یکی از اصول و اجزای اصلی مکتب امام و شاید به تعبیری اصلی ترین جز اندیشه و سیره امام(ره) باور به نصرت الهی و اعتماد به وعده های صدق الهی است. یکی از مواردی که باعث شد امام(ره) در سال ۴۲ یکه و تنها آن هم در دوران خفقان ناشی از کودتای ۲۸ مرداد و پس از درگذشت آیت الله بروجردی مرجع بزرگ شیعیان وارد عرصه مبارزه با رژیم پهلوی شود؛ یقینا اعتقاد عمیق به آیه «اِن تَنصُروا االلهَ یَنصُرکُم» بود. امام عظیم الشأن در تمام طول مبارزات بر این اعتقاد بود و به اینکه در تمام مراحل دستی غیبی این نهضت اسلامی را کمک کرده و به پیش برده است؛ اذعان داشت و به پشتوانه این اعقاد و اعتماد به خدا در مقابل مستکبران می ایستاد و وعده های آنان را به هیچ می گرفت همچنان که به وعده رئیس جمهور آمریکا (ریگان) اعتماد نکرد و به وعده او اعتنا نکرد. امام(ره) درباره کمک غیبی الهی می فرمایند: "این را همه باید بدانیم که هر چه هست از طرف خداست. من تجربه ام در این مدت طولانى اى که مشغول بودم به این کارهایى که البته وظیفۀ روحانى بود لکن کنار کشیده بودیم از آن، من احساس مى کنم که بسیارى از مسائل بود که بدون اینکه ما بفهمیم انجام مى گرفت، این جور نبود که ما نقشه اى کشیده باشیم براى این کار، و این نبود جز اینکه خدا هدایت مى کرد."
این اصل را می توان یکی از اصول جدا ناپذیری امام خمینی(ره) در طول حیاط ایشان دانست، رابطه حضرت امام با مردم یک رابطه سیاسی و یا مرحله ای و گذرا و موردی نبود. ایشان به طور عمیق و اعتقادی به مردم بها میداد. با نگرشی موحدانه و خداپسندانه بود که با مردم برخورد می کرد، در عین این که معتقد بودند باید زمینههای ارتقا و تعالی افکار مردم را حاصل آورد، اما در عین حال به آرای عمومی بسیار اهمیت میداد و اگر سایر جوامع روزگار ما، امام و اندیشههای بلندش را نه از پی غبار شیطنت و عناد و کینه و غرض ورزی که خالص و زلال و واقعی درک می کردند؛، در آن صورت به میزان اعتقاد و اهمیت امام به دموکراسی واقعی پی میبردند. ایشان درباره لزوم حفظ مردم میفرمایند: «در هر صورت ما باید دنبال این معنا باشیم که مردم را نگه داریم و همین طوری که آقایان می گویند بدون پشتیبانی مردم نمی شود کار کرد.» اعتقاد حضرت امام(ره) به مردم و نظر آنان تا آنجا بود که علیرغم دیگر کشورهایی که در آن ها انقلاب شده در طی یک سال پس از پیروزی انقلاب و در یک اقدام بی سابقه در سطح جهان 3 بار پی در پی با مراجعه به نظر مردم اصل نظام، خبرگان تعیین کننده قانون اساسی و در نهایت خود قانون اساسی را به رای مردم گذاشت.
این اصل نیز یکی از اصول جدا نشدنی مکتب امام راحل است. از آغاز نهضت اسلامی در سال های ۴۱ و ۴۲ تا پایان عمر پر برکت امام، ایشان همواره در پی حفظ استقلال ملت و کشور بود. ایشان در موارد متععد به اهمیت استقلال و نفی سلطه پذیری اشاره کرده اند. حضرت امام(ره) در اعتراض به رژیم پهلوی می فرمایند: «بنیاد دیگر اسلام، اصل استقلال ملى است. قوانین اسلام تصریح دارند که هیچ ملتى و هیچ شخصى حق مداخله در امور کشور ما را ندارد اما رژیم این استقلال را از ما گرفته و بر باد داده است.» و در پاسخ به اینکه به دنبال چه چیز هستند می فرمایند: «ما خواهان استقلال هستیم و روابط خود را با جهان غرب بر این اساس پى ریزى مىنماییم. ما مىخواهیم ملت ایران غربزده نباشد و بر پایههاى ملى و مذهبى خویش به سوى ترقى و تمدن گام بردارد.»
اما یکی از اصولی که در طول این سال ها مورد بی توجهی برخی مسئولین و بعضا مورد تحریف عملی آنان واقع شده است؛ مخالفت امام با اشرافیگری است. این مسئله در حالی است که امام خمینی(ره) که خود بنیانگذار این نظام بوده است همیشه در صدر هشداردهنگان نسبت به خطرات اشرافی گری مسئولان نظام اسلامی بوده و با صراحتی مثال زدنی این خطرات را گوشزد میکردند. ایشان در وصیت نامه سیاسی و عبادی خود می گویند: «ملت در سرتاسر کشور در کارهایى که محول به اوست برطبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد؛ و در تعیین رئیس جمهور و وکلاى مجلس با طبقۀ تحصیلکردۀ متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجارى امور و غیروابسته به کشورهاى قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى مشورت کرده، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهورى اسلامى نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقهاى باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایهداران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمىتوانند بفهمند.»
یکی از اقدامات حضرت امام(ره) وارد کردن برخی اصطلاحات به ادبیات سیاسی و فرهنگ عمومی مردم بوده است؛ که واژه مستضعف و توجه به محرومان یکی از آنها است. ایشان در سال ۶۶ و در پیامی می فرمایند: "وظیفه ما و همه دست اندرکاران است که به این مردم خدمت کنیم و در غم و شادی ومشکلات آنان شریک باشیم که گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد".