسط ناظم مدرسهای نقل میشود اما در ادامه راوی به کل هنرمندانهای به یک زن ناشناس تغییر پیدا میکند.
در آغاز این کتاب، تهران و خفقان حاکم بر آن در زمان حکومت رضا شاه توصیف میشود. نقاش بزرگ، استاد ماکان، در هفنم دی ماه ۱۳۱۷ در حالی که بیش از سه سال در کلات و در تبعید بوده به شکل مشکوکی از دنیا میرود. رژیم برای سرپوش گذاشتن بر جنایت، نمایشگاهی از آثار او ترتیب میدهد ولی به دلیل هجوم مردم به نمایشگاه، آنرا تعطیل میکنند. از استاد ماکان تابلویی به نام چشمهاش به جا مانده است.
راز این تابلو تبدیل به یک معما شده است. راوی داستان ناظم است که مسئولیت مدرسه ماکان پس از او بر عهده گرفته است. او بدنبال کشف راز تابلوی چشمهایش است.
5- تردید
تردید اثر عبدالحمید ضیایی شاعر برتر یازدهمین جشنواره بینالمللی جشنواره شعر فجر است که که در 152 صفحه و توسط انتشارات هزاره ققنوس در سال 1394 به چاپ رسیده است.
ضیایی اندیشه و عشق را دو محور اصلی این کتاب عنوان کرده و تصریح کرد: از عناصری مانند مرگ، تردید، اضطراب، تنهایی و ناامیدی زیاد استفاده کردهام تا بتوانم مفاهیم فلسفی را بدون آوردن کلمات و اصطلاحات سنگین مطرح کنم چراکه مخاطب نباید احساس کند که شاعر قصد دارد سوادش را به رخ او بکشد.
وی معتقد است: نیاز نیست که شاعر همه چیز را در لایه اول شعر مطرح کند و گاهی شاعر باید مخاطب را غافلگیر کند چرا که این روزها شعری مورد پسند جامعه قرار میگیرد که در کنار زیباییشناسی، مخاطب را دچار بهت معنایی کند.
در بخشی از این کتاب آمده است:
آمدم سوی تو هر بار ولی بیهوده از تو نه! از من اصرار، ولی بیهوده تا فراموش کنم برخی از اندوه تو را شد دلم کوچه و بازار، ولی بیهوده گفته بودی که سبک میکند آدم را عشق اینک این من! که گرانبار؛ ولی بیهوده لرزشی نیست دگر در دل و دستانم، آه! آمده لحظهی دیدار ولی بیهوده... باز دلتنگی تو، نان و شرابم شده است هفتمین بوسهی انکار..ولی بیهوده گوش کن، میشنوی؟ سوت قطار عدم است دوستت دارم بسیار، ولی بیهوده.
6- خشم و هیاهو
کتاب خشم و هیاهو اثری از ویلیام فاکنر، نویسنده آمریکایی و برگرفته از قسمتی از نمایشنامه مکبث نوشته ویلیام شکسپیر است که توسط صالح حسینی ترجمه شده و در انتشارت نگاه به چاپ رسیده است.
داستان این کتاب در سال 1895 و با مرگ مادربزرگ خانواده کامپسون آغاز میشود. در خانه مراسم تدفین در حال برگزاری است. خانم و آقای کامپسون برای آن که چهار فرزندشان متوجه مرگ مادربزرگ نشوند، آنها را به خارج از خانه فرستادهاند، اما بچهها زیر درخت گلابیِ پشت پنجره تالار محل برگزاری مراسم جمع شدهاند. کدی، دختر هفت ساله خانواده، از درخت گلابی بالا رفته و هر آنچه پشت پنجره میبیند را به طور مبهم درک کرده و برای بقیه تعریف میکند، داستان این بچهها ادامه مییابد....
در بخشی از این کتاب آمده است: پاروها آفتاب را در برقهای فاصلهدار میگرفتند، بوی تاریک و روشن یاس دیواری، تاریکی نجواگر تابستان و ماه اوت درختها روی دیوار خم شده بودند... به نظر میرسید که در این هوا حتی صدا هم درمیماند، انگار که هوا آنقدر صدا حمل کرده بود که خسته شده بود. ما در برگهای خشک که با دم زدن آهسته انتظار ما نجوا میکردند و تنفس آهسته خاک و ماه اکتبر بدون باد، مینشستیم. رشتههای ظریف، چون حرکت خواب آهسته میجنبند...»
7- مرشد و مارگریتا
مرشد و مارگریتا اثر میخائیل بولگاکف روسی است که توسط عباس میلانی ترجمه و در انتشارات فرهنگ نشرنو در ۴۴۴ صفحه به چاپ رسیده است. این رمان از سه داستان مختلف تشکیل شده که گاه به گاه درهم تنیده می شوند و بالاخره در پایان کتاب به وحدت میرسند. داستان اول ورود شیطان و همراهانش به مسکو، در زمان حکومت استالین را مطرح میشود که حوادث شگفتانگیز و بدیعی را میآفریند. در قسمت دوم با بخشهایی از کتاب مواجه میشویم که به زندگی پونتیوس پیلاطس، قیصر روم در زمان مصلوب شدن عیسی مسیح اشاره دارد و در نهایت داستان عشق مرشد و مارگریتا از داستانهای فرعی کتاب و پیونددهندهی سایر خطوط به هم است.
در بخشهایی از این کتاب آمده است:
هنرپیشه بالاخره فریاد: “حرفت را باور میکنم،” و نگاهش را خاموش کرد. “حرفت را باور میکنم. این چشمها دروغ نمیگوید. چند بار بهتان گفتم که اشتباه اساسی شما کم بها دادن به اهمیت چشم است. زبان آدمی شاید بتواند حقیقت را کتمان کند ولی چشمها، هرگز. اگر کسی دفعتا سوالی مطرح کند، ممکن است حتی یکه هم نخورید و بعد از یک لحظه بر خودتان مسلط شوید و دقیقا بفهمید که برای کتمان حقیقت چه باید بگویید. شاید هم رفتارتان متقاعد کننده باشد و خمی به ابرو نیاورید. ولی افسوس که حقیقت چون برقی از اعماق وجودتان بر خواهد خاست و در چشمهایتان رخ خواهد نمود و آن وقت قال قضیه کنده است و دستتان رو میشود.”
مارگریتا به مرشد گفت: “به سکوت گوش بده.” شنها زیر پای برهنه مارگریتا صدا میکرد… به سکوت گوش بده و لذت ببر. این همان آرامشی است که در زندگی رنگ آن را هرگز ندیده بودی. آنجا را نگاه کن، خانه ابدی تو آنجا است؛ این پاداش توست
* گزارش از نقی اصغری