به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ با تأیید حکم شهردار جدید تهران از سوی وزارت کشور، محمدعلی افشانی از امروز به طور رسمی در دفتر کار خود حاضر شد و آغاز به کار کرد. شهردار جدید تهران البته برای رسیدن به بهشت راه سادهای در پیش نداشت. او هفت خوان رستم را پشت سر گذاشت تا به آرزویش برسد. هر چه باشد انتخاب شهردار جدید تهران ماجراها داشت برای خود. از اصرارها و انکارها بر سر ماندن و رفتن محمدعلی نجفی شهردار سابق تا گیس و گیس کشی بر سر گزینههای جایگزین.
نجفی که رفتنی شد رقابت میان طیف های سیاسی حاضر در شورا برای تصاحب کرسی شهردار بالا گرفت. آنقدری بالا که هر طیف برای به حاشیه راندن گزینههای طیفهای رقیب از هیچ تلاشی فرو گذار نکرد. محسن هاشمی شاید بارزترین نمونه این مدعا باشد. کسی که هرچند خیلیها معتقد بودند در شرایط کنونی قبای شهرداری تهران فقط برازنده او است اما در مقابل خیلی ها هم حضور او در این سمت را نوعی تهدید بلقوه تلقی میکردند. به هر روی در سالهای گذشته این گزاره به تثبیت رسیده که شهردار تهران در صورت داشتن عملکرد قابل قبول، همواره به عنوان یکی از گزینه های بالقوه انتخابات ریاست جمهوری تلقی می شده. همین موضوع در کنار رابطه خوب فرزند ارشد آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجموعه نظام و بهره مندی از ویژگی هایی که حاملان آن ویژگیها در میان نیروهای سیاسی اصلاحطلب، حسابی انگشتشمارند، باعث شده بود تا حزب کارگزاران بیش از همه برای شهردار شدن هاشمی پاشنه هایش را ور بکشد.
رقیب جدی این طیف یعنی حزب اتحاد ملت اما روی خوشی به این گزینه نشان نداد. استدلال ها هم در ظاهر این بود که او باید به رأی مردم وفادار بماند و خروج از شورا نوعی خیانت به شهروندانی است که او را به عنوان منتخب اول خود راهی شورای شهر کرده اند. تأکید بر لزوم پایبندی به میثاق نامه لیست امید و جلوگیری از ورود سرلیست اصولگرایان به شورا نیز از جمله مواردی بود که به اتکای آنها با شهردار شدن هاشمی مخالفت می شد. این ها همه اما یک روی ماجرا بود. درست به همان دلیلی که کارگزاران عزم خود را برای شهردای محسن هاشمی جزم کرده بود اصلاح طلبان از این موضوع ناخرسند بودند. تکیه بر کرسی شهرداری تهران مترادف است با طی کردن بخش زیادی از مسیر ناهموار فتح پاستور. مسیری میان بر که کارگزاران و گزینه اختصاصی اش را در بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری 1400، احتمالا تا حد زیادی از «تَکرار» بینیاز خواهد کرد و این یعنی حذف بسیاری از حلقههای تصمیمگیر و تصمیمساز از چرخه تعیین کاندیدای نهایی. نارضایتی رئیس دولت اصلاحات و میدانداری حزب اتحاد ملت در میان مخالفان شهرداری هاشمی نیز درست از همینجا آب میخورد.
در هر صورت در مناقشه خروج یا عدم خروج سرلیست اصلاح طلبان از شورای شهر، زور اتحاد ملت چربید و این حزب به پیروزی رسید اما این پایان ماجرا نبود. کارگزاران که در میان هفت گزینه نهایی، کاندیدایی اختصاصی نداشت برای حفظ موقعیت و سهم خود در مدیریت شهری ابتدا از حجتی –که تصور میشد بخت بیشتری برای شهرداری پایتخت دارد- حمایت کرد و پس از انصراف او وارد ائتلاف سیاسی با حزب اعتماد ملی شد. هدف آن بود که از راهیابی کاندیداهای حزب اتحاد ملت به فینال این رقابت ممانعت به عمل آید. همینگونه هم شد. حمایت کارگزاران از محمدعلی افشانی عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و انصراف انصاری لاری جدی ترین گزینه اتحاد ملت، در کنار رأی نیاوردن حناچی و حسینی که گزینه های فرعی این حزب بودند، در نهایت به شهردار شدن افشانی منتهی شد.
