1- کارمند بخش حساب
معمولا، کارمند بخش حساب یا اکانت در حوزه فروش کار میکند و مسئولیت او نگهداری حسابهای فعلی مشتریان یا ایجاد حسابهای جدید است. این افراد با توجه به شرکتی که در آن فعالیت میکنند رابطه کاری مستقیمی با نمایندگان فروش یا مدیران حساب دارند.
وظیفه مدیر پروژه کمک به طراحی و اجرای پروژهها در راستای پشتیبانی و کمک به رسیدن به اهداف کسبوکار شرکت است. سختی کار آنها حفظ و نگه داشتن اعضای تیمها در کنار هم و همچنین اجرای پروژهها در زمان لازم و با توجه به بودجهای است که در اختیارشان قرار میگیرد.
وظیفه این افراد فروش محصولات شرکت از طریق آموزش جنبههای مختلف محصولات بهوسیله تلفن، آموزش، یا عرضه و فراهم نمودن پشتیبانی استثنایی برای مشتریان آن محصولات است.
وظیفه اصلی مدیر عملیات نظارت کامل و دقیق بر طرحریزی، ایجاد هماهنگی و اجرای سرویسها و خدمات است. مدیریت موفق و کارآمد نیروی کار، بهرهوری و کنترل کیفیت نیز از جمله وظایف این شغل است.
مدیر حساب رابطههای کسبوکار با گروه مشخصی از مشتریان را مدیریت و توسعه میدهد. معمولا، آنها روی گروه مشخصی از اکانتها نظارت دارند و مسئول کمک به مشتریان هستند تا آنها بتوانند بیشترین استفاده ممکن از محصولی که خریدهاند را ببرند. همچنین مدیرحساب وظیفه دارد با معرفی محصولات جدید به مشتریان موجب افزایش درآمد مجموعه شود.
فردی که مدیر بازاریابی محصول است باید در مورد بازار تحقیق و بررسی کند و کمپینهای مؤثر بازاریابی برای محصولات جدید را ایجاد کند. علاوه بر این، آنها باید با دقت نیازها و تجارب مشتری را رصد کنند بههمین دلیل به آنها "صدای مشتری" گفته میشود.
مدیر بازاریابی باید روی توسعه طرحهای استراتژیک بازاریابی برای شرکت مربوطه خود اقدام کند. این کار از طریق تحقیقات بر روی بازار و همچنین ایجاد کانالهای هماهنگ شده صورت میپذیرد. علاوه بر این، نظارت بر بهکارگیری و اجرای استراتژیهای وضع شده بازاریابی از جمله وظایف آنها است.
تحلیلگر مالی نحوه کارکرد مالی شرکت را از طریق تهیه گزارشهای مالی در بازههای زمانی مشخص رصد میکند. وظیفه او تحلیل و بررسی رشد کسبوکار و شرایط بازار است تا با پیشبینیهای خود به مدیران ارشد در تصمیمگیریهای استراتژیک کمک کند.
مدیر فروش به تیمهای فروش در رسیدن به اهداف فروششان کمک میکند. بیشترین وقت آنها صرف استخدام و پرورش نیروهای جدید، مشخص کردن اهداف فردی و ارزیابی عملکرد آنها میشود. این افراد معمولا سفرهای کاری زیادی انجام میدهند.
فروش بیرونی یعنی اینکه کارمندان بخش فروش برای فروش محصولات یا خدمات خود از محیط شرکت خارج شده و به محل مشتریان فعلی یا آنهایی که میتوانند به یکی از مشتریان مجموعه تبدیل شوند بروند. این کار که بهصورت ملاقات رو در رو با مشتری انجام میشود نیاز به سفرهای مداوم و همچنین حفظ روابط کسبوکار با مشتریان فعلی دارد.
اگر 10 شغلی که در بالا به آنها اشاره شد را مدنظر قرار دهیم، چیزی در حدود 18 درصد تمام فرصتهای شغلی غیرفنی موجود در شرکتهای فناوری را دربرمیگیرند. بهخاطر داشته باشید که اینها بیشترین شغلهای درخواستی شرکتها برای استخدام نیروی کار هستند، اما در واقعیت شغلهای خیلی بیشتری در این گونه شرکتها وجود دارد. برای همین به کارجویان توصیه میشود که در هنگام جستجوی کار فقط بهدنبال این گونه شغلها نباشند و نگاهی به سایر شغلهای متفات هم داشته باشند. پس، اگر دوست دارید تا در یک شرکت فناوری استخدام شوید بدون اینکه نگران دانش فنی خود باشید به سراغ شغل دلخواهتان بروید.