به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ منشأ به رسمیت شناختن حق ایران برای غنی سازی اورانیوم مذاکره نیست. این را رهبر انقلاب می گوید. ایشان در جمع کارگزاران نظام با تأکید بر این موضوع تصریح کردند: «منشأش پیشرفت ما است؛ ما چون پیشرفت کردهایم، چون حرکت کردهایم، چون به بیست درصد رسیدهایم، اینها به تب راضی شدهاند؛ وَالّا اگر چنانچه بنا بود مذاکره کنیم و این را با مذاکره به دست بیاوریم، تا امروز و تا هرگز به دست نمیآمد.»
اشاره صریح رهبر انقلاب در حقیقت ناظر به یکی از دست آوردهایی است که برخی اصرار دارند آن را به برجام نسبت دهند. حامیان دولت و شخص رئیس جمهور طی دو سال گذشته بارها و بارها بر این موضوع تأکید داشتند که در برجام حق غنی سازی اورانیوم برای ایران به رسمیت شناخته شد.
این البته در حالی است که قرائن تاریخی چیز دیگری می گوید. هرچند در سال های 83 و 84 برنامه هسته ای ایران در مسیری رو به عقب قرار گرفته بود و هر بار محدودیتی جدید بر آن اعمال می شد اما در نهایت کار به همین روال ادامه نیافت و زنجیره عقب نشینی ها از جایی به بعد پاره شد.
بر این اساس بعد از فضاسازی های رسانه ای صورت گرفته توسط منافقین و رسانه های غربی مبنی بر فعالیت ها هسته ای مشکوک تهران، جمهوری اسلامی ایران برای آنکه ثابت کند فعالیتش صرفا صلح آمیز است حاضر به پذیرش چند توافقنامه شد که به تدریج فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اورانیوم در ایران را به حالت تعلیق در آورد.
بیانیه سعدآباد نقطه آغازعقب نشینی ها
بیانیه سعد آباد در 29 مهر 1382 نخستین گام در این مسیر بود. بیانیهای که به موجب آن، ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری نموده و گازدهی در سانتریفیوژهای نظنر را، بصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد. در مقابل نیز انگلیس و فرانسه متعهد شدند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند. پاسخ تروئیکای اروپایی البته به این اقدام اعتماد ساز صدور دومین قطعنامه شورای حکام در آذر 92 بر علیه ایران بود.
ایران همچنین یک بار دیگر در توافق نامه بروکسل (4 اسفند 82) متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف نموده و اقدام به ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند. طرف های اروپایی نیز تنها قول داند که برای عادی شدن برنامه هستهای ایران در «آژانس» فعال شوند. اما نتیجه این عقبنشینی هم قطعنامه سوم شورای حکام علیه ایران در خرداد 83 بود.
باز هم عقب نشینی، باز هم قطعنامه
این البته پایان کار نبود. بعد از صدور قطنامه جدید شورای حکام و تعیین ضرب العجل، جهت تعلیق همه فعالیتهای هستهای و طرح این تهدید که در صورت عدم تمکین تهران پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ارجاع خواهد شد، یک ماه پیش از اتمام مهلت ضرب العجل، تیم مذاکره کننده ایران به ریاست حسن روحانی عازم پاریس شد و در پیمانی جدید که به توافق نامه پاریس مشهور شد پذیرفت که ضمن تعلیق همه فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوری نظیر ساخت و واردات سانتریفیوژهای گازی، مونتاژ، نصب، آزمایش یا اداره سانتریفیوژهای گازی، فعالیتهای غیرمرتبط با غنیسازی اورانیوم از جمله فعالیتهای تبدیل اورانیوم در UCF اصفهان را نیز به تعلیق در آورد. در عوض مقرر شد اتحادیه اروپا هم برای پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی تلاش کند. هر چند به فاصله کوتاهی پس از توافقنامه پاریس که در حقیقت پایان ایران هستهای تلقی میشد، بازهم شورای حکام علیه ایران قطعنامهای جدید صادر کرد و از تهران خواست که پروتکل الحاقی را امضا کند.
