به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ برگزاری نشست سران سازمان همکاریهای شانگهای در هفته گذشته و اعلام حمایت ولادیمیر پوتین رئیس جمهور فدراسیون روسیه به عنوان قدرت مسلط این سازمان از عضویت دائم ایران در شانگهای در حالی که این مساله نزدیک به 15 سال است که مسکوت مانده و جمهوری اسلامی ایران صرفا عضویت ناظر این سازمان را داراست موجب بحثهای گوناگونی از چرایی عدمعضویت دائم ایران و مزایا و معایب مترتب بر عضویت در این سازمان شده است.
در این راستا باید توجه داشت که عضویت دائم ایران تاکنون بنا به دلایلی محق نشده که مهمترین دلایل آن یکی بحث تحریمهای بینالمللی و دیگری ملاحظات برخی کشورهای کوچک این سازمان مانند تاجیکستان است. در مورد تحریمها اگر چه اینگونه عنوان میشد که پس از برجام و رفع ظاهری تحریمهای بینالمللی مشکلی در این زمینه وجود نخواهد داشت اما همچنان مسالهی عضویت دائم ایران مسکوت ماند تا توجه به نکات دیگری جلب شود.
در این بین، نقش مخرب تاجیکستان که به دلیل هراس از ایران به جهت فرهنگ مسلط ایرانی و تحت تاثیر قرار دادن فرهنگ کمونیستی این کشور که با ادعای واهی حمایت از تروریسم مطرح میشود با توجه به اینکه طبق اساسنامه این سازمان عضویت عضو جدید باید با موافقت تمامی اعضا باشد نقش جدی دارد. اما فارغ از این مسائل، باید توجه داشت جدا از مواردی که معمولا در رسانهها مطرح میشود که عمدتا دال مرکزی آن تاسف از عدمعضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در این سازمان است به نظر میرسد عضویت دائم در شانگهای چالشهایی نیز دارد که عمدهترین آنها در دو محور زیر قابل اشاره است:
1- مورد اولی که باید به آن توجه داشت چالشهای درونی و عدمهمگونی این سازمان است. در واقع هرچند که از این سازمان به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای منطقهای یاد میشود اما به نظر میرسد تعارض منافع بین اعضا و عدموحدت رویه مسالهای است که چابکی را از سازمان گرفته و آن را با چالشهای جدی مواجه کرده است. در این زمینه عضویت همزمان چین و روسیه هرچند که در نگاه اول یک ظرفیت عظیم محسوب میشود اما در واقع از آنجا که هرکدام از این دو عضو داعیهی رهبری سازمان را دارند بیشتر باعث قطببندی درونی در سازمان شده و روند آن را با چالش مواجه کرده است.
از موارد دیگر در این زمینه میتوان به عضویت همزمان دو دشمن دیرینه یعنی چین و هند در این سازمان اشاره کرد که با توجه به نزدیکی پاکستان به چین و هند به روسیه خود موید قدرتنمایی قطبهای این سازمان در برابر هم است. این مساله یعنی قطببندی درونی علاوه بر آنکه چابکی را از سازمان گرفته آن را با چالش جدی در تصمیمگیری مواجه کرده به طوریکه این سازمان در بسیاری از تحولات بینالمللی که خود اعضای آن درگیر آن هستند توان تاثیرگذاری چندانی ندارد که مسالهی اوکراین و یا اتفاقات دریای چین جنوبی در همین زمینه قابل اشاره است.
2- اما مورد دوم که اصالت بیشتری به عدمعضویت جمهوری اسلامی ایران به صورت دائم در این سازمان میدهد اصول اساسی سیاست خارجی کشور مبنی بر عدم شرکت در ائتلافهایی با رنگ و بوی ایدئولوژیک غربی یا شرقی است. در این زمینه هرچند عدهای معتقدند که محوریت کار شانگهای مباحث اقتصادی است اما باید توجه داشت فارغ از وجه ضدهژمونیک این سازمان که در جای خود قابل ستایش است شانگهای به طور مشخص دارای نگاه و رویکرد شرقی به سیاست خارجی بوده به طوری که حتی برخی آن را به عنوان ناتوی شرقی برشمردهاند(هرچند که این تعبیر با واقعیت فاصله بسیار دارد). در این زمینه باید توجه داشت فدراسیون روسیه با همراهی هند نسبت به سایر اعضا تمایل بیشتری برای استفاده از شانگهای به عنوان یک سازمان با رویکرد شرقی دارند که این مساله نباید از نظر دور بماند.
به طور کلی با توجه به دو نکتهی فوق و با عنایت به این مساله که عضویت ناظر جمهوری اسلامی ایران علاوه بر اینکه تعهدی در قبال سازمان برای آن ایجاد نمیکند باعث بهرهمندی از بسیاری از مزایای سازمان به ویژه در حوزه قراردادهای اقتصادی میشود به نظر میرسد برخلاف آنچه بیشتر در محافل رسانهای مطرح میشود عدمعضویت دائم ایران در این سازمان نه تنها مساله چالشزایی نیست بلکه تا حدی تامینگر منافع جمهوری اسلامی ایران نیز میباشد.
کاظم عبدالحمیدی