از خصایص قرآن و درک قرآنی که شاید کمتر به آن توجه داشته باشیم، این است که بعضی مسائل و حقایق قرآن در ضمن حرکت برای انسان تبیین میشود، نه نشستن در گوشهای و این تفسیر و این بیان و آن بیان، این اظهار را دیدن و آنها را جمع کردن.
خبرنامه دانشجویان ایران: علیرضا ملوندی// آیتالله آنقدر با استعمار و استبداد مبارزه کرده بود و آنقدر «پدر پدر» گفتنها دورش زیاد بود که سایه سیاست بر سرش سنگین شد و کمتر پیش میآید غیر از پژوهشگران تخصصی حوزه قرآن، سراغ نظرات مرحوم آیتالله سیدمحمود طالقانی در این حوزه بروند و ببینند فهم او از کلام خداوند چگونه بود و چه شد که برداشت طالقانی از اسلام متفاوت از برخی برداشتهای دیگر از دین محمدی شد. طالقانی از دسته مفسرانی است که با فاصله گرفتن از شیوههای سنتی تفسیر که به صورت ترتیبی صورت گرفته و بیشتر از ادبیات عرب برای فهم متن مقدس بهره میگیرد، شیوه نسبتا جدیدی از تفسیر یعنی تفسیر اجتماعی را در کتاب خود یعنی پرتوی از قرآن در پی گرفته است؛ تفسیری که در عصر مرحوم طالقانی بین متفکران آزادیخواه مسلمان مانند شاگردان سیدجمالالدین اسدآبادی در مصر (نظیر شیخ محمد عبده و سیدقطب) هم در حال رواج بود و تلاش میکرد در کوران انقلابها، نسخه اسلام برای اداره جوامع را پیدا کند.
چرا قرآن معجزه است؟
آیتالله طالقانی در مقدمه تفسیر خود تا حدی در برابر باورهای مرسوم در برابر اعجاز بیانی قرآن میایستد. او اعجاز قرآن مجید را منحصر در بلاغت نمیداند و معتقد است: «اگر اعجاز قرآن براى بلاغت آن بود تنها براى عرب یا فصحاء عرب معجزه بود با آنکه قرآن براى همه و همیشه است.» مفسر «پرتوی از قرآن»، انواع اعجاز را حاصل ذوق مفسران میدانست و منکر جاودانه بودن وجه خاصی از اعجاز قرآن بود. او در همین زمینه میگفت: «علما و مفسران هر کدام بهذوق خود اعجاز قرآن را از جهتى دانستهاند: مانند بلاغت، پیشگویى، معارف و علوم جهانى، قوانین و اصول حیاتى و دلربایى. هر یک از این جهات معجزه است براى زمانى و مردمى، نه براى همه و همیشه.» البته مرحوم آیتالله طالقانی، منکر وجه اعجازی لفظ قرآن نمیشود و معتقد است که «قرآن براى عرب و غیرعرب در هر زمانى معجزه باقیه است، هر کس را دلى باشد و به آن دل دهد بلاغت رسا و نظم و آهنگ دلربایش دل و قلب او را مىرباید، براى اهل نظر و فکرى که از غرور و غرض و تعصب آزاد باشند آیات محکمش درباره اسرار سعادت و شقاوت، هدایت و ضلالت، امور نفسانى و روانى، اخلاقى و اجتماعى، و بیان مبادى و غایات خلقت و روابط عمومى جهان و خلق و خالق، اعمال و آثار ملکات و آداب و تشریع و نظامات، معجزه علمى و عقلى است.»
