گروه اول که برخی بازیگران سینما و تلویزیون، هنرمندان و عدهای از ورزشکاران هستند و امروز با نام «سلبریتی» در جامعه شناخته میشوند با گذشت ایام کوتاهی از انتخابات 96 و فراگیرشدن برخی چالشها با همان سرعتی که طرفدار روحانی شده بودند، منتقد او شدند و از همان ابزار قبلی یعنی توئیتر و اینستاگرام و تریبونهای هنری به نقد تند و تیز دولت پرداختند و حتی بعضی از گذشته خود هم اعلام برائت کردند.
گروه دوم اما غالبا فعالان سیاسی اصلاحطلب و بعضا دانشگاهیان این جریان هستند که تلاش میکردند هر آنچه میشود با استدلالهای علمی و غیرعلمی به مردم بقبولانند که رای آوردن هرکسی جز حسن روحانی خودروی کشور را به دره خواهد کشاند، دلار چند هزار تومان گرانتر خواهد شد و ظرف مدتی کوتاهی بهجای ایران آباد، باید ونزوئلای دوم را تحویل گرفت.
علی شکوریراد یکی از همین افراد است؛ دبیرکل حزب اتحاد ملت. او در سال 95 و در جریان حضور در نمایشگاه مطبوعات در پاسخ به سوال «ایرنا»، عملکرد دولت روحانی را در سه سال ابتدایی دولت یازدهم مثبت ارزیابی کرده و میگوید آقای روحانی بیش از آن مقداری که انتظار داشتیم عمل کرده است و مجموعه اصلاحطلبان از عملکرد وی راضی هستند.
اما حالا همین فرد یعنی علی شکوریراد در سخنانی که در همایش ملی احزاب بیان کرده، در نقطهای 180 درجه مقابل اظهارات سالهای 95 و 96 خود ایستاده و نهتنها منتقد دولت روحانی شده بلکه تمسخر را هم چاشنی کار کرده و رئیس دولت دوازدهم را به باد انتقاد گرفته است.
علی شکوریراد که ظاهرا مانند دیگر اصلاحطلبان میخواهد به سرعت سفره خود را از دولت حسن روحانی و نزدیکان او جدا کند، میگوید که پیش از انتخابات سال 92 اصلا اطلاع نداشته که حزبی بهنام اعتدال و توسعه وجود دارد و از قضا حسن روحانی هم عضو این حزب است.
انتقادهای شکوریراد به نوع انتخاب کابینه حسن روحانی که البته بهنظر میرسد نشاتگرفته از مشکل اخیر اصلاحطلبان با ترکیب دولت، بهویژه حضور محمود واعظی در دفتر رئیسجمهور و بالطبع کمرنگشدن نقش اسحاق جهانگیری باشد، بهگونهای بیان شده که گویی افرادی چون محمود واعظی، محمدباقر نوبخت، محمدرضا نعمتزاده و اکبر ترکان که از اعضای ارشد دولت و شاخص حزب اعتدال و توسعه هستند پیش از انتخابات 92 هیچ حضوری در میدان سیاست ایران نداشتهاند و پس از انتخاب روحانی از راه رسیده و در دولت جا گرفتهاند.
شکوریراد دراینباره که ظاهرا بیشتر تمسخر دولتمردان است، میگوید: «بنده یکی از کنشگران و فعالان سیاسی در سال ٩٢ بودم و شاید سهم اندکی داشتم که اصلاحطلبان پشتسر آقای روحانی بروند و از ایشان حمایت کنند؛ اما در اینجا اقرار میکنم زمانی که ما از آقای روحانی حمایت کردیم، بنده اطلاع نداشتم که ایشان عضو حزب اعتدال و توسعه است. حزب اعتدال و توسعه را نمیشناختم که چه کسانی هستند. بعد از برگزاری انتخابات و اینکه آقای روحانی رئیسجمهور شد، مشاهده کردیم که یک حزب به ایشان وصل است. بعد هم آن حزب خود را پیروز انتخابات تلقی کرد و انتخابات بهنفع آن حزب مصادره شد.»
سخنان علی شکوریراد البته بخشهای جالبتری هم دارد؛ بخشهایی که حتی اغلب رسانههای اصلاحطلب هم به خود اجازه ندادند استدلالهای گفتهشده از سوی دبیرکل حزب اتحاد ملت را منتشر کنند.
شکوریراد در این بخش با اشاره به اینکه «بعید است روحانی بتواند کاری انجام دهد»، نسخه عجیب و غریبی برای کشور میپیچد، میرحسین موسوی را با یوسف پیامبر قیاس میکند و میگوید: «ما در برابر یک قحطی قرار داریم. آن خشکسالی هفتسالهای که در آن رویا بود، الان پیش روی ماست، ما باید یوسفمان را از حصر بیرون بیاوریم و عزیز بداریم و با او مشورت کنیم. کارها را به او بسپاریم و از او بخواهیم که بیاید و در این شرایط تدبیر کند تا این دوران قحطی را از سر بگذرانیم.»
دبیرکل حزب اتحاد ملت البته بعد از حسین مرعشی حالا دومین کسی است که در این هفته علت تحریمها را وضعیت میرحسین موسوی میداند و استدلال میکند که برای کاهش مشکلات اقتصادی، ارزان شدن دلار و سکه و کاهش قیمت مسکن باید وضعشان تغییر کند!
این استدلال در حالی مطرح می شود که رئیسجمهور و دیگر نزدیکان دولت علت شرایط پرچالش اقتصادی ایام اخیر را ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ معرفی می کنند و بنابراین اگر این نگاه دولت با استدلال شکوری راد جمع شود نتیجه ای که حاصل میشود این است که آمریکا تحریمها را به خاطر شرایط میرحسین موسوی وضع کرده و حالا هم برای کنار گذاشتن آنها تغییر وضعیت او را از ایران مطالبه کرده است!
در این میان البته سوای اینکه این استدلال چقدر پرت و غیرعلمی است و از روز گذشته مورد نقد کارشناسان قرار گرفته، نمیتوان از این گذشت که پس از انتخابات سال 88 و تحریمهای گستردهای که برای ایران تدارک دیده شد، بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان سیاسی و اقتصادی توضیح دادند که چگونه تبادل اطلاعاتی و گرای آشوبگرانه در وقایع پس از انتخابات باعث شده که تحریمها علیه ایران سازماندهی شوند و چطور یک همکاری مشترک بین آمریکا با جریان اغتشاشگر داخلی توانسته چنین سازمان تحریمی را علیه ایران سامان دهد.
از این رو بهنظر میرسد اگر قرار باشد علی شکوریراد توضیحاتی درخصوص استدلالهای خود برای گرهگشایی از مشکلات مملکت بیان کند، ابتدا باید به این سوال پاسخ دهد که چه ارتباطی بین حصر میرحسین موسوی و تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکاست که او چنین پیشنهادی را در این شرایط به کشور ارائه میکند و چنین درخواستی را از دولت حسن روحانی و حاکمیت دارد؟