خبرنامه دانشجویان ایران: محمد رضایتی// 1- یک خصیصه که در میان اکثر دولتها مشترک است- و در این دولت که میانهای با کار و تلاش ندارد و ایده توسعه به وسیله تعامل با خارج دال بر مرکزیت آن است- این است که در سالهای اول دولت خود، ابتدا تقصیرها را بر گردن دولت پیش از خود میاندازند؛ این جمله را بسیار از زبان مسئولان عالیرتبه دولت شنیدهایم که دولت قبل چنان آواری برجا گذاشته است که حالا حالاها باید زمان برای آواربرداری صرف کنیم یا اینکه درصد زیادی از مشکلات تقصیر دولت قبلی است. در دو سه سال اول دولتها این حربه وسیله خوبی برای شانه خالی کردن از مسئولیتها است. سال چهارم هم میگویند که ما تازه توانستهایم از آواربرداری فارغ شویم و تازه زیرساختها را فراهم کردهایم و برای «ساختن» نیاز به زمان داریم و چهار سال کافی است و باید تا سال هزار و فلان هم با ما باشید در دولت دوم دست زمان عوض میشود و از این پس راهکار شانه خالی کردن از مسئولیتها(نمیگذارند کار کنیم) است؛ مثلا در حالی که هفت درصد اقتصاد و به بیانی دیگر بیش از 70 درصد آن در اختیار دولت است، میگویند راهحل معضلات اقتصادی در دست دولت نیست چراکه اساسا دولت ابزار اقتصادی ندارد!
2- این موضوع در دولت یازدهم و دوازدهم بیشتر به چشم آمده؛ چرا؟ چون از ابتدا دولت میانهای با اتکا به داخل و کار و تلاش نداشته است. حالا که ایده اصلی دولت برای اداره کشور با بنبست نظری و عملی مواجه شده است و ایده «تقصیر دولت قبلی است و نمیگذارند» بعد از پنج سال در افکار عمومی جواب نمیدهد و باید از تغییرات کابینه استقبال کرد و آن را به فال نیک گرفت. وقتی تغییرات در دولت از داخل دولت شروع میشود فارغ از اینکه دعوای درونجناحی و به نوعی تسویهحساب سیاسی جهانگیری- واعظی باشد- یعنی دولت پذیرفته است که در وضع موجود مسئولیت دارد! پیام این تغییرات در گام اول و بهطور واضح این است که آقای روحانی بعد از پنج سال خود را در وضع موجود مسئول میداند؛ حال اینکه آیا تغییرات بهطور صحیحی صورت گرفته یا نه موضوع قابل بحث دیگری است.
3- حالا که دولت بالاخره و هرچند بعد از پنج سال پذیرفته که مسئولیت اجرایی کشور را دارد، بد نیست یادآوری کنیم که موضوع دارای اولویت وضعیت اقتصادی است. یک اظهارنظر از آقای جهانگیری در گرماگرم انتخابات سال 96 این روزها در فضای مجازی دستبهدست میشود که در آن جهانگیری از بالا و پایین شدن روزانه قیمت دلار انتقاد میکرد و میگفت هر روز که از خواب بیدار میشویم قیمت دلار تغییر کرده است؛ او به درستی اشکال کار را در مدیریت اجرایی کشور معرفی میکرد. این روزها به شکل تشدید شدهای بیمدیریتی سالهای 92-91 تکرار شده است و در این شرایط تقریبا خندهدار است که وزارتخانهای غیرمرتبط با اوضاع اقتصادی با تغییرات مواجه شود. یک گمانه این روزها فضای رسانهای تقویت شده است که از رفتن منصور غلامی و جایگزینی نوبخت در وزارت علوم خبر میدهد.
البته این تغییر از مسیر مجلس دنبال میشود به مسیری که دولت چندان هم بیرغبت به آن نیست و اگر جایگزینی محمدباقر نوبخت صحیح باشد، دولت بدون هزینه، تغییرات مطلوب خود را اجرایی کرده است؛ هم اینکه این بار با تغییر انجام شده از سوی مجلس و نه دولت از پذیرش مسئولیت، شانه خالی کرده است و هم اینکه اتاق تنفس برای یار قدیمی آقای روحانی جفتوجور شده است.
حال اینکه اساسا تغییر در وزارت علوم- که هرچند خواسته جریانات رادیکال که بهدنبال تند شدن فضای دانشگاهی هستند، تغییر آقای غلامی میتواند مدنظر باشد و در کمتر از یک سال گذشته سیاست تحقیر را دنبال کردهاند- مطالبه فضای افکار عمومی نیست. مردم انتظار بهبود فضای کسبوکار و معیشت را دارند و نه تغییر در یک وزارتخانه فرعی!