در دو سال ابتدایی دولت آقای روحانی، فضای حاکم بهشدت به نفع مذاکره با غرب مثبت بود، دولت با سرعت بسیاری خطقرمزهای سابق را رد کرد. حتی کار به تماس تلفنی رئیسجمهور با اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا رسید. اینها البته در مقابل یک اظهارنظر عجیب از روحانی چیز خاصی نبود. وقتی که برجام درحال شکلگیری بود، روحانی در جمع مردم زنجان گفت: «درس کربلا و امام حسین درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین است.» نیت روحانی از این جمله مشخص بود، اسب زین شده مذاکره با آمریکا چهار نعل میتاخت و هشدارها درباره اینکه آمریکا قابل اعتماد نیست نهتنها شنیده نمیشد که تخطئه هم میشد. بعد از امضای برجام کار بالا گرفت و روحانی چندبار دیگر حرف قبلیاش درباره مذاکره و کربلا را تکرار کرد، اما بدتر تئوریسازی برخی چهرههای حوزوی نزدیک به جریان اصلاحات و دولت درباره اینکه امام حسین چگونه در کربلا مذاکره کرد بود. سایه سنگین «نان روز سیاست» بر رفتار و اعمال این جریان سیاسی به محرم و عاشورا هم رحم نکرد.
حالا اما روزگار چرخهای تازهای خورده، کارنامه تئوری مذاکره اسفناک است. حامیان انتخاباتی روحانی یکییکی درحال اعلام برائت از او هستند، ارز و سکه به اعداد عجیب و غریبی رسیده و از برجام فقط «خاطره»اش مانده! دقیقا در همین روزها روحانی میخواهد «آب رفته را به جوی برگرداند» و میگوید: «ماه محرم همواره برای ما یادآور فداکاری و ایثار سالار شهیدان و یاران باوفای آن حضرت است. این صفحه ماندگار تاریخ هرساله برای ما درسآموز است که چگونه باید در برابر پیچیدگیها و مشکلات بزرگی که برای جامعه اسلامی و مردم مسلمان پیش میآید، ایستادگی، استقامت و فداکاری کرده و چگونه میتوانیم پیروزی بزرگ فرهنگی و سیاسی ابدی را کسب کنیم.»
مذاکره، آمریکا و برجام نهتنها کاری برای جیب ملت نکردند که با اعتقاد آنها نیز بازی کردند. انگار داستان عاشورا و محرم 1400 سال درحال تکرار است. ما وقت سیاهپوشی و اشک و سینهزنی در اردوگاه «حسین علیهالسلام» هستیم اما در خوانش درس عاشورا آنقدرها درست راه نرفتهایم.
داستان ما و کربلا و مذاکره و مقاومت از سال 92 به این سو نشانه چیست؟ این «محرم و صفری که اسلام را زنده نگه داشته است» افق دید خمینی کبیر بود. امامی که آمریکا را شیطان بزرگ نامید، بیرون انداختن آمریکاییها از سفارتشان در تهران را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول لقب داد و هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران را با درس عاشورا پیروز شد کجا و تحریف ایستادگی امام حسین در مقابل سپاه شام و کوفه کجا؟ احتمالا چند سالی طول میکشد عقبماندگی علمی و تکنولوژی در صنعت هستهای را جبران کنیم اما با عوض کردن مساله عاشورا چه کنیم؟
امام خمینی(ره) با عاشورا نگذاشت اسلام در مکتبخانهها خاک بخورد و ایران سرباز پادگان آمریکا در جنوب غرب آسیا باشد، امام نگذاشت عدهای گریه بر سیدالشهدا را فقط گریه بر مصیبتها و زخم شمشیرها کنند که تکتک زخمها بر آلالله خون گریه کردن دارد اما زخم اصلی انحراف اسلام و سرسپردگی به استکبار یزید بود. امام عاشورا را دوباره برای ما گفت؛ «مساله کربلا، که خودش در رأس مسائل سیاسی هست، باید زنده بماند.» چون عاشورا یعنی غلبه «حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت» و این معنایی جز پاسداری از اسلام در راس حکومت ندارد: «دستور آموزنده کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سرمشق امت اسلامی باشد.
قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین. عاشورا قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخنشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد. روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر؛ و این دستور آموزنده، تکلیفی است و مژدهای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان اگرچه با عدهای قلیل علیه مستکبران، گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند؛ و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است و مژده که شهادت، رمز پیروزی است.»