تفسیر یک زندانی از قرآن
نام «پرتوی از قرآن» که آیتالله طالقانی بر تفسیر خود نهاد، نشانی از تلاش او درجهت عرضه تفسیری همهفهم و روان برای عموم مردم است. برای فهم این نکته کافی است به نامهای انتخابشده برای تفاسیر پیش از این تفسیر نگاهی بیندازیم. نامهایی غالبا آهنگین که با ترکیب اسم قرآن یا یکی از القاب کلامالله با یک صفت برای کتاب انتخاب میشدند و تقریبا میتوان گفت متونی تخصصی برای حوزویان بودهاند و نه عموم مردم. این تفسیر مجموعهای از نکات مطرحشده توسط او در جلسات با جوانان و تاملاتش در مورد قرآن مجید در دوران زندان است. خود او پس از انقلاب و چند ماهی قبل از وفاتش در حسینیه ارشاد پیرامون «پرتوی از قرآن» گفت: «اگر تفسیر نوشتم-تفسیر پرتوی از قرآن- که به هر حال مورد توجه واقع شده، میدانید از برکت چه بود؟ از برکت زندان بود! زندانی که دیگر هیچمسئولیتی نداشتم جز اینکه راه بروم، یک سورهای، یک آیهای را در نظر بگیرم. دور حیاط زندان، وقت خوابیدن، وقت آسایش، چیزی بفهمم و یادداشت کنم. مهمترین مسئولیت را برای خود همین میدیدم که آن را با وسایل و مشکلاتی به خارج از زندان بفرستم تا به انتشار در بیاید.» مرحوم طالقانی حتی فهم قرآن را هم در ارتباط مستقیم با حرکت انسان در جهت تعالی و مبارزه میداند. او میگوید: «از خصایص قرآن و درک قرآنی که شاید کمتر به آن توجه داشته باشیم، این است که بعضی مسائل و حقایق قرآن در ضمن حرکت برای انسان تبیین میشود، نه نشستن در گوشهای و این تفسیر و این بیان و آن بیان، این اظهار را دیدن و آنها را جمع کردن، بهطور مثال عرض میکنم تفسیر سوره نازعات را همانطوری که کسانی دیدهاند در پرتوی از قرآن نوشتهام، ولی وقتی (از زندان) بیرون آمدم و این حرکت انقلاب را دیدم، باز مسائل جدیدی برای من روشن شد و این سعهنظر قرآن است.»
روش فهم طالقانی از قرآن
مرحوم طالقانی در تفسیر خود ابتدا 6 مرحله را برای هر آیه طی میکند:
۱- پیجویی از ریشه لغات و درک معانی و مفاهیم عمومی عصر نزول و جدا کردن آن از معانی و اصطلاحات حادثه (جدید) مانند مفاهیم ایمان، کفر، نفاق، قلب، محکم، متشابه و تأویل.
۲- دقت در نکتههای مقصوده و اشارات ملحوظه و مقایسه در اسلوب و توجه به ایجاز و تطویل، تقدیم و تاخیر، حذف و ابدال، تشبیهات و کنایات، امثال و عبر و نکتههای بلاغتی.
۳- دانستن خصال نفسانی و قوای درونی و تجزیه مبادی فکری و شهوات، غرایز، عواطف و تحولات اجتماعی، اسرار ترقی و انحطاط امم.
۴- توجه عموم به محیط جاهلیت عرب در هنگام نزول قرآن، و متمثل کردن بلاغت سرشاره فطرت زنده، فضای باز و آسمان درخشان آنها را چنان تغییر داد که گویا از نو آفریده شدهاند.
۵- دانشمندان اهل نظر و محققان باید کلیات عقلی، فلسفی و معلومات خود را در طریق فهم هدایتی قرآن قرار دهند، نه آنکه قرآن را محدود به دریافتهای خود گردانند.
۶-در تاویل متشابهات و فهم آیات الاحکام و استنباط فروع باید به احادیثی که از جهت دلالت صریح باشد، از جهت سند، استناد آنها به منابع وحی و ائمهطاهرین(ع) بررسی شده باشد. او در مقدمه تفسیر خود میگوید پس از طی این مراحل، به این شیوه فهم خود از قرآن را به مخاطبان عرضه کرده است: «نخست چند آیه به ردیف و شماره آورده شده. پس از آن، ترجمه آیات به فارسی تطبیقی آمده چنانکه از حدود معانی صحیح لغات خارج نباشد. سپس معانی مترادف و موارد استعمال و ریشه لغات، در موارد لزوم بیان شده تا در ذهن خواننده مجال تفکر بیشتری باز شود. آنگاه آنچه از متن آیات مستقیما بر ذهن تابیده، بیان میشود. گاهی در موارد مقتضی از احادیث صحیحه و نظر مفسران استفاده شده، سپس در پیرامون آیات آنچه به فکر نگارنده رسیده و بر ذهنش پرتو افکنده منعکس میشود، تا شاید خواننده خود هرچه بیشتر به رموز هدایتی قرآن آشنا شود و ایمان تقلیدی به کمال تحقق رسد و هر چه بیشتر جویندگان در اعماق ژرف آیات فرو روند و در انوار آن غوطهور شوند.»