ایشان با برحذر داشتن از خشونت در آرمان خواهی، رابطه بین آرمان خواهی و مصلحت را این گونه تبیین می کنند: «مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرایی می کنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود.
خبرنامه دانشجویان ایران: محسن عبداللهی خلج*// با پیروزی انقلاب اسلامی، دانشگاه و دانشگاهیان جایگاه مهم و اثرگذاری را در کشور و حتی در منطقه و جهان پیدا کردند. تا آن جا که امام خمینی(ره)، اصلاح مملکت را در اصلاح دانشگاه فرض می دانستند و رهبر معظم انقلاب نیز در طول رهبری داهیانه ی خود نگاه ویژه ای به دانشگاه، دانشجو و استاد داشته و دارند. ایشان در سال 87 در دیدار با دانشگاهیانِ دانشگاه علم و صنعت ضمن معرفی دانشگاه به عنوان مهم ترین زیرساخت پیشرفت و توسعه کشور، دانشگاه را محل تربیت مهم ترین سرمایه ی کشور یعنی نیروی انسانی می دانند. از همین روست که ایشان، از دانشگاه انتظار دارند که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی کشور: 1- جریان علم و تحقیق و 2- جریان آرمان گرایی ها و آرمان خواهی ها باشد. در این یادداشت به بررسی این دو جریان از منظر مقام معظم رهبری می پردازیم.
جریان علم و تحقیق
پیشرفت علمی و پیگیری عقلانیت علمی کاری است که مطلوب اسلام و مورد تحریص اسلام است و به عنوان مسلمان وظیفه داریم که کار علمی تحقیقی و رسیدن به اوج علمی را تبدیل به یک جریان کنیم. رهبر معظم انقلاب نقش دانشجویان و به خصوص اساتید را تعیین کننده و اساسی می دانند و با اصرار بر کلیدواژه های جنبش نرم افزاری و تولید علم، مقدمات این جریان را چنین بیان می کنند: «یکی از این مقدمات، همین خودآگاهی ماست که احساس کنیم که «باید»؛ و احساس کنیم که «میتوانیم». یکی دیگر از مقدمات، تهیهی نقشهی علمی جامع کشور است که کشور از لحاظ تحصیل علم و طلب علوم مختلف دچار سردرگمی نباشد.».(24/09/87)
لازمه ایجاد این جریان در دانشگاه ها، بسترسازی و زمینه سازی است. آیت الله خامنه ای می فرمایند: «بسترسازی برای پرورش نخبگان، شناسایىِ استعدادهای نخبه، کمک به آنها در رفتن به سمت قلههای علمی و تحقیقی؛ اینها همه کارهای بسیار مهمی است... بهتر این است که ما امکاناتی را برای همین نخبه فراهم کنیم، تا در خودِ کشور آنچه را که از نظر رشد و شکوفایی استعداد لازم دارد، مهیا شود: کارگاه داشته باشد، محیط مانور علمی و تحقیقی داشته باشد» (05/07/83)
ایشان هدف جریان را رسیدن ایران به مرجعیت علمی در دنیا قرار می دهند. بدون شک مرجعیت علمی، با خود قدرت به همراه دارد. علت چنین هدف گذاری ای توسط رهبر انقلاب این چنین گفته می شود: «این قدرت قدرت اقتصادی، سیاسی و نفوذ فرهنگی را چطوری به دست آوریم؟ پایه و مایهی همهی اینها، قدرت علمی است! یک ملت، با اقتدار علمی است که می تواند سخن خود را به گوش همهی افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمی است که میتواند سیاست برتر و دست والا را در دنیای سیاسی حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست میآید؛ پول تابع تواناییهاست. امروز اینطوری است؛ علم را میشود به پول تبدیل کرد و از لحاظ اقتصادی هم قوی شد. این، جایگاه علم است.»(29/10/84) و «اگر ایران اسلامی بتواند در زمینهی علمی سخن خودش را در حد سخنان اول دنیا دربیاورد، کار شدنی است؛ چون علم، ثروت هم ایجاد میکند، قدرت نظامی هم ایجاد میکند، اعتماد به نفس هم ایجاد میکند. من بارها گفتهام، باز هم میگویم و باز هم بارها تأکید خواهم کرد که پایه و زیربنای اقتدار آیندهی شما ملت عزیز در قدرت علمی است.»(24/07/84)
ایشان به تلاش برای بی رغبتی برای ایجاد جریان علمی نیز اشاره می نمایند: «دانشگاهها را باید جدی گرفت؛ هم شما دانشجوها، هم اساتید. بدانید نقشههایی وجود دارد برای اینکه دانشگاههای ما را از کار بیندازند. شما غصه می خورید که بودجهی مراکز تحقیق را دیر می دهند؛ خیلی خوب، این را می شود جبران کرد؛ می شود دنبال کرد. کسانی تلاش و توطئه می کنند تا اصلاً درِ کلاسهای درس و کارگاههای تحقیق را ببندند و دانشجو را به علم و فراگیری بی رغبت کنند. با این توطئه باید مبارزه کرد. این مبارزه، هم به عهدهی دولت و مسؤولان است، هم به عهدهی شما تشکلهاست، هم به عهدهی عناصر صاحب نفوذ و صاحب اقتدار است.»(24/07/84)
آیت الله خامنه ای کار جهادی را برای پیاده سازی چنین جریانی جهت رفع مشکلات جامعه بیان می کنند: «اگر چنانچه ما توانستیم در عرصهی علمی، پیشرفت هایی را که تا امروز بحمدالله به دست آمده است، با همین سرعت دنبال کنیم، هم در زمینهی مشکلات اقتصادی، هم در زمینهی مشکلات سیاسی، هم در زمینهی مشکلات اجتماعی، هم در زمینهی مسائل بینالمللی، مطمئناً گرهگشاییهای بزرگی خواهد شد.... من عقیدهام این است که کار علمی در دانشگاه و در کشور باید جهادی باشد؛ کار علمىِ جهادی انجام بگیرد.»(6/5/92)
جریان آرمان گرایی و آرمان خواهی
مقام معظم رهبری مسئله آرمان خواهی را با جنبش های دانشجویی یکسان می دانند و بر حضور دائم دانشگاهیان تاکید دارند: «این حرکت باید ادامه پیدا کند و این چیزی نیست که بتواند متوقف بشود؛ چون کشور در شرایطی است و نظام جمهوری اسلامی، ساخت و ویژگی ها و مختصاتی دارد که حتماً جنبش دانشجویی در کنارش بایستی حضور داشته باشد.»(24/09/87)
ایشان آرمان های نظام اسلامی را مجموعه ای با مراتب مختلف معرفی می نمایند: «آرمان های نظام اسلامی یک منظومهای است، یک مجموعهای است، مراتب مختلفی هم دارد؛ بعضی از اینها اهداف غاییتر و نهاییترند، بعضیها اهداف کوتاهمدتند، اما جزو آرمان هایند؛ همهی اینها را باید دنبال کرد.»(6/5/92)
آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) رسیدن به آرمان ها را دور از دسترس نمی دانند: «سلامت در جامعه، صنعت برتر، کشاورزی برتر، تجارت پر رونق، علم پیشرو، اینها همهاش جزو آرمان ها است. نفوذ فرهنگی در جهان، نفوذ سیاسی در جهان و در منظومهی سیاسی سلطه در عالم، اینها همهاش جزو آرمان ها است. رسیدن به عدالت اجتماعی، جزو آرمان ها است. بنابراین وقتی می گوییم آرمان، ذهن ما به یک امر غیر قابل تعریفِ دور از دسترسی نرود؛ آرمان یعنی این ها، این ها همه آرمان هایند؛ البته در درجات مختلف.»(6/5/92) ایشان آرمان¬گرایی جوانِ ایرانی را ترسیم آینده ای با خصوصیات زیر می دانند: «ما نظام و کشوری می خواهیم که پیشرفته باشد و مردم آن دانشمند و بیدار و زنده باشند؛ غفلت زده و خواب آلوده نباشند؛ کشور برخوردار از عدالت باشد؛ مبرای از فساد باشد؛ طبقه ی اشراف بر آن حاکمیت نداشته باشد - چه اشراف سنتی، چه طبقه ی جدیدی که ممکن است اسمشان اشراف نباشد، اما در واقع اشراف باشند و به قول آقایان از رانت های گوناگون اقتصادی استفاده کنند - برخوردار از قدرت و استحکام سیاسی باشد».(19/2/84)
ایشان مساله جریان آرمان خواهی و آرمان گرایی را خواسته ای طبیعی در دانشگاه و در محیط جوان برمی شمارند و اصرار دارند که مساله آرمان گرایی در دانشگاه ها زنده بماند. اما مساله مهم در آرمان گرایی نسبتش با واقع گرایی است؟ ایشان می فرمایند: «ما آرمان گرایی را صددرصد تأیید می کنیم، دیدن واقعیت ها را هم صددرصد تأیید می کنیم. آرمان گرایی بدون ملاحظهی واقعیت ها، به خیال پردازی و توهّم خواهد انجامید. وقتی شما دنبال یک مقصودی، یک آرمانی حرکت می کنید، واقعیتهای اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیت ها برنامهریزی کنید. بدون دیدن واقعیت های جامعه، تصور آرمان ها خیلی تصور درست و صحیحی نخواهد بود، چه برسد به دستیابی به آرمانها.... البته باید واقعیتها را به معنای واقعی کلمه دید، نه آنچه که به عنوان واقعیت القاء می¬شود. شما جوانها خیلی خوب می دانید؛ در جنگهای روانی که امروز در دنیا معمول است، یکی از کارها القای واقعیت¬های غیر واقعی است؛ چیزهایی را به عنوان واقعیت القاء می کنند که واقعیت ندارد؛ شایعه درست می کنند، حرف می زنند، که واقعیت نیست»(06/05/92)
لازمه ایجاد جریان آرمان گرایی، نهضت آزاد فکری است: «باید روی مسائل فکر کرد. عزیزان من! روی مسائل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزادفکری¬یی که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، برای همین است. تریبون های آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛»(06/05/92)
ایشان با برحذر داشتن از خشونت در آرمان خواهی، رابطه بین آرمان خواهی و مصلحت را این گونه تبیین می کنند: «مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرایی می کنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحت هاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشىِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید... به طور خلاصه، آرمانگرایی یعنی پایبندی به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثیرگذاری و تأثیرناپذیری از جهت مخالف و جبههی مخالف.... هیچ منافاتی وجود ندارد بین انجام دادن وظائفی که جوانی و آرمانگرایی به انسان دیکته می کند، و بین ملاحظهی مصالح مدیریتی کشور، ملاحظهی قانون، ملاحظهی تدبیر و درایت مدیریتی در کشور. یعنی می توان آرمانگرا بود، به احساسات جوانی هم پاسخ داد و بر طبق اقتضای جوانی و آرمانگرایی عمل کرد؛ در عین حال جوری هم بود که با مصلحت کشور و با مصالح مدیریتی کشور تعارض و اصطکاکی نداشته باشد. بنابراین به نظر من توقع از مجموعهی دانشجویی، جزو توقعات زیادی نیست؛ میتوان چنین توقعی را از دانشجوها داشت.»(06/05/92)
* دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه