گزارشی که روزنامه منتشر کرد، فی الواقع مطلب جدیدی نبود، همه خبر داشتیم که مدارس خاصی در تهران وجود دارد که شهریه های کلان میگیرند،اما ماجرا از آنجا شروع میشود که اتصال حاکمیتی و حزبی و جناحی این بنگاه های آموزشی دریک جدول جمع میشود، حالا قضیه فرق میکند.
من با خروجی این مدارس کاری ندارم که حالا خروجی این مدارس یک طیف خودبرتر بین و مغرور میشوند یا نه، خیلی قضاوت دقیقی هم نیست همه جا خوب و بد هست چه بسا برخی از افرادی که خروجی همین مدارس بودند و به درد انقلاب خورده اند که بسیاری از آنها را میشناسم.
مشکل عدم رعایت عدالت آموزشی برای همه مردم است. اینکه اگر یک بچه کارگر مستعد بخواهد در این مملکت به دانشگاه برود و نتواند از پس مخارج آقایان بربیاید،نظام برای او چه فکری کرده است؟ و بحث دوم آنجاست که چرا برخی جریانات انقلابی و حاکمیتی قدمی برای اصلاح این امور برنمیدارند که هیچ، خودشان از عوامل زاد و ولد مافیای آموزشی هستند.
مشکل ما خیلی با مقوله مالکیت خصوصی نیست ، تنها سوالمان این است که سهم جریانات انقلابی در تحقق اصول قانون اساسی و رفع تبعیض آموزشی در کشور چقدر است؟ و اینکه حضور پررنگ برادران در این جریان انحصارطلب و گران قیمت مثلا نخبه پروری چه توجیهی دارد؟ اینکه سهم نظام و مجموعه مدیریتی کشور به چه میزان است البته بحث مهم تری است.
پی نوشت: از دوستانم در فرهیختگان داستانهای تاسف اوری شنیدم، به قول مسعود فروغی اگر روزنامه به مقدسات شیعه توهین کرده بود، کمتر به تریج قبای آقایان برمیخورد.