به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این روزها در پی اقدامات هنجارشکنی همچون رقص یک زن بیحجاب در روز شهادت امام جعفر صادق (ع) و یا پیدایش کمپین «دختران انقلاب» که مبارزه با حجاب را سرلوحه کارهای خود قرار دادهاند بار دیگر چرایی سیاسی شدن یک مقوله فرهنگی در رسانهها اوج گرفته است. دراین گزارش به دنبال آن هستیم با مروری بر نمونههای تاریخی سیاسی شدن مقوله حجاب حقیقت ماجرا را به دست بیاوریم:
طاهره قره العین؛ آغاز بی حجابی سیاسی
«فاطمه زرینتاج برغانی قزوینی» معروف به قرةالعین اولین زنی است که در دوره قاجار به اتهام فسادهای مکرر اخلاقی به چوبه دار سپرده شد. وی ابتدا از طرفداران فرقه شیخیه شد و بعدها با شروع دعوت علیمحمد باب وی به این فرقه پیوست و همچنین با حرکات خود در ردیف نزدیک ترین یاران باب درآمد. وی اولین زن در بابیت بود که روسپیگری را به عنوان یک کنش سیاسی انتخاب کرده و اعلام کرد که با آمدن فرقه بیابیت ، احکام اسلامی ملغی شده است.
قرةالعین بابی را باید نماد تبدیل حجاب یه یک مسئله سیاسی دانست. تقابلی که در اوج مبارزه حکومت قاجار با بابیت به عنوان یک جریان سیاسی رخ داد و سبب شد از آن پس بیحجابی به نماد مبارزه با حکومت قاجار تبدیل شود. بعدها بی حجابی قرةالعین در روند مبارزه با حجاب دوره رضاخانی به عنوان پیشگامی زنان متجدد در عصر نوین معرفی شد و کتاب های مختلفی در تمجید مبارزه این زن با نمادهای تحجر دینی و ظلم علیه زنان در جامعه ایرانی تالیف شد.
در سالهای اخیر بهائیان، هم رأساً و هم از طریق جریانهای فمینیستی، تلاش میکنند او را بعنوان پیشگام «حقوق زنان» و نماد اسطورهای «زن متجدد ایرانی» بشناسانند. در این سالها سعی شده تصویر اسطورهای «پیشگام حقوق زنان ایرانی» از قرةالعین به مخاطب بیاطلاع القا شود و بی حجابی وی را نمونه یک مبارزه عالی سیاسی ترویج کنند.
گوهرشاد و روایت یک تقابل دینی
دهم دی ۱۳۰۷ قانون «اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخلۀ مملکت» در مجلس شورای ملی تصویب شد. قانونی که براساس آن «به جز برخی از روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایران در داخلۀ مملکت مکلّف هستند که ملبّس به لباس متحدالشکل بشوند.» این اقدام را باید جزو اولین گامهای شبه روشنفکران فراماسون برای مبارزه با تمدن ایرانی و نمادهای آن دانست. گامهایی که با سفر رضاخان به ترکیه در سال ۱۳۱۳ تکمیل شد، سفری که بر نگرش او درباره میزان عقبماندگی ایرانیان نسبت به ترکها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد.
وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم». صدرالاشراف نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه یاد کرده و نوشته است: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زنها و آزادی آنان صحبت و تشویق میکرد.»
بعد از بازگشت رضاخان از ترکیه جشن ها و مراسمات مختلفی با هدف آمادهسازی برای کشف حجاب بانوان برگزار شد. به عنوان مثال کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، اشخاصی نظیر صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند.
اما واکنشهای جامعه ایرانی که بافت دینی داشت به این امر بسیار تند بود. اوج این تقابل را باید در حادثه مسجد گوهرشاد دید که طی آن در تیرماه ۱۳۱۴ و به دنبال تصویب قانون اجباری شدن استعمال کلاه شاپو به جای کلاه پهلوی، روحانیان مشهد در منزل آیت الله سید یونس اردبیلی جلسهای برگزار کردند تا علیه سیاست های رضاشاه اعتراض کنند. آیت الله حاج آقا حسین قمی برای گفتگوی مستقیم با رضا شاه انتخاب و به تهران اعزام شد، اما پس از ورود به تهران در حرم حضرت عبدالعظیم محصور و ممنوع الملاقات شد. به دنبال این حادثه روحانیت مشهد در مسجد گوهرشاد گرد آمده، مردم را به اعتراض علیه این عملکرد رژیم فراخواندند. عوامل رژیم نیز این حرکت را به سختی سرکوب کردند به دنبال آن تعدادی از روحانیون طراز اول حوزه علمیه مشهد دستگیر شدند و بیشتر روحانیونی که در این قضیه دخیل بودند یا مخفی شدند و یا ایران را به سوی نجف ترک کردند؛ اما عدهای از محکومین نظامی همچنان در زندان بودند تا پس از شهریور ۱۳۲۰ در مجلس دوره سیزدهم مورد سوال و اعتراض واقع شد که دولت ناچار همگی را آزاد کرد؛ اما روحانی سرشناس «آیت الله آقازاده» فرزند آخوند خراسانی یک از بنیانگذران مشروطیت در سال ۱۳۱۶ توسط پزشک احمدی با آمپول هوا به شهادت رسید.
واقعه گوهرشاد اما باعث شد دوباره حجاب از یک بحث فرهنگی به یک نماد سیاسی تبدیل شود. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن عدهای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عدهای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط سید حسامالدین فال اسیری برپا شد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئه ها باشند. از این روز شاهد هستیم که جریان های سیاسی مسلمان از حجاب به عنوان یک نماد جریانی استفاده میکنند و همیشه در تقابل با حاکمیت حفظ حجاب را یکی از نقاط درگیری خود معرفی میکنند.
حجاب اجباری؛ ایدئولوژیسازی در کوران روشنگریها
پیروزی انقلاب اسلامی از همان ابتدا به علت وجه اسلامی خود یک حرکت کاملا دینی در بستر یک جامعه دینی شناخته شد. تمایل جریانهای سیاسی مسلمان برای تغییر نمادهای فرهنگی به حوزه حجاب هم کشیده شد به حدی که شاهد تظاهرات جمعی از زنان در تهران در مخالفت با اصل حجاب بودیم. بعدها طیف رادیکال انقلابیون حجاب را به عنوان نماد تام انقلاب اسلامی اجباری کردند. امری که در آن دوره نیز نقدهایی البته در حوزه فرهنگی به دنبال داشت. از همان زمان حجاب یا بیحجابی به عنوان یک شاخص برای انقلابی یا ضدانقلابی بودن زنان معرفی شد. شاخصی که متاسفانه به علت بار سیاسی سنگین خود به یک ایدئولوژی تبدیل شده و عیار فاصله گرفتن یا نزدیکی اقشار به ساختار حاکمیت محسوب میشود. بسیاری از منتقدان معتقد هستند اگر در کوران روشنگریهای اندیشمندانی چون شهید بهشتی، مطهری، مفتح و ... فرصت بیان فلسفه حجاب مهیا میشد نه تنها از سیاسی شدن آن جلوگیری میشد حتی باحجابی سریعتر و راحتتر در جامعه گسترش پیدا میکرد، اما حجاب اجباری سبب شد حجاب به یک شاخصه سیاسی غیرقابل تغییر تبدیل شود و بعدها مشکلات فراوانی ایجاد کند.
کلاغ سفید CIA، چهارشنبههای سفید، براندازی
مسیح علینژاد این روزها بیشتر از دوره خبرنگاری خود در مجلس ششم شناخته شده است. این معروفیت اما مدیون راه اندازی کمپین «چهارشنبه های سفید» است. کمپینی که در آن افرادی که مخالف حجاب اجباری هستند چهارشنبه هر هفته با لباس سفید در جامعه حضور مییابند تا مخالفت خود را علنی کنند.
در این میان اما مسیح علینژاد اصلا مهم نیست چون دیگر برای همه ثابت شده که وی مزدبگیر سازمان CIA است و چندی پیش نیز سند آن منتشر شد. مسئله مهم این است که جریانهای برانداز و سفارتخانههایی چون هلند، سوئد و فرانسه در ایران به دنبال این هستند که بیحجابی را به نماد براندازی در کشورمان تبدیل کنند. این روزها شاهد هستیم که حرکتی چون «دختران انقلاب» هم توسط فتنه گرانی چون «زهرا رهنورد» حمایت مالی میشود و هم توسط رسانههای ضد انقلاب به عنوان نماد فروپاشی اجتماعی در ایران برجسته میشود.
بیشتر بخوانید// از فاحشه گری سیاسی تا فاحشه گری اعتقادی و جنسی
حقیقت این است که جریان برانداز سالها تلاش کرده تا دوگانه حجاب/ بیحجاب را از یک مساله فرهنگی به یک شاخصه سیاسی تبدیل کند. شاخصهای که سبب شکلگیری سایر دوگانههای کاذب در جامعه میشود. به نظر میرسد این دوگانه تا مدتها وجود داشته باشد و حتی رفتار سیاسی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. چاره کار اما چیست؟ تا وقتی که این دوگانه سایر مقولاتی مانند عفت، حیا و انقلابی بودن را تعریف کند وضع همین است مگر آن که نگاه فرهنگی بر نگاه سیاسی غلبه کند. در این صورت نه تنها توان مانور برخی جریانات سیاسی بر آن از بین میرود بلکه میتوان به تقسیم بندی جدیدی در عرصه اجتماعی دست یافت، تقسیمبندی از همان جنس که مقام معظم رهبری تاکید دارند که «دل به این جبهه تعلق دارد».
* گزارش از سعید درویشی
گمان می کنید اگر افراد توجیه شوند قانون شکنی نمی کنند. کما اینکه همه از مضرات سیگار و کراک و الکل با خبر هستند اما ببینید چه تعداد
معتاد داریم.
ماجرای کشف حجاب نشان داد که تا چه حد استفاده از زور در فرهنگسازی موثر است. تا قبل از رضاخان تمام زنان ایرانی با حجاب چادر و چارچوق بودند تا
جایی که حتی فواحش هم جرات ابراز بی حجابی علنی و تن نمایی نداشتند. اما بعد از کشف حجاب اجباری بود که بی حجابی و تن نمایی خود به خود فرهنگ
بسیاری از زنان تبدیل شد.
پس کسانی که به دروغ مدعی هستند فرهنگ سازی با اجبار صورت نمی گیرد یا
ابله هستند و یا مغرض. اروپاییان با دهها سال جریمه های نجومی و اجبارهای سفت و سخت رانندگی صحیح را به صورت یک عادت و فرهنگ اروپایی درآوردند.
خود ما با جریمه و زور توانستیم بستن کمربند ایمنی را به عادت و فرهنگ تبدیل کنیم. به همین صورت فرهنگ کارهایی مانند نمای ااجباری ساحتمان، پرداخت اجباری بیمه و نظایر آن را به فرهنگ تبدیل کردیم.
حال آنکه واضح است اگر اجبار نمی بود مانند سابق کماکان کمتر کسی به فکر بیمه و یا کمربند ایمنی بود.
پس از ادعای حجاب اجباری نترسید. اصولا قانون یعنی اجبار و قانون برای مصلحتی وضع می شود که تا اجبار نباشد مردم به اجرای آن مصلحت نخواهند
داد. کسانی هم که پوشیدن یک روسری و یک لباس گشاد و غیر بدن نما را سخت می دانند همانها هستند که به ساعتها آرایش و پوشیدن تنگ ترین لباسها به
راحتی تن می دهند! پس ادعای آنها در مورد سخت بودن حجاب را باور نکنید.
آنها صرفا با اینکه خدا و دین قانونگذار باشد مشکل دارند. والا هر نوع اجباری که اختراع بشر باشد را به راحتی می پذیرند.