به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از تابناک، در سال های گذشته دانشگاه های کشور اسیر حواشی فراوانی بوده است که فکر و ذهن بسیاری از مدیران کشور را به خود درگیر کرده است. دامنه این حواشی به قدری زیاد و گسترده است که تقریباً مدیریت همه جانبه آن از جانب متولیان آموزش عالی خارج است.
با این حال برخی مشکلات مثل مسئله کیفی سازی آموزش، تضمین اشتغال دانش آموختگان، مهارت افزایی، رصد و پیگیری مسائل اخلاقی و شرعی، تأمین مایحتاج مادی دانشجویان، تأمین خوابگاه و... وقت مدیران را به شدت به خود درگیر کرده است و آنها هزینه های خود را تقریباً به این سمت هدایت کرده اند.
این اما همه نیاز و تهدیدهایی که متوجه دانشجویان است، نیست. این افراد به واسطه برخی مسائل که صرفاً در دوران دانشجویی بروز و ظهور می یابد آماج تهدیدهای فراوان دیگری نیز هستند که شاید به شکل ظاهری قابل رصد نباشد، اما در بزنگاه ها خسارت های غیر قابل جبرانی را متوجه نیروی انسانی متخصص و نخبه کشور می کند.
خودکشی و اسارت دانشجویان در انواع بحران های روحی و روانی را باید مسئله بسیار مهمی دانست که حتی اگر بررسی های دقیقی در مورد آن صورت بگیرد آمار آن چندان دقیق نخواهد بود. اما این مسئله نمی تواند نافی ضرورت ورود مسئولان به این حوزه و انجام بررسی های دقیق در این رابطه شود.
اخیراً یکی از موسسه های پژوهشی بین المللی با انجام مطالعاتی در مورد دانشجویان دانشگاه های غرب، در مورد مسئله خودکشی به آمار قابل تأملی رسیده است که اشاره به آن خالی از فایده نیست.
این تحقیق میدانی که سطح اضطراب دانشجویان را نشان داده؛ هشدار میدهد که دانشجویان دانشگاههای مختلف در حال رسیدن به مرز پایان دادن به زندگی خود هستند.
آمارهای به دست آمده در این پژوهش حاکی از آن است، 35 درصد دانشجویان در طی 12 ماه گذشته آسیب به خود یا خودکشی را در افکارشان گذراندهاند.
بررسیها نشان داده است، افزایش حجم درسها، محدودیتهای تحصیلی و مشکلات مالی بعضی از چالشهای مشترک میان دانشجویان است.
جیسون ترتوون، مدیر اجرایی این پژوهش میگوید: دادهها به شکل مداوم از افزایش پریشانی دانشجویان و خودکشی آنها حکایت دارد.
وی تأکید میکند، تغییر شرایط زندگی در جامعه امروز مهمترین دلایل ابتلای دانشجویان به افسردگی است.
در این نظرسنجی، 65 درصد از دانشجویان همچنین سطح بالای تنش روانی را به میزان بسیار بالایی گزارش دادند.
اگرچه مقایسه این آمار به واسطه تفاوت های فرهنگی و اجتماعی دنیای غرب با کشورمان و رسیدن به یک نتیجه مشابه چندان منطقی به نظر نمی رسد و نتایج قابل قبولی را ارائه نمی کند، اما این موضوع نمی تواند نافی بحران های مشابهی باشد که هر چند در مقیاس کوچک تر در دانشگاه های ایرانی رخ می دهد.
25 شهریور ماه سال 96 یکی از دانشجویان دانشگاه های تهران با حضور در برابر ساختمان امور دانشجویان اقدام به خودکشی کرد؛ اقدامی که البته با پیگیری های صورت گرفته با انصراف وی از این اقدام همراه شد.
7 آبان سال گذشته نیز یکی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با پرتاب خود از بلندی یک ساختمان اقدام به خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد.
16ادریبهشت ماه سال 96 نیز یکی از دانشجویان دانشگاه خلیج فارس در محوطه دانشگاه اقدام به خودکشی کرد.
در سال های پیشتر نیز موارد دیگری از اقدام دانشجویان برای خودکشی صورت گرفت که موید نگرانی های مطرح شده در این باره در دانشگاه های ایران است.
هر چند آمار خودکشی های صورت گرفته در دانشگاه های ایرانی با احتساب جمعیت فراوان دانشجویان بسیار ناچیز و اندک است، اما دو موضوع مهم در این باره وجود دارد که نباید از آنها غافل شد.
نخست اینکه چه بسا دانشجویان بسیاری که در ذهن و فکر خود حداقل یک بار به واسطه مشکلات موجود به خودکشی فکر کرده اند و دیگر اینکه رقم خورد اتفاق تلخ خودکشی از سوی دانشجویان حتی در مقیاس یک نفر نیز مورد پسند هیچ کس نیست.
آنچه بیان شد، گزارش کوتاهی بود از شرایط غیرقابل قبول و نگران کننده بحران خودکشی در دانشگاه های ایران و دنیای غرب که البته در ایران به واسطه دغدغه های دیگر موجود برای مسئولان در اولویت های ابتدایی آنها مطرح نیست.
چه خوب است اگر متولیان آموزش عالی کشور در کنار همه برنامه ریزی ها و تلاش های قابل تحسین برای حل مشکلات بی شمار دانشجویان، نگاه موثری نیز به مسائل روحی و روانی آنها داشته باشند و با رصد لحظه ای و مداوم دانشجویان اجازه بروز خسارت در این حوزه را به صفر نزدیک کنند.