با بهرهگیری از چنین بیانات ارزشمندی از رهبر معظم انقلاب و تاکید مکرر ایشان بر موضوع نقد کردن و نقاد بودن و مطالبهگر بودن قشر دانشجو از فضای دانشگاه گرفته تا عرصههای وسیعتری چون دستگاهها، سازمانها و قوای حکومتی. ذکر نکاتی راجع به بایدها و نبایدهای نقد کردن و ویژگیهای نقد سازنده، خالی از لطف نخواهد بود.
برای نقد در عرف دو معنای متداول وجود دارد؛ یکی عیبجویی، خردهگیری و رد کردن چیزی و دیگری غلبهجویی در مباحثات لفظی. اما آنچه در این نوشته منظور نظر ماست، میتواند مفهومی فراتر از معانی عرفی آن داشته باشد.
نقد در معنای دقیق آن معادل «سنجش» و سبک و سنگین کردن است و نوعا با مواردی چون موضعگیری، پرسشگری و زیر سوال بردن متفاوت است.
با وجود توضیحات مذکور، این سوال مطرح میشود که چگونه رفتار کنیم تا نقد صحیح و منطقی داشته باشیم؟ ویژگیهای یک فرد نقاد چیست؟
فرد نقاد باید در برابر آنچه میبیند و آنچه میشنود، منفعل نباشد، دیدهها و شنیدههایش را بهطور جدی ارزیابی کند و پس از ارزیابی هر قول و عمل، به ایرادات آن پاسخ گوید. البته این به معنی در پیش گرفتن رویه مخالفت صرف نیست، بلکه باید حد تعادل، نیکنگری و از زاویه مثبت به قضایا نگاه کردن فراموش نشود.
آنچه رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهایشان برای دانشجویان بر آن تاکید دارند و مورد انتظار ایشان است، نقدی مشفقانه، همهجانبه، با نظر به واقعیتها و امکانها و البته با دور نشدن از آرمانهای والای انقلاب و نظام اسلامی و با در نظر گرفتن کامل توانمندیها، نقاط ضعف موجود و شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی جامعه است.
در نقد نباید پیشداوری کنیم، باید از جزم و جمود فکری فاصله بگیریم، نباید با چنگ زدن به عواطف به جای استفاده از استدلال و منطق درصدد توجیه قضایا باشیم. نباید حکم هر مورد و حادثهای را به موارد دیگر بهطور شتابزده تعمیم دهیم و باید از شخصستیزی بپرهیزیم.
فرد نقاد باید «قول سدید» را بر ظن و گمان برتری دهد، از پیشفرضهای بررسینشده در استدلالات خود استفاده نکند، باید ریزبین و همهجانبهنگر باشد، در جبههگیریهای خود جانب تقوا و انصاف را رعایت کند که از مهمترین و لازمترین ویژگیهای نقد «منصفانه بودن» آن است. او باید «گوش» باشد بیش از آنکه «زبان» باشد، کلامش متین و دلیلمند باشد، با هر تصمیم تفکر کند و به عاقبت هر عمل بیندیشد و ظواهر امور فریبش ندهد و در مقام سنجش «گفته» را بر «گوینده» برتری بخشد. او باید امور را ریشهیابی کند و از استدلالات سطحی بپرهیزد و اگر نقدی را به موضوع یا معضلی وارد ساخت، به دنبال پیدا کردن علت مساله و راهحلهای جایگزین باشد.
با این توضیحات میتوان گفت مرز بین انتقاد و تخریب صرف مشخص میشود. شدیدترین نوع نقد تخریب است که به تجدید و بازنگری در بنیانهای یک تفکر و نوع نگاه بازمیگردد. حتی گاهی بهترین نقد، تخریب است؛ مانند نقد انقلابیونی به نظام سلطنتی سابق... .
و نباید فراموش کنیم که برای فرد یا دستگاهی که خواستار تغییر و بهبودی روزافزون است، تخریب هم میتواند در نوع خود «سازنده» باشد.
نباید فراموش کنیم هر موضوع برای آنکه به شکل درستی در جامعه مورد استفاده قرار گیرد، لازم است مدت زمانی بگذرد تا مرور زمان سبب نهادینه شدن فرهنگ آن موضوع شود و ما باید آموزش چگونه نقد کردن و درست نقد کردن را از مهمترین موارد تربیتی و فرهنگی خود بدانیم و برای کاربرد اصولی آن در جامعه برنامهریزی داشته باشیم.
* دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان