خبرنامه دانشجویان ایران: محمد جعفری// ترامپ میخواست ارتش آمریکا را وادار به حمله نظامی به ایران کند. این را سرلشکر محمد باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح میگوید. به گفته باقری، رفتار دشمن قابل پیشبینی نیست و هرچند دولت فعلی آمریکا در ظاهر حرفی از تهدید نظامی نمیزند، اما اطلاعات متقنی وجود دارد که در همین یک و نیم سال اخیر تلاش بر این داشتند ارتش آمریکا را وادار به تهاجماتی کنند. این خبری است که سرلشکر باقری میگوید تاکنون دو بار مقامات نظامی آمریکا آن را بیان کردهاند. رئیس ستادکل نیروهای مسلح اضافه میکند قابل پیشبینی نیست که حوادث آینده به چه سمت و سویی خواهد رفت، بنابراین باید به دفاع از کشور اهمیت داد.
غیرقابل پیشبینی بودن رفتار آمریکاییها البته شاید در یک سال و نیم اخیر تا حد زیادی حادتر از قبل هم شده باشد، چراکه حالا فردی در رأس ساختار سیاسی این کشور قرار گرفته که اقداماتش در این مدت از مناقشات با کوبا گرفته تا جنگ اقتصادی با چین و برداشتن سر ناسازگاری با اتحادیه اروپا و... همگی بیانگر آن است که هر چیزی در آینده میتواند محتمل باشد.
این گمانه البته در مورد جمهوری اسلامی ایران قابلتوجه به نظر میرسد. ترامپ از بدو آغاز به کار، برجام را نشانه رفت و برای نابودی توافق هستهای از هیچ اقدامی فروگذار نکرد. متعاقب آن، تحریمهای ثانویه نیز تا روزهای آینده به جریان خواهد افتاد و اروپا را سخت به تکاپو انداخته تا حتی به قیمت به خطر افتادن توافق هستهای، از زیر بار تبعات آن شانه خالی کند. قرینه دیگر این برداشت، تجهیز همسایگان ایران در حاشیه خلیجفارس است که انعقاد قراردادهای تسلیحاتی کمسابقه با عربستان و امارات نمونه بارز آن است. به فهرست این تحرکات میتوان تلاش برای تولید ناآرامیهای داخلی با محوریت منافقین را هم اضافه کرد. مناقشات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در سوریه اما داستان متفاوتی دارد. بهویژه در شرایطی که نفس گروههای تروریستی در این کشور به شماره افتاده و معادلات استراتژیستهای مشغول در کاخ سفید را بدجور در هم ریخته است. نقطهعطف درگیریهای میدانی در این حوزه را میتوان منطقه درعا دانست؛ جایی که آمریکاییها بهنوعی آن را خط قرمز خود تصویر کرده و اعلام کرده بودند در صورت ورود نیروهای مقاومت به این منطقه، این نیروها باید منتظر حمله مستقیم نیروهای آمریکایی در منطقه باشند؛ حملهای که گفته میشد به منافع تهران در منطقه یا به خاک ایران صورت خواهد گرفت.
نیروهای مقاومت، درعا را آزاد کردند و تهدیدهای آمریکاییها درباره هدف قرار دادن منافع ایران در منطقه هم هیچوقت رنگ واقعیت به خود نگرفت. بهویژه بعد از آنکه حسن روحانی، رئیسجمهور در سفر به سوئیس تصریح کرد معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و نفت منطقه صادر شود؛ اظهاراتی که خیلیها آن را نوعی تهدید به بستن تنگه هرمز تلقی کردند. «فرهیختگان» اما همان روزها در گزارشی محدود دانستن این تهدید به تنگه هرمز را نوعی خطای تحلیل و تقلیل دادن بار روانی آن ارزیابی کرد و نوشت این موضوع بیش از هر چیز ناظر به مسدودسازی تنگه بابالمندب است.
براساس این گزارش، در صورت بسته شدن تنگه هرمز و با علم به محدودیتهای خطوط لوله انتقال نفت امارات و عربستان جهت انتقال نفت منطقه، انسداد تنگه هرمز در وهله اول میتواند ایده بهرهگیری از تنگه بابالمندب را بهعنوان مسیری جایگزین به ذهن متبادر سازد؛ تنگهای که در میان تنگههای بینالمللی بعد از تنگه هرمز جزء تنگههای بسیار مهم محسوب میشود و موقعیتی ژئوپلیتیک دارد. این تنگه اگرچه میتواند بخشی از نیازهای کشورهای اروپایی و آمریکا را پوشش دهد، لکن قرارگیری آن در مرزهای جنوبی کشور یمن، جایی که در تیررس مستقیم نیروهای مقاومت یمنی قرار دارد، کار را تا حد زیادی دشوار کرده و آنها را مجبور خواهد کرد برای انتقال نفت منطقه، آفریقا را دور بزنند و به تنگه جبلالطارق متوسل شوند؛ اقدامی که به واسطه طولانی بودن مسیر، اساسا مقرونبهصرفه نبوده و زمان این انتقال را نیز به دو تا سه برابر افزایش میدهد.
موضع مقتدرانه رئیسجمهور در سوئیس بهعنوان پایتخت صلح دنیا، حمایت کمنظیر سردار سلیمانی، فرمانده قدس سپاه پاسداران را به همراه داشت؛ حمایتی که بسیاری از رسانهها و سیاسیون را تا حد زیادی غافلگیر کرد. این حمایتها البته در روزهای بعد بسیار پررنگتر شد و رهبر انقلاب نیز با تاکیداتی چندباره از این موضع رئیسجمهور تقدیر و آن را موضع اصولی نظام قلمداد کردند.
روحانی حالا با اتکا به این قبیل مواضع بار دیگر برای آمریکاییها خط و نشان کشیده و این بار در اشاراتی صریحتر تاکید کرده که ما تنگههای زیادی داریم که تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست. او همچنین خطاب به رئیسجمهور آمریکا توصیه کرده که با دم شیر بازی نکند، چراکه عواقب آن پشیمانکننده خواهد بود. این اظهارات را اگر در کنار خبر موثق سردار باقری مبنیبر تلاش رئیسجمهور آمریکا جهت متقاعد کردن فرماندهان ارتش این کشور جهت حمله به خاک ایران قرار دهیم، میتوان اینطور برداشت کرد که همه چیز از آنچه به نظر میرسد، متفاوت است.
پیام تهدید رئیسجمهور به ممانعت از صدور نفت منطقه و موضعگیری سردار سلیمانی در اینباره را از همین زاویه میتوان تحلیل کرد. محقق کردن تهدیدها درباره تنگههای مورد اشاره روحانی و اقدام عملی درباره آنها شاید بیش از هر چیز و هرکس به حوزه وظایف نیروی دریایی سپاه و ارتش مربوط باشد. با این وصف به میدان آمدن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، احتمالا حامل پیام روشنی در این رابطه است؛ پیامی که توجهها را به متحدان استراتژیک و بازوهای عملیاتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه سوق میدهد.
گذشته از آن با این خط و نشانها حالا یک سناریوی دیگر هم روی میز است. فارغ از تنگه هرمز و بابالمندب و حتی کانال سوئز که هریک به نوعی میتوانند زمینههایی برای عملیاتی کردن برنامههای ایران در شرایط قطع صادرات نفت ایران باشند، ممکن است اساسا نفتی تولید نشود که بتوان به صادرات آن از تنگههای یادشده فکر کرد. حمله پهپادی یمنیها به پالایشگاه آرامکو عربستان بهعنوان باارزشترین شرکت حال حاضر جهان تنها یک پرده از این سناریو است؛ سناریویی که میتواند ابعاد بسیار گستردهتری هم داشته باشد. «فرهیختگان» در گفتوگو با کارشناسان این موضوعات را بررسی کرده است.