حقی که با مذاکره به رسمیت شناخته نشد
با این حال هیچ یک از مذاکرات و گام هایی که به عقب برداشته شد به نتیجه نرسید و گذشته از آنکه تا اینجا هیچ حقی برای ایران جهت غنی سازی اورانیوم به رسمیت شناخته نشد، صرفا برنامه هسته ای کشور برای چند سال با توقف همراه شد. دی ماه 84 اما آغاز روندی بود که در جهت عکس مسیر طی شده قبلی تعریف می شد. بر این اساس ایران با ارسال نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی قصد خود مبنی بر از سرگیری فعالیتهای تحقیق و توسعه درباره غنیسازی که به صورت داوطلبانه و غیرالزامآور حقوقی تعلیق شده بودند را اعلام کرد و تأکید کرد که تعلیق داوطلبانه غنیسازی به پایان رسیده. ایران همچنین در ژانویه ۲۰۰۶ در حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای تأسیسات مجتمع تحقیقاتی هستهای نطنز را نیز فک پلمب کرد و نشان داد راه جدیدی را که انتخاب کرده شوخی بردار نیست.
پنج ماه بعد و در شرایطی که با ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، تصمیم گیری در این باره به 5 عضو دائم این شورا به همراه آلمان تحت عنوان گروه 1+5 واگذار شده بود، نخستین بسته پیشنهادی این کشورها به تهران ارسال شد. پیشنهاداتی که مضمون آنها مطالبه تداوم همان مسیر تیم مذاکره کننده قبلی بود. در نهایت بعد از بحث و بررسی های فراوان بر سر این بسته و مفاد آن، و در شرایطی که طرف مقابل اصرار داشت تعلیق غنی سازی یک عنصر کلیدی در مذاکرات است، تیم مذاکره کننده ایرانی معتقد بود دربارۀ این مسأله می توان در شرایطی که تحت تأثیر تعلیق غنی سازی نباشد گفتگو نمود.
در بر پاشنهای دیگر چرخید
نرسیدن به توافقی روشن در این باره به تصویب بیانیه 1696 منتهی شد. بیانیه ای که به ایران مهلت می داد که تا 9شهریور فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کند و در غیر این صورت با تحریمهای احتمالی دیپلماتیک یا اقتصادی مواجه خواهد شد. با این حال، ایران 5 روز پیش از پایان مهلت مقرر، مجتمع تولید آب سنگین اراک را افتتاح کرد. یک ماه بعد اروپایی ها به مذاکره با ایران خاتمه دادند در 2 دی ماه، نخستین قطعنامه تحریمی علیه ایران (1737) صادر شد. ایران اما صراحتا اعلام کرد که این قطعنامه را نمی پذیرد و در واکنش به آن اقدام به نصب 3 هزار سانتریفیوژ در تاسیسات هستهای نطنز کرد.
با تصویب دومین قطعنامه (1747) در 4 فروردین 86 و تعیین مهلت 60 روزه برای تعلیق همه فعالیتهای هستهای ایران، تهران بار دیگر واکنشی قاطع نشان داد و تنها 16 روز بعد در تاریخ 20 فروردین، رسما اعلام کرد که به مرحله تولید صنعتی سوخت هستهای رسیده است. 9 ماه بعد قطعنامه سوم (1803) نیز به پیشنهاد فرانسه و انگلیس به تصویب رسید. به دنبال تصویب این قطعنامه نیز ایران 3 هزار سانتریفیوژ جدید در نطنز نصب و راهاندازی کرد.
وقتی فشارها پاسخ معکوس داد
رفتار ایران در این سال ها منجر به آن شد که رفته رفته غرب به این جمع بندی برسد که اعمال فشار بر ایران، به اختلال در برنامه هستهای این کشور منتهی نخواهد شد. انعکاس این موضوع شاید بیش از هر چیز در قطعنامه 1835 خود را نشان می دهد. جایی که غرب ضمن تأکید بر لزوم عمل به قطعنامه های پیشین، اشارهای به تحریمهای جدید علیه ایران نکرد. ایران البته بازهم قطعنامه جدید را بیپاسخ نگذاشت و رئیس جمهور وقت در دومین سالروز گرامیداشت فناوری هستهای از آزمایش 2 نوع سانتریفیوژ پیشرفته خبر داد. ایران همچنین اعلام کرد که تعداد سانتریفیوژهای فعال در نطنز را به 7 هزار سانتریفیوژ خواهد رساند و طی 5 سال، 50 هزار سانتریفیوژ را نصب و راهاندازی خوهد کرد.
این روند رو به جلو همچنان ادامه داشت اما نیاز به تأمین سوخت برای راکتور تحقیقاتی تهران در سال 87 که مصرف صرفا تحقیقاتی و پزشکی داشت و ایزوتوپهای دارویی تولید میکرد، ایران را با چالش اتمام «سوخت» مواجه کرد. موضوعی که میتوانست به دلیل توقف تهیه رادیو دارو برای بیماران خاص عملا کشور را با یک بحران مواجه سازد. سوخت این نیروگاه، اورانیوم با غنای 20 درصد بود و در سال های قبل همواره از آرژانتین تأمین می شد. این بار اما با مداخله آمریکا، آرژانتین از ارائه سوخت به ایران خودداری کرد. در چنین شرایطی غربی ها با علم به احساس نیاز ایران به دنبال کسب امتیازات حداکثری و خالی کردن انبارهای ذخیره اورانیوم 3.5و 5 درصد ایران بودند.
مسئولان وقت همان موقع که خطر اتمام سوخت راکتور تهران را احساس کردند به فکر تامین سوخت راکتور تهران بودند و از همین رو تکمیل تاسیسات هستهای فردو را سرعت بخشیدند. آبان ماه 1388 اولین مذاکرات کارشناسی برای تهیه سوخت راکتور تهران، در وین بدون دستیابی به نتیجه مشخصی پایان یافت. همزمان تلاشهای ایران برای خرید سوخت 20 درصد و یا توافق با 6 کشور برای تامین سوخت راکتور تهران بینتیجه بود تا اینکه رئیس جمهور وقت در 18 بهمن همان سال با اشاره به تعلل غرب برای در اختیار گذاشتن سوخت 20 درصد دستور تولید این سوخت توسط دانشمندان ایرانی را صادر کرد.
حرکت به جلو
تنها 4 روز پس از اعلام آمادگی تهران برای تولید سوخت 20 درصد، کشورهای گروه وین شامل فرانسه، روسیه و آمریکا پیشنهاد مبادله سوخت را مطرح کردند. پیشنهادی که به دلیل فقدان تضمین های کافی از سوی ایران با مخالفت مواجه شد. نقش آفرینی برزیل و ترکیه و بیانیه تهران نیز راهگشا نبود و با مخالفت آمریکا مواجه شد. تقریبا چهار ماه بعد از بیانیه تهران و در شهریور ماه 89 ایران اعلام کرد موفق به تولید 25 کلیوگرم اورانیوم 20 درصد در نطنز شده است. ایران ماهانه میتوانست یک تا دو کیلوگرم اورانیوم 20 درصد تولید کند.
هر چند ایران بارها به صورت رسمی اعلام کرده بود که به دنبال ساخت بمب اتم نیست، اما توانایی ایران در تولید اورانیوم 20 درصد این ترس را در میان غربیها به وجود آورده بود که در صورت برخور نامتعارف با ایران به عنوان مثال حمله اسراییل به تاسیسات هستهای ایران، جمهوری اسلامی کمتر از 6 ماه اورانیوم 20 درصد خود را به اورانیوم 90 درصد تبدیل میکند و به دنبال ساخت بمب اتم میرود. در واقع فرار هستهای هیچگاه از سوی ایران بالفعل نمیشد اما ایران با همین برگه میتوانست بزرگترین امتیازات را از غرب بگیرد.
بعدها و در مذاکرات ژنو 2 که پیشنهاد مبادله سوخت 5/3 با 20 درصد از سوی غربی ها مطرح شد کارشناسان این پیشنهاد را به معنای عقبنشینی بزرگ غرب در پذیرش حق غنیسازی در ایران تفسیر کردند. دست آوردی که به فرموده رهبر انقلاب صرفا با مقاومت و حرکت رو به جلو –به جای کرنش و عقب نشینی- به دست آمد و صرف مذاکره نمیتوانست آن را برای ایران به ارمغان آورد.
*گزارش از رضا حمزه دولابی