مرور کش مکش های پرتعداد در فرایند انتخاب شهردار در مقطع کنونی شاید حرف جدیدی نباشد اما یک پیام روشن در دل خود دارد که تعمدا با سانسور رسانه های اصلاح طلب همراه شده. این رسانه ها هر چند تلاش کردند با تمرکز بر 19 رأی افشانی نوعی اتحاد را در میان اعضای شورا و گروه های سیاسی عقبه آن به تصویر بکشند اما باید تصریح کرد آنچه بیش از همه در خلال پروسه انتخاب شهردار روشن شد رونمایی از اختلافاتی بود که تا پیش از این به هر نحو ممکن سانسور می شد.
اصلاح طلبان طی سالهای اخیر همواره توانسته بودند بر اختلافات خود فائق آیند و به ویژه در بزنگاه انتخابات، جریان رقیب خود را به حاشیه برانند. اوج این اتفاق شاید انتخابات 92 باشد که گروه های سیاسی اصلاح طلب همگی یک صدا پشت حسن روحانی صف بستند و حتی محمدرضا عارف، که اصلاح طلب ترین کاندیدای حاضر در صحنه بود را وادار به کناره گیری به سود کسی کردند که هیچ سابقه ای در این جریان نداشت و خاستگاه او در جایی دیگر تعریف می شد. این جریان دو بار دیگر میوه اتحاد خود را در انتخابات مجلس و شورای شهر چید اما حالا گویا قرار است در بر پاشنه ای دیگر بچرخد. عمق و گستره اختلافات که این را می گوید.
یک روز بعد از انتخاب شهردار که تصور می رفت اختلافات قدری فروکش کرده باشد، روزنامه قانون خبر داد محمد نعیمیپور معاون اجرایی حزب اتحاد ملت در اعتراض به عملکرد نمایندگان این حزب در شورا و عدم حضور هیچ یک از کاندیداهای اتحاد ملت در مرحله نهایی از عضویت در حزب استعفا داد.
محمد قوچانی نائبرئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران نیز بر خلاف خط رسانه ای سایر رسانه های اصلاح طلب، رقیب اصلی خود را حسابی مورد عنایت قرار داد و با انتقاد از عملکرد آن در جریان انتخاب شهردار پایتخت نوشت: «درون شورای شهر تهران گونهای از فراکسیونیسم شکل گرفته است که در نهایت بهضرر جبهه اصلاحات منجر خواهد شد. ما بهصورت جبههای در انتخابات شوراها پیروز شدیم و بهصورت جبههای هم باید کار کنیم، نمیشود جبههای پیروز شد و حزبی عمل کرد و رفتار نادرستی که سران حزب دوست و برادر حزب اتحاد ملت در حذف نامزدهای رقیب و قرار دادن سه نامزد از یک حزب در فهرست یکچهارم نهایی انجام دادند بهشدت ضد جبههای بود که در نهایت نتیجه منطقی این چپروی و تکروی حذف هر سه نامزد که در میان آنان افراد مناسبی هم بودند شد.»
قوچانی همچنین در ادامه در انتقادی شدید نوشت: «متأسفانه یک جریان سیاسی در جبهه اصلاحات از فردای دوم خرداد 76 کوشید با مصادره رهبری این جریان خود را مساوی اصلاحات نشان دهد و نه به قبل از خود و نه به بعد از خود بهایی نداد. آنان نه تلاشهای روحانیون مبارز، مجاهدین انقلاب و کارگزاران سازندگی قبل از دوم خرداد را دیدند و نه به پدیدههایی مانند اعتماد ملی یا حتی حزب اعتدال و توسعه فکر میکردند و در حالی که امروز خود را در دفاع از کروبیها و روحانیها پیشتاز میدانند از یاد بردهاند که چه بر سر شیخ دیپلمات آوردند و با شیخ اصلاحات چگونه برخورد کردند.
بروز این اختلافات احتمالا به همینجا محدود نخواهد شد و با توجه به رقابت های درونی موجود پیش بینی می شود که در ماه های آینده به عمق و گستره آن افزوده شود. به ویژه که از اواخر امسال گروه های سیاسی مجددا باید بر سر کرسی های مجلس آتی به معامله بنشینند. آیا تکرار این بار هم پاسخگو چندگانگی موجود خواهد بود؟ پاسخ را در ماه های اینده باید به انتظار نشست.